مکتب اشاعره

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اَشاعِره ، نامی که بر پیروان مکتب کلامی ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری (ه م ) اطلاق می شود.
اشاعره در معنای عام به سنت گرایان یا اهل سنت و جماعت گفته می شود، یعنی آنان که در برابر خردگرایان معتزلی ، بر نقل (= قرآن و سنت ) تأکید می ورزند و نقل را بر عقل ترجیح می دهند.
مبانی اعتقادی
در این مقاله مبانی اعتقادی اشاعره در ۴ بخش بررسی می شود:۱. روش میانه ،۲. خداشناسی ،۳. جهان شناسی ،۴. انسان شناسی .
روش میانه
ابوالحسن اشعری در برابر دو جریان افراطی قرار داشت و می کوشید تا ضمن پرهیز از افراط و اجتناب از تفریط راهی میانه برگزیند، جریانهای افراطی رویی در عقل گرایی داشت و رویی در عقل ستیزی یا نقل گرایی . معتزله بر عقل به عنوان یگانه ابزار شناخت حقیقت تأکید می کردند و با نفی هر آنچه در نظر آنان خردپذیر نمی نمود و نیز با تکیه بر آیات نفی کننده تشبیه ، و با تأویل آیات دال بر تشبیه ، نه فقط تشبیه و تجسیم را مردود دانستند، که رؤیت را نیز نفی کردند، منکر صفات زاید بر ذات شدند، و از خلق کلام خدا سخن گفتند. در برابر معتزله ، اصحاب حدیث با تکیه بر نقل ، شیوه ای عقل ستیزانه در پیش گرفتند، به تفسیر ظاهری آیات پرداختند، و از تأویل عقلانی قرآن سخت پرهیز کردند. اشعری و پیروان او کوشیدند تا در برابر این افراطها و تفریطها راهی میانه بیابند و « اقتصاد در اعتقاد» را متحقق سازند. ابن خلدون در مقدمه گزارشی از آن افراطها و تفریطها و از این میانه روی به دست داده است . اشعری و سپس اشاعره بر بنیاد شیوه میانه روانه اندیشیدند و نظریه های خود را بر همین اساس پرداختند. آنان گذشته از آنکه پیوسته در اندیشه های کلامیشان ، میانه روی را پیش چشم داشتند، جای جای از آن سخن می گفتند؛ چنانکه غزالی الاقتصاد فی الاعتقاد را عنوان کتابی مستقل ساخت . جلوه های این میانه روی را در تمام نظریه های اشعری و اشاعره ، به ویژه در نظریه کلام نفسی و لفظی ، در نظریه رؤیت ، و در نظریه رابطه ذات و صفات باید بازجست .
← روش عقلی - نقلی
...

پیشنهاد کاربران

در یک جمع بندی کوتاه، ساده و روشن، شاید بتوان فرق اصلی بین سُنیان و شیعیان و مکاتب گوناگون آنها را به شکل زیر خلاصه نمود :
الف - هر دو پیرو دین اسلام و حامل یا حمل کننده یوغ سنگین یا سبک شریعت آن بر روی گردن و دوش و کول یا پشت خود می باشند.
...
[مشاهده متن کامل]

ب - از لحاظ آماری تعداد سنییان تقریبا حدود نود درصد و تعداد شیعیان حدود ده در صد از جمعیت کل مسلمانان می باشند. آمار رسمی و دقیق را میتوان در منابع گونانگون جستجو نمود.
پ - پیشوایان و مراجع سابق پیرو مذهب تسنُن ریشدار با سبیل های تراسیده بوده و شاید امروز هم باشند و پیشوایان و مراجع تقلید مذهب تشیع هم با ریش و هم سبیل دار بوده و امروز هم می باشند. سُنییان در حین اقامه نماز دو دست خود روی هم بر روی آلت تناسلی می گذراند، اما شیعیان دو دست خودرا در چپ و راست آویزان نگه می دارند .
ت - در مقایسه با پیروان دین مسیحیت و مکاتب و شاخه های گوناگون آن، میتوان سُنییان را کاتولیک و اُرتُدُکس و شیعیان را پروتستان پیرو دین اسلام پنداشت و در مقایسه با دین یهودیت اولی را فاریزی و دومی را سادوسی.
ث - سُنییان از لحاظ تاریخی ابوبکر را اولین خلیفه و جانشین پیامبر اسلام میداند و عمر و عثمان و علی را به ترتیب خلفای دو، سوم و چهارم. اما شیعیان بر خلاف تاریخ واقعی، علی را اولین خلیفه می پندارند و در این پنداشت به سر و دل خود شک و تردید راه نمی دهند.
ج - شیعیان در میدان رقابت با دین مسیحیت عدد های 12 و 4 را حفظ و پرورش داده و میدهند؛ دوازده امام از علی تا مهدی بجای شاگردان دوازده گانه ایسا ( عیسی ) و چهار وکیل مهدی بجای نویسندگان ایوان گلی های چهارگانه ( اناجیل اربعه ) و همچنین در رقابت با بینش و باور دین مسیحیت به بازگشت مهدی باور دارند، قبل از فرا رسیدن آخر زمان و وقوع قیامت دسته جمعی کبری و الا آخر.
چ - پیشوایان و مراجع تقلید سُنی و شیعی در میدان رقابت با مبلغین و مروجین و پیشوایان و مراجع تقلید دین مسیحیت که در مراسم های روز های یکشنبه پس از خواندن و قرائت چند آیه یا جمله از محتوای ایوان گلی ها و پیوست های آن، جمله زیر را طوطی وار بیان میکنند: کلام خدای زنده، میگویند الله یا خدا در قرآن چنین و چنان فرموده.
نکته بسیار مهم در این زمینه اینست که پیشوایان و مراجع تقلید ادیان ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام، هنوز به این حقیقت دست نیافته و تا آینده های دور دست هم نمی توانند به آن دست یابند و آن اینکه یَهوَه تحت عنوان آقا یا سرور دنیا ؛ آبّا، بابا و یا پدر آسمانی ایسا تحت عنوان آقا یا سرور و الله ملقب به نور سماوات و الارض، فقط و فقط لفظ یا کلمه و یا واژه، مفهوم محض و ایده انتزاعی بیش نبوده و نمی باشند که توسط قوای تفهمی و ادراکی یعنی فهم و عقل ناقص و محدود انسانی در طی عملکرد بر روی دریافت های حواس پنجگانه تولید شده و بر زبان جاری گشته و به کمک دست و قلم بر روی پوست حیوانات، الواح گلی و سنگی و چوبی و فلزی، کاغذ و پارچه و پرچم نوشته و ترسیم و نقاشی گردیده اند و لذا فاقد هر گونه قابلیت یا اسعتداد هائی از قبیل سخن گفتن و خلقت یا آفرینش بوده و هستند و خواهند بود منجمله کلمه ی خدا در زبان خود ما ایرانیان.
بهر حال در باب شوخی و طنز و سرگرمی شاید اجازه داشته باشیم در تقلید یا به رسم و روش بازیگران کابالائی و ابجدی، بازی کلمه ای و زبانی و خطی زیر را انجام دهیم:
اگر حروف اول و دوم کلمات معتزله و اشاعره و شیعه را برداریم و سپس آنها را در کنار هم قرار دهیم، آنگاه کلمه ی نوین زیر در مقابل دیدگانمان برای اولین بار به ظهور و پیدایش خواهد رسید : معاششی. حال اگر علائم جمع ان، ون، یون و ها را به شکل پسوند به آخر آن اضافه کنیم، به ترتیب تقدم و تئخُر ( عقل یا نقل ) به شکل های زیر تحول خواهد یافت : معاششیان، معاششیون، معاششی یون و معاششی ها. و شاید شش و ششی در این واژه ها، یاد آفرینش شش روزه جهان را در سر و دل ما گویندگان و نویسندگان و شنوندگان و خوانندگان القا و الهام نمایند.
در مورد دو حرف اول کلمات سُنی و شیعی هم به شکل زیر: سُنشی. حال اگر علائم جمع ان، ون، یون و ها به شکل پسوند به آن بیفزائیم، آنگاه به شکل های زیر تحول خواهد یافت: سُنشیان؛ سُنشیون؛ سُنشی یون و سُنشی ها. از لحاظ تقدم و تاخر ( عقل و شرع ) ، حال به نفع شیعیان به شکل های زیر : شیسُنیان ؛ شیسُنیون ؛ شیسُن یون و شیسُن ها. البته بدون شمشیر و قمه و خنجر بسته بر کمر و چاقو و زنجیر در دست و پرچم لا اله الا الله ( یعنی : نه اله بلکه الله ) بر دوش.

بپرس