منشا تکلیف

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] منشأ تکلیف. منشأ اصلی تکالیف خداوند است: «اِنِ الحُکمُ اِلاّ لِلّهِ».
از آیات پرشماری می توان استفاده کرد که منشأ خداوند می باشد؛ مانند آیاتی که خداوند را تکلیف کننده شمرده است: «لایُکَلِّفُ اللّهُ نَفسًا اِلاّ وُسعَها» نیز آیاتی که از بیان حکم از سوی خداوند سخن به میان آورده: «قُلِ اللّهُ یُفتیکُم فِی الکَلالَةِ» و آیاتی که حلال و حرام قرار دادن اشیا را تنها با اجازه خداوند روا شمرده است: «فَجَعَلتُم مِنهُ حَرامـًا وحَلالاً قُل ءاللّهُ اَذِنَ لَکُم اَم عَلَی اللّهِ تَفتَرون» «اَتلُ ما حَرَّمَ رَبُّکُم عَلَیکُم». وظیفه رسولان الهی ابلاغ این تکالیف به بشر و تبیین آن هاست: «ما عَلَی الرَّسولِ اِلاَّالبَلـغ» «و اَنزَلنا اِلَیکَ الذِّکرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ اِلَیهِم»، بنابراین، تکالیفی نیز که در احادیث اسلامی ـ اعم از روایات نبوی و اهل بیت (علیهم السلام) ـ برای مسلمانان بیان شده، از جانب خداوند و سخن وحی است، چنان که اهل بیت (علیهم السلام) خود یادآور شده اند.

[ویکی فقه] منشأ اصلی تکالیف خداوند است: «اِنِ الحُکمُ اِلاّ لِلّهِ».
از آیات پرشماری می توان استفاده کرد که منشأ خداوند می باشد؛ مانند آیاتی که خداوند را تکلیف کننده شمرده است: «لایُکَلِّفُ اللّهُ نَفسًا اِلاّ وُسعَها» نیز آیاتی که از بیان حکم از سوی خداوند سخن به میان آورده: «قُلِ اللّهُ یُفتیکُم فِی الکَلالَةِ» و آیاتی که حلال و حرام قرار دادن اشیا را تنها با اجازه خداوند روا شمرده است: «فَجَعَلتُم مِنهُ حَرامـًا وحَلالاً قُل ءاللّهُ اَذِنَ لَکُم اَم عَلَی اللّهِ تَفتَرون» «اَتلُ ما حَرَّمَ رَبُّکُم عَلَیکُم». وظیفه رسولان الهی ابلاغ این تکالیف به بشر و تبیین آن هاست: «ما عَلَی الرَّسولِ اِلاَّالبَلـغ» «و اَنزَلنا اِلَیکَ الذِّکرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ اِلَیهِم»، بنابراین، تکالیفی نیز که در احادیث اسلامی ـ اعم از روایات نبوی و اهل بیت (علیهم السلام) ـ برای مسلمانان بیان شده، از جانب خداوند و سخن وحی است، چنان که اهل بیت (علیهم السلام) خود یادآور شده اند.
دیدگاه فرق کلامی در مورد منشأیّت عقل
افزون بر تکالیفی که در قرآن و احادیث مقرر شده و تکالیف شرعی یا سمعی خوانده می شوند، درباره این که آیا عقل نیز می تواند منبع تکلیف باشد یا خیر، دیدگاه های متفاوتی در میان علمای اسلامی مطرح است. برخی برآن اند که عقل نیز قادر به ادراک برخی تکالیف است و انسان ها باید از تکالیف عقلی هم پیروی کنند. از جمله شواهد این دیدگاه، آیاتی اند که در آن ها انسان ها به تعقل فرمان داده شده اند؛ مانند «قَد بَیَّنّا لَکُمُ الأیاتِ اِن کُنتُم تَعقِلون» همچنین آیاتی که برخی انسان ها را به سبب ترک تعقل نکوهش می کنند؛ مانند «اِنَّ شَرَّ الدَّوابِّ عِندَ اللّهِ... الَّذینَ لایَعقِلون»، از این رو اینان معتقدند کسانی که دعوت پیامبران الهی به آنان نرسیده است، مکلف به تکالیف عقلی اند و در برابر انجام دادن یا ترک آن مستحق پاداش یا مجازات می شوند.
← معتزله و امامیان
(۱) قرآن کریم.(۲) الطباطبایی (م ۱۴۰۲ ق)، المیزان، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق.(۳) سید ضیائی فر، جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۲ ش.(۴) الکلینی (م ۳۲۹ ق)، الکافی، به کوشش غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش.(۵) الحرالعاملی (م ۱۱۰۴ ق)، وسائل الشیعه، قم، آل البیت (علیهم السلام) لاحیاءالتراث، ۱۴۱۲ ق.(۶) المجلسی (م ۱۱۱۰ ق)، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق.(۷) محمد باقر المحمودی، نهج السعاده، بیروت، التضامن الفکری، ۱۳۸۵ ق.(۸) الطوسی (م ۴۶۰ ق)، التبیان، به کوشش احمد حبیب العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.(۹) وهبة الزحیلی، التفسیر المنیر، بیروت، دارالفکر المعاصر، ۱۴۱۱ ق.(۱۰) الطوسی (م ۴۶۰ ق)، العدة فی اصول الفقه، به کوشش انصاری قمی، قم، ستاره، ۱۴۱۷ ق.(۱۱) سید محمد صادق روحانی، زبدة الاصول، قم، مدرسة الامام الصادق (علیه السلام)، ۱۴۱۲ ق.(۱۲) محمد رضا مظفر (م ۱۳۸۸ ق)، اصول الفقه، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۷۰ ش.(۱۳) توحیدی، مصباح الفقاهه، تقریر بحث الخوئی (م ۱۴۱۳ ق)، قم، مکتبة الداوری.(۱۴) علی مشکینی، اصطلاحات الاصول، قم، الهادی، ۱۳۸۱ ش.(۱۵) سید محمد کاظم المصطفوی، مائة قاعدة فقهیه، قم، مؤسسة النشرالاسلامی، ۱۴۱۷ ق.(۱۶) رشید رضا (م ۱۳۵۴ ق)، تفسیر المنار، قاهرة، دارالمنار، ۱۳۷۳ ق.(۱۷) ابن حجر العسقلانی (م ۸۵۲ ق)، فتح الباری، بیروت، دارالمعرفه.(۱۸) احمد القدسی، انوار الاصول، تقریر ابحاث استاد مکارم شیرازی، قم، نسل جوان، ۱۴۱۶ ق.(۱۹) علی بن محمد اللیثی (م قرن ۶)، عیون الحکم والمواعظ، به کوشش حسنی، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۶ ش.(۲۰) ری شهری، میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، ۱۴۱۶ ق.(۲۱)التفتازانی (م. ۷۹۳ ق.)، شرح المقاصد، پاکستان، دارالمعارف النعمانیة، ۱۴۰۱ ق.(۲۲) الانصاری (م ۱۲۸۱ ق)، فرائد الاصول (رسائل)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۷ ق.(۲۳) محمدتقی بروجردی، نهایة الافکار، تقریر بحث آقا ضیاء العراقی (م ۱۳۶۱ ق)، قم، مؤسسة امام مهدی (عج)، ۱۴۱۰ ق.(۲۴) الروحانی، منتقی الاصول، سید عبدالصاحب الحکیم، الهادی، ۱۴۱۶ ق.(۲۵) سید محمد تقی الحکیم، الاصول العامة للفقه المقارن، قم، المجمع العالمی لاهل البیت (علیهم السلام)، ۱۴۱۸ ق.(۲۶) القرطبی (م ۶۷۱ ق)، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۷ ق.(۲۷) ابن ابی الحدید (م ۶۵۶ ق)، شرح نهج البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیة، ۱۳۷۸ ق.(۲۸) محمد صالح مازندرانی (م ۱۰۸۱ ق)، شرح اصول کافی.(۲۹)الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق.(۳۰)الفخر الرازی (م. ۶۰۶ ق.)، التفسیر الکبیر، بیروت، دارالکتب العلمیة.

پیشنهاد کاربران

بپرس