مقصود

/maqsud/

مترادف مقصود: آرزو، حاجت، خواسته، غایت، غرض، قصد، مراد، مطلوب، منظور، نقشه، هدف

برابر پارسی: خواسته، آرمان، آرزو، آهنگ، آهنگیده، خواست

معنی انگلیسی:
purpose, intention, meaning, aim, object, end, intended, goal, design, notion, point, purport, object (of desire), moral

فرهنگ اسم ها

اسم: مقصود (پسر) (عربی) (تلفظ: maqsud) (فارسی: مقصود) (انگلیسی: maghsud)
معنی: مطلوب و خواسته شده و محبوب و مورد پسند، آنچه کسی قصد انجام آن را دارد، منظور، مقصد، مطلوب و مورد نظر
برچسب ها: اسم، اسم با م، اسم پسر، اسم عربی

لغت نامه دهخدا

مقصود. [ م َ ] ( ع ص ، اِ ) آهنگ نموده شده. ( آنندراج ). طلب شده و آهنگ شده و قصدشده. ( ناظم الاطباء ). || مراد و نیت و خواهش وکام و آرزو و غرض و آهنگ و اراده و قصد و مطلوب. ( ناظم الاطباء ). مراد. مرام. مطلوب. منظور. کام. هدف. خواست. خواسته. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : هرکه یک روز در پیش او زانو زده است برای علم یا برای یافتن مقصود، بزرگ طریقت و مقتدای وقت خویش شده است. ( ترجمه رساله قشیریه چ فروزانفر ص 2 ). خبر دادن از منازل نه چنان بود که از مقصود خبر دهد. ( ترجمه رساله قشیریه چ فروزانفر ص 745 ). بفرمود تا کار ایشان بساختند و مقصود ایشان حاصل کردند. ( سیاست نامه ). و می گوید مقصود تو از او حاصل آید. ( سیاست نامه ).
به عدل و فضل وجود و حشمت و جاه
رسانیده است عالم را به مقصود.
ابوالفرج رونی.
مقصود می نیابم و می جویم
مقصد همی نبینم و می تازم.
مسعودسعد.
چون شاه کامل است و ظفر رادلایل است
مقصود حاصل است و سخن گشت مختصر.
امیرمعزی.
هرچند خرمند ز هر دو جهانیان
مقصود هردو خرمی شاه سنجر است.
امیرمعزی.
خسروا شاها ز مقصودی که حاصل شد ترا
هست از اقبالی که آن اقبال بی چون و چراست.
امیرمعزی ( دیوان چ اقبال ص 93 ).
گویی ببر از صحبت نااهل بر من
از جان ببرم گر همه مقصود تو این است.
سنائی.
اگر مروت و جود است در جهان موجود
چرا ز هر دو بحاصل نمی شود مقصود.
ادیب صابر.
چون به مقصود پیوست گرد درگاه پادشاه برآمد. ( کلیله و دمنه ). و عاقل باید... پیش از آنکه قدم در راه نهد مقصود معین گرداند. ( کلیله و دمنه ). مرد گفت ترا از این سؤال چه مقصود است. ( کلیله و دمنه ). یک ماه و دوماه مقام کنند و بی حصول مقصود بازنگردند. ( چهارمقاله ص 30 ). مقصود از تحریر این رسالت و تقریر این مقالت اظهار فضل نیست. ( چهارمقاله ص 135 ). اگر ذکر ایشان وکیفیت آن حال کرده شود به تطویل انجامد و مقصود ما ذکر این حدیث نیست. ( اسرار التوحید چ صفا ص 20 ). یا باسعید، صد و بیست و چهار هزار پیغامبر که آمدند به خلق خود مقصود یک سخن بود. ( اسرارالتوحید چ صفا ص 26 ).تا آن وقت که این عالم را این مرغ از این ارزن پاک نکند تو به مقصود نخواهی رسید. ( اسرار التوحید چ صفاص 44 ). نظام الملک زبان داد و گفت امشب با سلطان بگویم و مقصود شما حاصل گردانم. ( راحة الصدور راوندی ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

مقصود بیک کاشانی . وی قالی معروف به اردبیلی را بافته و در کنار آن این بیت خواجه حافظ را نگاشته است : جز آستان توام در جهان پناهی نیست مرا بجز این در حواله گاهی نیست این قالی را در سال ۹۴۶ ه.ق .در زمان سلطنت شاه طهماسب صفوی بافته و اینک در موزه ویکتوریا و آلبرت نگهداری میشود .
قصد و نیت شده، آهنگ شده، مطلوب، خواسته
۱ - ( اسم ) قصد شده نیت شده : [ مقصود از علم عروض آنست تا مردم بر نظم کلام قادر گردند ... ] ( المعجم . چا. دانشگاه . ۲ )۲۴ - طلب شده خواسته مطلوب : [ این منم یافته مقصود و مراد دل خویش از حوادث شده بیگانه و با دولت خویش . ] ( کلیله . قر. چا. ۲۸۸:۵ )
از شاعران قرن نهم هجری است که در غزل مهارت داشت .

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) مراد، نیت ، خواهش .

فرهنگ عمید

۱. قصد، نیت.
۲. مطلوب، خواسته، هدف.

دانشنامه آزاد فارسی

مَقْصود (قرن ۱۰ق)
نگارگر ایرانی. از شاگردان ممتاز استاد کمال الدین بهزاد بود. در مجلس آرایی و تصویرگری مهارت داشت. کتاب هایی همچون جامع التواریخ، و برخی از تصاویر نسخه های اشعار جامی (۹۲۸ق، کتابخانۀ کاخ گلستان تهران) را مصور ساخت؛ در این کتاب از استادانی همچون سلطان محمد، قاسم علی، مظفرعلی، و حیدرعلی نیز تصاویری وجود دارد. مجلس بزم شاه (از مُرقّع گلشن) از دیگر آثار اوست.

جدول کلمات

مراد

مترادف ها

meaning (اسم)
معنی، منظور، مقصود، مراد، مفهوم، مفاد، فحوا، ارش

object (اسم)
شیی ء، هدف، مقصود، کالا، چیز، مفعول، موضوع، منظره، شیء، شیی

end (اسم)
حد، پا، اتمام، سر، عمد، خاتمه، منظور، مقصود، مراد، نوک، طره، راس، پایان، انتها، فرجام، ختم، سرانجام، ختام، عاقبت، آخر، غایت، انقضاء

objective (اسم)
هدف، منظور، مقصود

desire (اسم)
میل، مقصود، مراد، مرام، ارزو، طلب، خواهش، خواست، ارمان، کام

aim (اسم)
راهنمایی، عمد، هدف، منظور، مقصود، جهت، مراد، مرام، حدس، گمان، رهبری، مقصد، نشان

purpose (اسم)
عمد، هدف، منظور، مقصود، مراد، نیت، قصد، سعی، عزم، غرض

intention (اسم)
عمد، منظور، مقصود، مراد، قصد، خیال، مفهوم، فکر، تصمیم، عزم، عزیمت، غرض

goal (اسم)
هدف، منظور، مقصود، مقصد، دروازه، دروازه بان

hanker (اسم)
مقصود

craving (اسم)
مقصود

فارسی به عربی

تصمیم , جسم , فکرة , معنی , مقترح , هدف

پیشنهاد کاربران

واژه مقصود
معادل ابجد 240
تعداد حروف 5
تلفظ maqsud
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی]
مختصات ( مَ ) [ ع . ] ( اِمف . )
آواشناسی maqsud
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

نــام مــنــــــجی اســم رمـــزآلــود ماست
تا ظهورش این علی مقصود ماست
مقصود
مقصود: پایان
با روش های سازگاربامحیط زیست کار خود را به مقصود می رسانند.
با روش های سازگاربامحیط زیست کار خود را به پایان می رسانند.
🇮🇷 همتای پارسی: انگیخته 🇮🇷
مقصود:
در متون عربی به معنای: عمدی، تعمدی، حساب شده، از قبل برنامه ریزی شده، از قصد
کام
مقصود :نیت
منم مجید واژگانی همون که برات میخرید رانی🤨
تو در جریان سیروس🥴
دوست گرامی هانیه کار بسبارخوبی در برگردان واژه تازی "مقصود" به ریشه سانسکریت انجام داده اند، اما بایسته و شایسته است که هر زمان از واژه های سانسکریت استفاده می کنیم، هم خود ریخت الفبایی واژه به زبان سانسکریت را بنویسیم و هم برابر لاتین "انگلیسی" آن را که بتوان واژه را به جستجو نشست، چون پارسی نویسی واژه سانسکریت کار جستجو و پژوهش ژرف تر در یافت واژه پارسی نوشته سانسکریت را دشوارتر می کند
...
[مشاهده متن کامل]

با سپاس فرا ان

چیزی که طرف منتظر وقوع آن است، کام که اگر این مقصود حاصل نشود میشه ناکام
معنی مقصود
درس ۱۰
کلاس چهارم دبستان
این برنامه بد است
این برنامه خیلی بده چون هیچی برای معنی مقصود نیومده من از این برنامه راضی نیستم
مدعا
( گاهی ) معنی
قصد مثلا:مقصود من از درس خواندن یاد گیریست
معنی مقصود یعنی آرزو
آرزو، حاجت، خواسته، غایت، غرض، قصد، مراد، مطلوب، منظور، نقشه، هدف، کام
قصد ، هدف
قصد، منظور، هدف، نظر، مراد ،
مراد
هدف و. . .
فرخواست/ فرخواسته
آرب
نظر هدف
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
چینتیک ( چینت از سنسکریت: چینتیتَ = قصد + پسوند یاتیکی ( مفعولی ) «یک» )
آهیپیک ( آهیپ از سنسکریت: اَبهیپرایَ= قصد + پسوند «یک» )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس