مهاد

/mehAd/

مترادف مهاد: گاهواره، گهواره، مهد، بستر، زمین پست، درس اصلی، درس تخصصی

معنی انگلیسی:
major

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

مهاد. [ م َهَْ ها ] ( ع ص ) گهواره فروش. ( یادداشت مؤلف ). منجک گر. ( مهذب الاسماء ). گهواره ساز و گهواره فروش.

مهاد. [ م ِ ] ( ع اِ ) گهواره. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || زمین. ( منتهی الارب )( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بستر و بساط و فرش. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).بستر. ( لغت نامه مقامات حریری ). فراش. بستر. ( ابوالفتوح رازی ). فراش. بستر. گستردنی. ( ناظم الاطباء ). ج ،اَمْهِدة، مُهْد، مُهُد. ( ناظم الاطباء ) ( المنجد ) : لهم من جهنم مهاد و من فوقهم غواش. ( قرآن 41/7 ). مسلمانان بدین سبب در مهاد امن و استراحت آسوده. ( سندبادنامه ص 74 ). || آرامگاه. ( مجمل اللغة ) ( مهذب الاسماء ) ( دهار ) ( ترجمان علامه جرجانی ).

مهاد. [ م ِ ]( ع اِ ) ج ِ مَهْد و مُهْد و مُهُد. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

بساط، بستر، گهواره، زمین پست، مهد و امهده جمع
( اسم ) ۱ - بستر . ۲ - گهواره . ۳ -
جمع مهد ٠ مهد

فرهنگ معین

(مِ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - بستر. ۲ - گهواره . ۳ - زمین پست .

فرهنگ عمید

گهواره.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مِهَادُ: فرش - هر گستردنی - هر بستر گسترده
معنی غَوَاشٍ: پوشاننده ها (غاشیة و به معنای ساتر و هر چیز پوشاننده است ، روپوش زین را هم از این جهت غاشیة السرج گویند وعبارت "لَهُم مِّن جَهَنَّمَ مِهَادٌ وَمِن فَوْقِهِمْ غَوَاشٍ "یعنی عذاب به اهل دوزخ از پایین و بالا احاطه دارد . )
ریشه کلمه:
مهد (۱۶ بار)

«مِهاد» در اصل از مادّه «مَهْد» (بر وزن عهد) به معنای آماده و مهیّا کردن است و به معنای بستر که انسان به هنگام استراحت و آرامش از آن استفاده می کند نیز آمده است، چرا که آن را آماده و مهیا برای استراحت کردن می سازد، ذکر این کلمه، اشاره به آن است که این گونه طغیان گران به جای این که در بستر استراحت بیارامند، باید روی شعله های آتش سوزان قرار گیرند و به محلی گفته می شود که کودک را در آن می خوابانند (گاهواره یا مانند آن). گویی انسان کودکی است که به گاهواره زمین سپرده شده است، و در این گاهواره، همه وسائل زندگی و تغذیه او فراهم است.
و به طوری که «راغب» در «مفردات» می گوید: به معنای مکان آماده و صاف و مرتب است، و در اصل از «مهد» به معنای محلی که برای استراحت کودک آماده می کنند (اعم از گاهواره و یا بستر) گرفته شده، و جمعی از ارباب لغت و مفسران ، آن را به «فراش» یعنی «بستر» تفسیر کرده اند که هم صاف و نرم است و هم راحت.

دانشنامه عمومی

مهاد ( به انگلیسی: Mahad ) یک منطقهٔ مسکونی در هند است که در بخش رایگاد واقع شده است. [ ۱] مهاد ۱۲ کیلومتر مربع مساحت و ۲۷٬۵۳۶ نفر جمعیت دارد و ۱۸ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس مهادعکس مهاد
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

major (صفت)
بالغ، بزرگ، کبیر، بیشتر، عمده، ارشد، بزرگتر، اعظم، اکبر، مهاد، بیشین

فارسی به عربی

رییسی

پیشنهاد کاربران

واژه مهاد در زبان پارسی آمیغی است چنین:
مه ( بزرگ ) آد ( پسوند )
مهاد برابر با واژه Major است.
و متضاد آن کهاد ( Minor ) است.
اقامتگاه
بنیادین / بزرگ ترین / بیشین
آمیخته واژه ی �مَهاد� در زبان پارسی، همچنین به آرش های بنیادین، بزرگ ترین و بیشین است. درباره ی ریشه ی عربیِ این واژه که در بالا از آن یاد شده، دودل هستم و بگمانم از ریشه ی هندی ـ ایرانی است ( شایان بررسی از سوی دست اندرکاران این رشته ) .
کلمه ( مهاد ) به معنای فرش و بستر است .
مهاد: مهد: آماده کردن. مهاد: آماده شده .
مهاد : /mehād/ مِهاد ( عربی ) ( در قدیم ) گهواره، مهد. درسایت ثبت احوال کشور مهادبرای نامگذاری دختران مورد تاییداست .
آموزش: مجموعه درسهائی است که رشته اصلی تحصیلات دانشگاهی را تشکیل می دهد که بوسیله یک یا چند گروه آموزشی عرضه می شوند. معمولا واژه "اصلی" بجای آن به کار می رود.
مهاد ( mehâd ) : اصل - پرنسیپ
meh ( Major ) + âd ( Suffix )

بپرس