معقولیت
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
دانشنامه عمومی
معقولیت ( انگلیسی: Intelligibility ) ، معقولیت صفت معقول است. اصل معقولیت کلی در اصطلاح فوّیه ( A . Fouillee ) عبارت است از ایمان به معقولیت همه چیز.
معنی معقولیت این است که هر چه موجود است می توان آن را به قوانین اساسی عقل بازگرداند، خواه مقصود عقل انسانی باشد و خواه عقلی برتر از عقل انسانی. به طوری که اگر فیلسوف در مورد یکی از اشیاء عینی شک کند، در مورد معقولیت آن در درون خود، شک نمی کند. بلکه در مورد قدرت و توانائی خود در درک و شناخت اشیاء شک می کند.
اگر گفته شود شیء دارای معقولیت است، مقصود این است که شیء دارای یک صورت عقلی است که می توان بر اساس آن، شیء را تفسیر کرد.
اصل معقولیت کل، شبیه اصل سبب کافی است که مورد اعتقاد لایب نیتس بوده است و عبارت است از قول به اینکه: هر چیزی دارای یک سبب کافی است که وجود آن متوقف بر آن سبب است. به این معنی که وجود حقیقی، وجود معقول است یعنی می توان آن را به قوانین عقل ارجاع کرد. فرقی نیست بین اینکه بگوییم وجود معقول است، یا معقول موجود است؛ زیرا در نظریه معقولیت عام، معقول و موجود یک چیز است.
ابن سینا گوید: «معلول هر چیزی است که وجود آن از غیر خود باشد، و وجود آن غیر، از او نباشد. و اینکه می گوییم از او نباشد غیر از این است که بگوییم با او نباشد»
معلول به معنی اثر و نتیجه است و چیزی است که از علت معینی به وجود آید و یکی از طرفین رابطه علیت است. «معلول پایانی معلولی است که علت هیچ شیئی نباشد».
بنابر نظریه متعارف، تطابق با منطق شرط لازم و ضروری هرگونه باور معقولی است.
در نظر «جان کیکس ( ککس ) » ( John Kekes ) منطق بدان گونه که ادعا می شود معیار معقولیت نیست. و معتقد است باورهای معقولی وجود دارند که قواعد اساسی منطق را نقض می کنند.
منظور کیکس از منطق، همین منطق معمول و متعارف، یعنی آن چیزی است که در ارغنون ارسطو و اصول ریاضیات برتراند راسل و آلفرد نورث وایتهد گنجانده شده است. سازگاری با منطق نیازمند آگاهی از قواعد منطقی نیست، بلکه نیازمند مراعات این قواعد است.
وی فهم پذیری «intelligibility» را بعنوان علامت و نشانه ای برای معقولیت در نظر می گیرد. در نظر او، یک باور در صورتی معقول است که بتوان آن را درک کرد و علاوه بر آن، قابل تبیین باشد.
داوری و حکم به معقولیت و فهم پذیری سلبا و ایجابا باید با هم باشند. [ ۱] [ ۲]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفمعنی معقولیت این است که هر چه موجود است می توان آن را به قوانین اساسی عقل بازگرداند، خواه مقصود عقل انسانی باشد و خواه عقلی برتر از عقل انسانی. به طوری که اگر فیلسوف در مورد یکی از اشیاء عینی شک کند، در مورد معقولیت آن در درون خود، شک نمی کند. بلکه در مورد قدرت و توانائی خود در درک و شناخت اشیاء شک می کند.
اگر گفته شود شیء دارای معقولیت است، مقصود این است که شیء دارای یک صورت عقلی است که می توان بر اساس آن، شیء را تفسیر کرد.
اصل معقولیت کل، شبیه اصل سبب کافی است که مورد اعتقاد لایب نیتس بوده است و عبارت است از قول به اینکه: هر چیزی دارای یک سبب کافی است که وجود آن متوقف بر آن سبب است. به این معنی که وجود حقیقی، وجود معقول است یعنی می توان آن را به قوانین عقل ارجاع کرد. فرقی نیست بین اینکه بگوییم وجود معقول است، یا معقول موجود است؛ زیرا در نظریه معقولیت عام، معقول و موجود یک چیز است.
ابن سینا گوید: «معلول هر چیزی است که وجود آن از غیر خود باشد، و وجود آن غیر، از او نباشد. و اینکه می گوییم از او نباشد غیر از این است که بگوییم با او نباشد»
معلول به معنی اثر و نتیجه است و چیزی است که از علت معینی به وجود آید و یکی از طرفین رابطه علیت است. «معلول پایانی معلولی است که علت هیچ شیئی نباشد».
بنابر نظریه متعارف، تطابق با منطق شرط لازم و ضروری هرگونه باور معقولی است.
در نظر «جان کیکس ( ککس ) » ( John Kekes ) منطق بدان گونه که ادعا می شود معیار معقولیت نیست. و معتقد است باورهای معقولی وجود دارند که قواعد اساسی منطق را نقض می کنند.
منظور کیکس از منطق، همین منطق معمول و متعارف، یعنی آن چیزی است که در ارغنون ارسطو و اصول ریاضیات برتراند راسل و آلفرد نورث وایتهد گنجانده شده است. سازگاری با منطق نیازمند آگاهی از قواعد منطقی نیست، بلکه نیازمند مراعات این قواعد است.
وی فهم پذیری «intelligibility» را بعنوان علامت و نشانه ای برای معقولیت در نظر می گیرد. در نظر او، یک باور در صورتی معقول است که بتوان آن را درک کرد و علاوه بر آن، قابل تبیین باشد.
داوری و حکم به معقولیت و فهم پذیری سلبا و ایجابا باید با هم باشند. [ ۱] [ ۲]
wiki: معقولیت
مترادف ها
عقلانیت، معقولیت
معقولیت
پیشنهاد کاربران
معقولیت=خردورزیدگی، فرهیختگی، سنجیدگی