[ویکی فقه] منشأ استثمار. به بهره کشی به ناحق از دیگران استثمار می گویند. در این مقاله به منشأ این پدیده پرداخته می شود.
خداوند انسان ها را جهت پیمودن مسیر تکاملی و عدم طغیان و سرکشی، محتاج همدیگر و دارای قوا و استعدادهای گوناگون آفریده است، زیرا یکسانی، ویرانی و رکود و نابودی زندگی را در پی دارد. این امر ضرورت بهره گیری و استخدام متقابل انسان ها را قطعی و اجتناب ناپذیر می سازد:«اَهُم یَقسِمونَ رَحمَتَ رَبِّکَ نَحنُ قَسَمنا بَینَهُم مَعیشَتَهُم فِی الحَیوةِ الدُّنیا و رَفَعنا بَعضَهُم فَوقَ بَعض دَرَجت لِیَتَّخِذَ بَعضُهُم بَعضًا سُخریًّا... = آیا آنان اند که رحمت پروردگارت را قسمت می کنند؟ ما (وسائل) معاش آنان را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کرده ایم و برخی از آنان را از (نظر) درجات بالاتر از بعضی (دیگر) قرار داده ایم، تا بعضی از آن ها بعضی (دیگر) را در خدمت گیرند...». بنابراین، تسخیر و بهره کشی متقابل و عادلانه و در جهت صلاح و نظم جامعه و ساختن تمدن بشری امری فطری است و مزایای همگانی تسخیر همگانی را ضروری می سازد. از نظر علامه طباطبایی ، اصل استخدام و بهره کشی متقابل به تشکیل اجتماع تعاونی و عدالت اجتماعی و رسیدن هر صاحب حقی به حق خود منتهی می شود و این مصالحه دائمی که ضامن حفظ و ترقی جامعه و عدم تباهی آن است از فضل خدا ناشی می شود:«... لَولا دَفعُ اللّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعض لَفَسَدَتِ الاَرضُ و لکِنَّ اللّهَ ذو فَضل عَلَی العلَمین» .
خداوند انسان ها را جهت پیمودن مسیر تکاملی و عدم طغیان و سرکشی، محتاج همدیگر و دارای قوا و استعدادهای گوناگون آفریده است، زیرا یکسانی، ویرانی و رکود و نابودی زندگی را در پی دارد. این امر ضرورت بهره گیری و استخدام متقابل انسان ها را قطعی و اجتناب ناپذیر می سازد:«اَهُم یَقسِمونَ رَحمَتَ رَبِّکَ نَحنُ قَسَمنا بَینَهُم مَعیشَتَهُم فِی الحَیوةِ الدُّنیا و رَفَعنا بَعضَهُم فَوقَ بَعض دَرَجت لِیَتَّخِذَ بَعضُهُم بَعضًا سُخریًّا... = آیا آنان اند که رحمت پروردگارت را قسمت می کنند؟ ما (وسائل) معاش آنان را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کرده ایم و برخی از آنان را از (نظر) درجات بالاتر از بعضی (دیگر) قرار داده ایم، تا بعضی از آن ها بعضی (دیگر) را در خدمت گیرند...». بنابراین، تسخیر و بهره کشی متقابل و عادلانه و در جهت صلاح و نظم جامعه و ساختن تمدن بشری امری فطری است و مزایای همگانی تسخیر همگانی را ضروری می سازد. از نظر علامه طباطبایی ، اصل استخدام و بهره کشی متقابل به تشکیل اجتماع تعاونی و عدالت اجتماعی و رسیدن هر صاحب حقی به حق خود منتهی می شود و این مصالحه دائمی که ضامن حفظ و ترقی جامعه و عدم تباهی آن است از فضل خدا ناشی می شود:«... لَولا دَفعُ اللّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعض لَفَسَدَتِ الاَرضُ و لکِنَّ اللّهَ ذو فَضل عَلَی العلَمین» .
[ویکی فقه] به بهره کشی به ناحق از دیگران استثمار می گویند. در این مقاله به منشأ این پدیده پرداخته می شود.
خداوند انسان ها را جهت پیمودن مسیر تکاملی و عدم طغیان و سرکشی، محتاج همدیگر و دارای قوا و استعدادهای گوناگون آفریده است، زیرا یکسانی، ویرانی و رکود و نابودی زندگی را در پی دارد. این امر ضرورت بهره گیری و استخدام متقابل انسان ها را قطعی و اجتناب ناپذیر می سازد:«اَهُم یَقسِمونَ رَحمَتَ رَبِّکَ نَحنُ قَسَمنا بَینَهُم مَعیشَتَهُم فِی الحَیوةِ الدُّنیا و رَفَعنا بَعضَهُم فَوقَ بَعض دَرَجت لِیَتَّخِذَ بَعضُهُم بَعضًا سُخریًّا... = آیا آنان اند که رحمت پروردگارت را قسمت می کنند؟ ما (وسائل) معاش آنان را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کرده ایم و برخی از آنان را از (نظر) درجات بالاتر از بعضی (دیگر) قرار داده ایم، تا بعضی از آن ها بعضی (دیگر) را در خدمت گیرند...». بنابراین، تسخیر و بهره کشی متقابل و عادلانه و در جهت صلاح و نظم جامعه و ساختن تمدن بشری امری فطری است و مزایای همگانی تسخیر همگانی را ضروری می سازد. از نظر علامه طباطبایی ، اصل استخدام و بهره کشی متقابل به تشکیل اجتماع تعاونی و عدالت اجتماعی و رسیدن هر صاحب حقی به حق خود منتهی می شود و این مصالحه دائمی که ضامن حفظ و ترقی جامعه و عدم تباهی آن است از فضل خدا ناشی می شود:«... لَولا دَفعُ اللّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعض لَفَسَدَتِ الاَرضُ و لکِنَّ اللّهَ ذو فَضل عَلَی العلَمین» .
زمینه های پیدایش بی عدالتی در رابطه انسان ها
ولی چون اصل استخدام و بهره کشی، ریشه در طبیعت بشری دارد و اضطرار او را به عدالت اجتماعی سوق داده است هرگاه اضطرار منتفی شود و او بتواند بدون بهره دهی به دیگران، آنان را به خدمت گیرد چنین خواهد کرد و پدیده برده داری و نظایر آن گواه وجود چنین طبع سرکشی است و همین روحیه استثماری موجب بهره کشی زورمندان از ضعیفان و پیدایش منازعه در میان انسان ها می شود ، از همین روی انسان در کلام الهی بسیار ستمکار و نادان: «اِنَّه کانَ ظَلومًا جَهولا»، ناسپاس:«اِنَّ الاِنسنَ لَظَلومٌ کَفّار»، طغیانگر و سرکش:«اِنَّ الاِنسنَ لَیَطغی • اَن رَءاهُ استَغنی» و بسیار حریص :«اِنَّ الاِنسنَ خُلِقَ هَلوعا» خوانده شده است. از سوی دیگر امکانات و ثروت فراوان نیز زمینه استثمار و بهره کشی و ستم را فراهم می سازد :«و لَو بَسَطَ اللّهُ الرِّزقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوا فِی الاَرضِ و لکِن یُنَزِّلُ بِقَدَر ما یَشاءُ اِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبیرٌ بَصیر».
عناوین مرتبط
•استثمار (قرآن)•استثمار برده (قرآن)•استثمار بنی اسرائیل (قرآن)•استثمار در جاهلیت (قرآن)•استثمار در عصر جاهلیت (قرآن)•استثمار زنان•استثمار زنان (قرآن)•استثمارگران (قرآن)•عدم مشروعیت استثمار•زمینه استثمار (قرآن)•نجات از استثمار (قرآن)
خداوند انسان ها را جهت پیمودن مسیر تکاملی و عدم طغیان و سرکشی، محتاج همدیگر و دارای قوا و استعدادهای گوناگون آفریده است، زیرا یکسانی، ویرانی و رکود و نابودی زندگی را در پی دارد. این امر ضرورت بهره گیری و استخدام متقابل انسان ها را قطعی و اجتناب ناپذیر می سازد:«اَهُم یَقسِمونَ رَحمَتَ رَبِّکَ نَحنُ قَسَمنا بَینَهُم مَعیشَتَهُم فِی الحَیوةِ الدُّنیا و رَفَعنا بَعضَهُم فَوقَ بَعض دَرَجت لِیَتَّخِذَ بَعضُهُم بَعضًا سُخریًّا... = آیا آنان اند که رحمت پروردگارت را قسمت می کنند؟ ما (وسائل) معاش آنان را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کرده ایم و برخی از آنان را از (نظر) درجات بالاتر از بعضی (دیگر) قرار داده ایم، تا بعضی از آن ها بعضی (دیگر) را در خدمت گیرند...». بنابراین، تسخیر و بهره کشی متقابل و عادلانه و در جهت صلاح و نظم جامعه و ساختن تمدن بشری امری فطری است و مزایای همگانی تسخیر همگانی را ضروری می سازد. از نظر علامه طباطبایی ، اصل استخدام و بهره کشی متقابل به تشکیل اجتماع تعاونی و عدالت اجتماعی و رسیدن هر صاحب حقی به حق خود منتهی می شود و این مصالحه دائمی که ضامن حفظ و ترقی جامعه و عدم تباهی آن است از فضل خدا ناشی می شود:«... لَولا دَفعُ اللّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعض لَفَسَدَتِ الاَرضُ و لکِنَّ اللّهَ ذو فَضل عَلَی العلَمین» .
زمینه های پیدایش بی عدالتی در رابطه انسان ها
ولی چون اصل استخدام و بهره کشی، ریشه در طبیعت بشری دارد و اضطرار او را به عدالت اجتماعی سوق داده است هرگاه اضطرار منتفی شود و او بتواند بدون بهره دهی به دیگران، آنان را به خدمت گیرد چنین خواهد کرد و پدیده برده داری و نظایر آن گواه وجود چنین طبع سرکشی است و همین روحیه استثماری موجب بهره کشی زورمندان از ضعیفان و پیدایش منازعه در میان انسان ها می شود ، از همین روی انسان در کلام الهی بسیار ستمکار و نادان: «اِنَّه کانَ ظَلومًا جَهولا»، ناسپاس:«اِنَّ الاِنسنَ لَظَلومٌ کَفّار»، طغیانگر و سرکش:«اِنَّ الاِنسنَ لَیَطغی • اَن رَءاهُ استَغنی» و بسیار حریص :«اِنَّ الاِنسنَ خُلِقَ هَلوعا» خوانده شده است. از سوی دیگر امکانات و ثروت فراوان نیز زمینه استثمار و بهره کشی و ستم را فراهم می سازد :«و لَو بَسَطَ اللّهُ الرِّزقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوا فِی الاَرضِ و لکِن یُنَزِّلُ بِقَدَر ما یَشاءُ اِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبیرٌ بَصیر».
عناوین مرتبط
•استثمار (قرآن)•استثمار برده (قرآن)•استثمار بنی اسرائیل (قرآن)•استثمار در جاهلیت (قرآن)•استثمار در عصر جاهلیت (قرآن)•استثمار زنان•استثمار زنان (قرآن)•استثمارگران (قرآن)•عدم مشروعیت استثمار•زمینه استثمار (قرآن)•نجات از استثمار (قرآن)
wikifeqh: منشأ_استثمار