ملموسات

لغت نامه دهخدا

ملموسات. [ م َ ] ( ع ص ، اِ ) مأخوذ از تازی ، چیزهای لمس شده. ( ناظم الاطباء ). ج ِ ملموسة تأنیث ملموس. ببسوده ها. مقابل مبصرات و مذوقات و مسموعات. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : لذت گوش در آوازهای خوش است و موزون و لذت شم در بویهای خوش... و لذت لمس در ملموسات نرم. ( کیمیای سعادت چ احمد آرام ص 831 ). امور ماضیه رااز مقولات و مسموعات و مرئیات و مذوقات و ملموسات و مشمومات و غیر آن بر سبیل تذکیر با دل تقریر کند. ( مصباح الهدایه چ همایی ص 169 ). و رجوع به ملموس شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع : ملموسه ( ملموس ) یا ملموسات اربعه مراد برودت حرارت یبوست و رطوبت است ( اسفار ج ۲ ص ۱۲۷ فرع . سج. )

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ملموسات، به معنای کیفیات محسوسه ای است که با وساطت حس لامسه درک می شوند.
کیفیات محسوسه ای را که با وساطت حس لامسه درک می شوند، ملموسات می نامند مانند احساس داغی، سردی، تری و خشکی. ملموسات به دو قسم تقسیم شده است:۱. اوایل ملموسات، مانند حرارت، برودت، رطوبت و یبوست؛۲. ثوانی ملموسات، مانند لطافت، کثافت، ثقالت، خفت و نظایر این ها.حس لامسه را طلیعه حواس پنج گانه می دانند زیرا اول چیزی که در عالم حیوانیت احساس آن ضرورت دارد کیف ملموس است از این رو آن را «اوایل محسوسات» نامیده اند.
مستندات مقاله
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • خوانساری، محمد، منطق صوری.• آیتی، محمد ابراهیم، مقولات و آرای مربوط به آن.• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد. • خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس.

پیشنهاد کاربران

بپرس