علم اندر کش و با ریش مگس ران کردار
حمله کن بر مگسان سر خمهای عصیر.
سوزنی.
بر سر خوان جهان خرمگسانند طفیل پر طاوس مگس ران به خراسان یابم.
خاقانی.
بر سرآن خوان عزت نسر طائر دان مگس بلکه پر جبرئیل آنجا مگس ران آمده.
خاقانی.
حوروشی را چو مور زیر لگد کشته ای پس پر طاوس را کرده مگس ران او.
خاقانی.
مصطفی پیش خلایق فکندخوان کرم که مگس ران وی از شهپر عنقا بینند.
خاقانی.
خوان غم را پر طاوس مگس ران به چه کاربند آن مائده آرای بطر بگشایید.
خاقانی.
بر خوان عنکبوت که بریان مگس بودشهپر جبرئیل مگس رانت آرزوست.
سعدی.
نفع عامه عامه را اولی است آری دنب خرخوش مگس رانی است لیکن کون خر را درخور است.
جامی.
جلوه رنگین نداردعاقبت هشیار باش شهپر طاوس را آخر مگس ران می کنند.
صائب ( از آنندراج ).
تا به شهد دل ما مهر بتان ننشیندآمد و رفت نفسهاست مگس رانی چند.
میرزا طاهر وحید ( از آنندراج ).
به زلفش لعل نوشین بی خطر بودمگس ران خط از تنگ شکر بود.
محسن تأثیر ( از آنندراج ).
و رجوع به مگس پران ( معنی دوم ) شود.- مگس ران حنابسته ؛ مگس رانی که از موی دم اسب سازند و آن را سرخ کنند مثل دم اسب. ( آنندراج ) :
ریخته از هر طرفی دسته ای
همچو مگس ران حنابسته ای.
میریحیی شیرازی ( از آنندراج ).
- مگس ران کردن ؛ مگس ران ساختن : مگس ران کردن از شهپر طاوس
عجب زشت است بر طاوس زیبا.
خاقانی.