موفق

/movaffaq/

مترادف موفق: پیروز، کامروا، کامکار، کامیاب

متضاد موفق: ناکام

برابر پارسی: پیروز، پیروزمند، پیروزمندانه، کامروا، کامیاب

معنی انگلیسی:
successful, succeeding, favoured, assisted, going, golden, lucky, palmy, prosperous, triumphant, well-to-do, hit

فرهنگ اسم ها

اسم: موفق (پسر) (عربی) (تلفظ: movaffaq) (فارسی: موفق) (انگلیسی: movaffagh)
معنی: هدایت شده، توفیق یافته، کامروا، توفیق یافته در امری یا به مقصود رسیده، پیروز، توأم با موفقیت
برچسب ها: اسم، اسم با م، اسم پسر، اسم عربی

لغت نامه دهخدا

موفق. [ م ُ وَف ْ ف ِ ] ( ع ص ) توفیق ده و کسی که ارشاد میکند و راهنمایی می کند و بهره مند می سازد و دستگیری می کند و یاری می دهد: واﷲالموفق المعین ؛ خداوند عالم توفیق ده و راهنمای و یاری کننده است. ( ناظم الاطباء ). توفیق ده. ( غیاث ). توفیق دهنده. کامیاب کننده. توفیق بخش. ( از یادداشت مؤلف ) : و هو سبحانه ولی ذلک و المتفضل والموفق. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 333 ). انه خیر موفق ومعین. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 217 ). واﷲ الموفق لاتمام ما فی نیتی بفضله و کرمه. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 275 ). واﷲالموفق لمایرضی. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 191 ).

موفق. [ م ُ وَف ْ ف َ ] ( ع ص ) توفیق یافته. ( ناظم الاطباء ). || کسی که پس از گمراهی به راه راست هدایت شده باشد. ( از تعریفات جرجانی ). رشید. هدایت شده. ( یادداشت مؤلف ). || دارای توفیق و آنکه هر کاری برای وی موافقت می کند و به آسانی دست می دهد و بختیار و سعادتمند و فرخنده. ( ناظم الاطباء ). کامکار. کامروا. کامگار. کامیاب. کامران. توفیق یافته. دست یافته. نایل. ( یادداشت مؤلف ) :
به علم و عدل و به آزادگی و نیکخوی
مؤید است و موفق ، مقدم است و امام.
فرخی.
ایا موفق بر خسروی که دیر زیی
به شکر نعمت زاید ز خدمت بسیار.
ابوحنیفه اسکافی ( از تاریخ بیهقی ).
فرق میان پادشاهان مؤید موفق و میان خارجی آن است که پادشاهان چون دادگر... باشند طاعت باید داشت... ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 93 ).
جهان را چو فریدون گرفت و قسمت کرد
که شاه بد چو فریدون موفق اندر کار.
ابوحنیفه اسکافی ( از تاریخ بیهقی چ دانشگاه مشهد ص 368 ).
زهی موفق و منصور شاه بی همتا
زهی مظفر و مشهور خسرو والا.
مسعودسعد.

موفق. [ م ُ وَف ْ ف َ ] ( اِخ ) ابن علی هروی ، مکنی به ابومنصور که در نیمه آخر سده چهارم و نیمه اول سده پنجم می زیسته است. او راست : کتاب معروف «الابنیة عن حقایق الادویة».

موفق. [ م ُ وَف ْ ف َ ] ( اِخ ) ابن احمدبن ابواسماعیل مشهور به اخطب خوارزم یا خطیب خوارزمی و مکنی به ابوالمؤید و رجوع به ابوالمؤید موفق... شود.

موفق. [ م ُ وَف ْ ف َ ] ( اِخ ) ابن محمدبن حسن خاصی خوارزمی ، مکنی به ابوالمؤیدو ملقب به صدرالدین ، عالم اصول و فقه و خلافیات و عارف به ادب و حسن انشاء. نسبت وی به خاص از دیه های خوارزم و تولد او به جرجانیه خوارزم به سال 579 و مرگ او به مصر در سال 634 هَ. ق. بود. از او آثاری بازمانده است که از آن جمله است : 1 - الفصول فی علم الاصول. 2 - شرح «الکلم النوابغ» زمخشری. ( از اعلام زرکلی ). و رجوع به ماده ابوالمؤید موفق بن احمد... شود.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

ابن علی هروی
توفیق یافته، کامروا، بهره مند
( اسم ) ۱ - مدد کننده . ۲ - بمقصود رساننده . ۳ - خدای تعالی .
ادریس الموفق ٠

فرهنگ معین

(مُ وَ فَّ ) [ ع . ] (اِمف . ) کامروا، بهره مند.
(مُ وَ فِّ ) [ ع . ] (اِ فا. ) ۱ - مدد کننده . ۲ - به مقصود رساننده . ۳ - خدای تعالی .

فرهنگ عمید

توفیق یافته، کامروا، بهره مند.

فرهنگستان زبان و ادب

{achiever} [روان شناسی] ویژگی کسی که موفقیت کسب می کند

جدول کلمات

کامیار

مترادف ها

prosperous (صفت)
خوشبخت، موفق، سرسبز، کامیاب، کامکار

successful (صفت)
پیروز، عاقبت بخیر، موفق، کامیاب، نیک انجام

favored (صفت)
موفق

prospering (صفت)
موفق

favoured (صفت)
موفق

فارسی به عربی

مربح , ناجح

پیشنهاد کاربران

پیروزمند زندگی باشید.
پیروز باشید:موفق باشید .
موفق: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
کامروا kAmravA، کامیاب ( دری )
واناگ ( مانوی )
گاهی می توان " توانستن" را به جای موفق شدن به کار برد:
پژوهشگران موفق شدند با استفاده از نانو ذرات، پرده گوش مصنوعی تولید کنند.
پژوهشگران توانستند با بهره گیری از ریز پارژه ها، پرده گوش ساختگی بسازند.
أفراد مُوَفَّق بدون عقیده؛ خطرناکترین انسان ها روی زمینه!
توفیق - وفق - وفق . . . تطابق
واژه موفق
معادل ابجد 226
تعداد حروف 4
تلفظ movaffaq
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [عربی]
مختصات ( مُ وَ فِّ ) [ ع . ] ( اِ فا. )
آواشناسی movaffaq
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
...
[مشاهده متن کامل]

منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار

موفق از ماده وفق
هم آهنگ با دستگاه هستی
🇮🇷 همتای پارسی: پیروزمند 🇮🇷
موفق: پربازده
محتواهای موفق سایت خود را ارزیابی کنید.
محتواهای پربازده سایت خود را ارزیابی کنید.
موفق: پربازده
موفق: برتر
کارآفرینان موفق جهان: کارآفرینان برتر جهان
موفق شدن یعنی به سرانجام خوب رسیدن
به مقصود رسیده
به توفیق رسیده به کامیابی رسیده
بخت ور
کسی که تلاش کرده و نتیجه ی کارش را گرفته
موفق
بکام
موفق واقعی کسیه که به خودباوری مطلق رسیده باشه
مؤید
پیروز
شکست دادن چیزی
کامور
کامران
برنده
success
سعادت
ارنج
besucceed
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس