معقل

/ma~qel/

لغت نامه دهخدا

معقل. [ م َ ق ِ ] ( ع اِ ) پناه. ( مهذب الاسماء ) ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). پناه جای. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ملجاء وفلان معقل قومه ؛ ای یلتجئون الیه. ( اقرب الموارد ) : و مردم شهر... با ایشان مقاومت نتوانند کردو ایشان را وزر و موئل و معقل دستگیر نباشد. ( تاریخ بیهق ص 15 ). || جایی که شتر را بندند. || کوه بلند. ج ، معاقل. ( از اقرب الموارد ).

معقل. [ م ُ ع َق ْ ق َ ] ( ع ص ) شتری که بازو و ساقش به رسنی باهم بسته باشند، مأخوذاز عقال. ( غیاث ) ( آنندراج ). و رجوع به تعقیل شود.

معقل. [ م َ ق ِ ] ( اِخ ) نام رودی است به عراق که از شهرک مفتح برگیرد. ( حدود العالم ). نهری است در بصره. ( ابن الاثیر ج 7 صص 98-100 ). به امر عمر و به وسیله معقل بن یسار کنده شد. ( اعلام زرکلی ج 3 ص 1058 ). و رجوع به معقل بن یسار بود.

معقل. [ م َ ق ِ ] ( اِخ ) ابن سنان بن مظهر الاشجعی ( متوفی به سال 65 هَ. ق. ). صحابی و از شجاعان است. در غزوه حنین و روز فتح مکه حامل رایت قوم خویش بود. در کوفه اقامت گزید و سپس به مدینه رفت. عمر او را به بصره روانه کرد و در جنگ حره کشته شد. ( از اعلام زرکلی ج 3 ص 1057 ). و رجوع به الاصابه و قاموس الاعلام ترکی شود.

معقل. [ م َ ق ِ ] ( اِخ ) ابن ضراربن حرملةبن سنان مازنی ذبیانی معروف به شماخ ( متوفی به سال 22 هَ. ق. ). از شعرای مخضرمین است و جاهلیت و اسلام را درک کرد. وی از طبقه لبید و نابغه است. در جنگ قادسیه حضور داشت و در جنگ موقان کشته شد.( ا الاعلام زرکلی ج 3 ص 1057 ). و رجوع به الاصابه شود.

معقل. [ م َ ق ِ ] ( اِخ ) ابن قیس ریاحی ( متوفی به سال 43 هَ. ق. ). سرداری شجاع و بخشنده بود. حیات پیغمبر اکرم را درک کرد. عماربن یا سروی را برای دادن مژده فتح شوشتر به نزد عمر روانه کرد و هنگامی که بنی ناجیه مرتد شدند عمر او را به سوی ایشان گسیل داشت. وی از امرای صفوف در جنگ جمل و شرطه علی بن ابیطالب ( ع ) بود. هنگامی که مستوردبن علفة خروج کرد مغیرةبن شعبه معقل را به جنگ او فرستاد و معقل در این جنگ کشته شد. ( ازاعلام زرکلی ج 3 ص 1057 ). و رجوع به همین مأخذ و الأصابه و تاریخ ابن الاثیر شود.

معقل. [ م َ ق ِ ] ( اِخ ) ابن یساربن عبداﷲ مزنی ( متوفی در حدود 65 هَ. ق. ) صحابی است. پیش از حدیبیه اسلام آورد و در بیعت رضوان حضور داشت. به فرمان عمر «نهر معقل » رادر بصره حفر کرد که به نام او منسوب شد. وی در بصره اقامت گزید و در همانجا درگذشت. ( از اعلام زرکلی ج 3 ص 1058 ). و رجوع به الاصابه و قاموس الاعلام ترکی شود.

فرهنگ فارسی

پناه، جای پناه، دژ، برج ، کوه بلند، معاقل جمع
( اسم ) ۱ - پناه . ۲ - محل پناه پناهگاه : او را دین خواند از آنکه معقل دین است و مای. دین . ۳ - قلعه دژ . ۴ - کوه مرتفع جمع : معاقل .
ابن یسار بن عبدالله مزنی صحابی است پیش از حدیبیه اسلام آورد و در بیعت رضوان حضور داشت .

فرهنگ عمید

پناهگاه.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] معقل از غلامان ابن زیاد بود که به دستور او، منافقانه در کوفه خود را شیعه و طرفدار حسین بن علی علیه السلام و مسلم بن عقیل جلوه داد و در مسجد جامع کوفه از طریق مسلم بن عوسجه، از مکان اختفای مسلم آگاه شد.
ابن زیاد سه هزار درهم به مَعْقَل داد و گفت: با این پول در پی مسلم بن عقیل برو. اگر یاران وی رایافتی این پول را به آنها بده و بگو که این پول را در جنگ با دشمن خرج کنند.
تو چنان وانمود کن که گویا یکی از آنها هستی و چون این پول را به آنها دادی مورد اعتماد آنها قرار می گیری و چیزی را از تو مخفی نمی کنند و هر روز صبح و عصر نزد آنها برو.
او به مسجد اعظم کوفه آمد و توانست با مسلم بن عوسجه ارتباط برقرار کند و خود را به عنوان یکی از دوست داران اهل بیت قلمداد نماید. عاقبت مسلم بن عوسجه او را نزد مسلم در خانه هانی برد، معقل پول را پرداخت نمود و با مسلم بیعت کرد.
او پس از آن همچون یکی از یاران مسلم به محل استقرار او رفت و آمد می کرد و مخفیانه اخبار و گزارش های نهضت را به ابن زیاد می رساند. جاسوسی او ضربه سختی به نهضت مسلم در کوفه زد و به دستگیری و شهادت «هانی » و سپس مسلم بن عقیل انجامید.
وقتی هانی را پیش ابن زیاد بردند و هانی که از دوستان پدر عبیدالله بود با خیالی آسوده تمام ارتباطش با مسلم و اطلاعش از او را انکار کرد، عبیدالله معقل را صدا زد و او خود را معرفی کرد.
پس از این واقعه دیگر رد و اثری از این معقل بی کنیه و بی لقب و پدرناشناس نیست. آن قدر که این احتمال نامعقول به نظر نمی رسد که شاید اصلا نام معقل نیز یک نام پوششی بوده و نام اصلی این مرد نیز مانند تبارش و دیگر اطلاعاتش برای همیشه در سینه ی تاریخ مکتوم مانده است.

[ویکی شیعه] معقل (غلام ابن زیاد). مَعّقِل غلام عبیدالله بن زیاد بود که به دستور او، خود را در کوفه، شیعه و طرفدار حسین بن علی(ع) جلوه داد و توانست به وسیله مسلم بن عوسجه محل اختفای مسلم بن عقیل را پیدا کند. گزارش های او منجر به شهادت هانی بن عروه و مسلم بن عقیل شد.
مَعقِل، از غلامان عبیدالله زیاد در کوفه بود. ابن زیاد به او دستور داد، خود را در کوفه شیعه و طرفدار حسین بن علی (ع) جلوه دهد و از این طریق به محل اختفای مسلم بن عقیل دست یابد. او سه هزار درهم به معقل داد و به او گفت:
معقل در مسجد کوفه با مسلم بن عوسجه ارتباط برقرار کرد و از طریق او با مسلم بن عقیل و هانی بن عروه آشنا شد. او به مسلم گفت: من از مردم شامم، که خدا نعمت دوستی این خاندان را به من داده است، اینک سه هزار درهم آورده ام تا یکی از آنها را که به کوفه آمده و برای پسر دختر پیامبر بیعت می گیرد ببینم... پیش تو آمده ام که این مال را بگیری و مرا پیش یار خود ببری که با او بیعت کنم...؟»

[ویکی فقه] معقل(غلام ابن زیاد). مَعْقَل، غلام ابن زیاد بود.
ابن زیاد سه هزار درهم به مَعْقَل داد و گفت: با این پول در پی مسلم بن عقیل برو. اگر یاران وی رایافتی این پول را به آنها بده و بگو که این پول را در جنگ با دشمن خرج کنند.
تو چنان وانمود کن که گویا یکی از آنها هستی و چون این پول را به آنها دادی مورد اعتماد آنها قرار می‏ گیری و چیزی را از تو مخفی نمی‏ کنند و هر روز صبح و عصر نزد آنها برو.
او به مسجد اعظم کوفه آمد و توانست با مسلم بن عوسجه ارتباط برقرار کند و خود را به عنوان یکی از دوست داران اهل بیت قلمداد نماید. عاقبت مسلم بن عوسجه او را نزد مسلم در خانه هانی برد، معقل با پرداخت پول و بیعت با مسلم هر روز قبل از همه به خانه هانی می ‏رفت و بعد از همه بیرون می‏ آمد و سپس تمام گزارشات را برای ابن زیاد می برد.

پیشنهاد کاربران

بپرس