معتصم

/mo~tasam/

فرهنگ اسم ها

اسم: معتصم (پسر) (عربی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: moetasem) (فارسی: معتصم) (انگلیسی: moetasem)
معنی: چنگ زننده به دامان کسی، پناه برنده، ( در قدیم ) چنگ در زننده، چنگ زننده در چیزی برای استعانت و نجات، پناه گیرنده، ( اَعلام ) لقب ابو اسحاق محمّد ابن هارون الرشید، هشتمین خلیفه ی عباسی [، قمری] که در زمان او سرداران ترک در دربار قدرت یافتند، قیام بابک سرکوب شد، و بابک و افشین را به فرمان او کشتند، او پایتخت خود را به سامرا انتقال داد، ( در اعلام ) نام ابو اسحاق محمد بن هارون الرشید هشتمین خلیفه ی عباسی، آنچه به آن چنگ زنند، مستمسک
برچسب ها: اسم، اسم با م، اسم پسر، اسم عربی، اسم تاریخی و کهن

لغت نامه دهخدا

معتصم. [ م ُ ت َ ص ِ ] ( ع ص ) چنگل زننده در چیزی برای استعانت و نجات. ( غیاث ) ( آنندراج ). چنگ درزننده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) ( از اقرب الموارد ) : به حبل تقوی و یقین و عروه وثقی دین متمسک و معتصم بوده است. ( سندبادنامه ص 216 ). و به حبل متین او معتصم و در هر حالی از او طلب یاری می کنیم. ( تاریخ قم ص 15 ). || پناه گیرنده. ( غیاث ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) : میان فایق و وزیر ابوالمظفر وحشتی حادث شد و ابوالمظفر از خوف فایق در سرای عمارت گریخت و به دست ابوالحرث معتصم شد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 199 ). و رجوع به اعتصام شود.

معتصم. [م ُ ت َ ص َ ] ( ع اِ ) پناه جای. ( ناظم الاطباء ). || دست آویز. آنچه در او چنگ در زنند :
ای فتی فتوی غدرت ندهم
کافت غدر هلاک امم است...
خانه در کوی وفاگیر و بدان
که ترا حبل متین معتصم است.
خاقانی.
همچنین تا هفت بطن ای بوالکرم
می شمرتوزین حدیث معتصم.
مولوی ( مثنوی چ خاور ص 205 ).

معتصم. [ م ُ ت َ ص ِ ] ( اِخ ) پسر سلطان زین العابدین بن شاه شجاع از آل مظفر بود که پس از مرگ تیمور چند روزی کروفری داشت. و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 صص 574 - 576 و تاریخ مغول تألیف عباس اقبال ص 441 شود.

معتصم. [ م ُ ت َ ص ِ ] ( اِخ ) معتصم باﷲ :
آنچه این مهتر دهد روزی به کهتر شاعری
معتصم هرگز به عمراندر نداد و مستعین.
منوچهری.
کجا شده ست چو هارون و بعد او مأمون
کجاست معتصم و معتضدکجاست دگر.
ناصرخسرو.

معتصم. [ م ُ ت َ ص ِ ] ( اِخ ) ابن صمادح. رجوع به ابویحیی محمدبن معن بن محمدبن احمد صمادح و اعلام زرکلی ج 3 ص 990 و قاموس الاعلام ترکی شود.

فرهنگ فارسی

ابواسحاق محمد بن هارون الرشید ( و. ۱۸٠ ه.ق .- ف. ۲۲۷ ه.ق . ) . پس از فوت مامون برادرش بسال ۲۱۸ ه.ق . بخلافت رسید. وی هشتمین خلیفه عباسی است و چون به ایرانیان و اعراب اطمینان نداشت لشکری از غلامان ترک برای محافظت خود ترتیب داد لیکن عاقبت از دست ایشان بشهر [ ساره ] که خود ساخته بود پناه برد. از جمله وقایع خلافت او قیام بابک خرم دین است و معتصم او را بدست افشین از پای در آورد و افشین را نیز باتهام همدستی با مازیار بن قارن به حبس انداخت و افشین در زندان وفات یافت .
چنگ زننده به دامن کسی، دست اندازنده به چیزی برای رستگاری ونجات، پناه برنده
( اسم ) چنگ در زننده در چیزی برای استعانت پناه برنده جمع : معتصمین .
ابن صمادح

فرهنگ معین

(مُ تَ ص ) [ ع . ] (اِفا. ) چنگ زننده به دامن کسی .

فرهنگ عمید

۱. چنگ زننده به دامن کسی.
۲. دست اندازنده به چیزی برای رستگاری و نجات، پناه برنده.
۱. آنچه به آن چنگ زده شده.
۲. (صفت ) محفوظ.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] هشتمین خلیفه عباسی که به واسطه ترک بودن مادرش ترکها را به دستگاه حکومت آورد و در زمان وی امام جواد علیه السلام به شهادت رسید.
ابواسحاق معتصم به سال 178 هجری تولد یافت مادرش کنیزکی بود مارده نام. به دوران مامون ولایت شام و مصر داشت و مامون به هنگام مرگ از فرزند خویش عباس که به نزد سپاهیان بسیار محبوب بود، چشم پوشید و خلافت را بدو داد که در معتصم قوت و لیاقت کافی برای حفظ دولت عباسی می دید.
بیعت معتصم بروز وفات مامون بود نخست سپاهیان از اطاعت وی سرباز زدند و می خواستند عباس فرزند مامون را بخلافت بردارند اما عباس به احترام وصیت پدر با عم خویش بیعت کرد و سپاه از اراده وی تبعیت کرد.
امام جواد علیه السلام در زمان مامون و معتصم می زیست و سرانجام نیز به دستور معتصم مسموم و به شهادت رسید.
به معتصم خلیفه مثمن (منسوب به هشت) می گویند؛ زیرا هشتمین خلیفه بنی عباس و هشتمین نفر از اولاد حضرت عبدالمطلب و هشتمین نفر از اولاد هارون الرشید بود و هشت سال و هشت ماه و هشت روز حکومت کرد و هشت فرزند پسر و هشت فرزند دختر از او به جا ماند.
وی را خلیفه هشتی گفتند که هشتمین طبقه از فرزندان عباس بود و هشتمین خلیفه بود هشت و ده ساله بخلافت رسید و هشت سال و هشت ماه خلافت کرد و در هشتمین ماه سال تولد یافت و هشت پسر و هشت دختر داشت و هشت جنگ کرد و هشت میلیون درم بجا گذاشت».
معتصم به تبعیت از رویه مأمون مردم را وادار کرد به مخلوق بودن قرآن معترف شوند. وی از دانش بی بهره بود و نمی توانست در این گونه مسائل رای و نظر داشته باشد فقط سفارش برادر خود مأمون را اجرا می کرد و هر کس از دانشمندان و اهل نظر که به مخلوقیت قرآن تسلیم نمی شد، آزار می دید. احمد بن حنبل فقیه و محدث معروف را تازیانه زد و به زندان کرد و همه عالمان و قاضیان دیگر اگر با نظر خلیفه که رأی معتزله بود هم سخن نمی شدند در خطر تازیانه خوردن و زجر دیدن بودند.
رفتار معتصم با علویان چون رفتار خلیفگان پیشین بجز مأمون سخت بود. مسعودی گوید: به سال 219 امام محمدجواد علیه السلام فرزند علی رضا علیه السلام در بغداد وفات یافت وی ام الفضل دختر مأمون را به زنی داشت. گفتند: که وی به فرمان معتصم شوهر خویش را مسموم کرد که بیم داشت امام جواد فرزندی بیارد و فرزندان وی که از نژاد مامونند و هم نسب به علی رضا علیه السلام می برند که ولیعهد مامون بود به دعوی خلافت برخیزند.

پیشنهاد کاربران

چنگ زننده
ابواسحاق محمد المعتصم بالله هشتمین خلیفه عباسی ( ۲۱۸–۲۲۷ ه‍. ق/۸۳۳–۸۴۲ میلادی ) ، سومین فرزند هارون الرشید از کنیزی ترک تبار به نام مریده بود که پس از برادرش مأمون به خلافت رسید.
زمانی که مأمون در سال ۲۱۸ هجری قمری مرد برادرش معتصم به خلافت رسید. ترکان در زمان او در دستگاه خلافت راه یافتند و بعد از آن رفته رفته نفوذ اعراب کم شد و قدرت خلافت هم در خطر تجزیه قرار گرفت و بعد از معتصم پسرش واثق به خلافت رسید و در زمان خلافت واثق و برادرش متوکل راه برای غلبهٔ ترکان به دستگاه خلافت گشوده شد. معتصم اوقات بسیاری را صرف عشرت و طرب می کرد. تا زمان معتصم در خزانه عباسیان ثروت بسیاری وجود داشت. خلفا با این ثروت هر روز بیشتر در عیش و فسق و تجمل و گناه غرق می شدند و هر روز بیشتر در خواب بی خبری فرومی رفتند. معتصم جانشین مأمون استخدام ترک ها را توسعه داد و لشکری منظم از آن ها به وجود آورد. در بغداد مردم از ترک ها به ستوه آمدند. معتصم سامره را ساخت و با ترک های خود در آنجا منزل گرفت معتصم با لشکرش فتح های زیادی کرد او زطها را که قومی در بطائح بصره بودند و شورش کرده بودند وادار به تسلیم کرد به جنگ روم رفت و عموریه را فتح کرد و به این صورت قتل و غارتش را که امپراتور اخیراً در خاک اسلام کرده بود جواب داد. لشکری به سرداری افشین برای رفع خرمدینان فرستاد و سپس از جنگ های طولانی بابک رئیس قوم فرار کرد در ارمنستان یکی از خوان های ارمنی به طمع جایزه او را گرفت و برای افشین فرستاد از پیروان بابک عده ای کشته شدند و عده ای به خاک روم گریختند بابک را مثله کردند و تنش را در سامرا به دار آویختند و به افشین تاج و جایزه دادند ولی بعدها افشین نیز به دار آویخته شد زیرا با مازیار بر ضد خلیفه همداستان شده و همچنین به کیش بت پرستان بوده است. جسد افشین را بعد از دار زدن با مقداری بت که از خانه او پیدا کرده بودند سوزاندند. مازیار ایالت طبرستان را به نام عباسیان اداره می کرد و بعدها خواستار استقلال شد عبدالله طاهر به فرمان معتصم به خراسان لشکر فرستاد تا مازیار را بگیرند و به سامرا بیاورند او را با ضرب تازیانه کشتند و در کنار بابک و افشین به دار آویختند. یکی از نزدیکان افشین به نام منکجور که والی آذربایجان بود یاغی شد معتصم به وسیلهٔ ترکی به نام بغا او را شکست داد مسئله لشکر ترک ها بعدها برای خلیفه مسئله مهمی شد زیرا غلامان قویتر می شدند و طمعشان بیشتر می شد تا جایی که خلافت و خلیفه را در مشت خود گرفتند. معتصم در سال ۲۲۰ هجری قمری محمد تقی امام نهم شیعیان را از مدینه به بغداد آورد که همان سال در آن شهر درگذشت و در مقابر قریش دفن شد. به نقل از مسعودی، قتلِ محمد تقی به دست ام فضل در بغداد صورت گرفت و ام فضل به پاداش این خدمت، به حرمسرای معتصم راه یافت. ابن طولون و همچنین ابن صباغ در الفصوص المهمه نیز راه یافتن ام فضل به حرمسرای معتصم را گواهی بر دست داشتن او در این قتل می دانند. معتصم در سال ۲۲۷ هجری قمری در سامره و در سن ۴۷ سالگی درگذشت. پس از او پسر ۳۱ ساله اش هارون ملقب به الواثق باالله به سلطنت رسید. مادر واثق کنیزی رومی ( یونانی ) بود و جعفر برادر او که از مادری خوارزمی زاده شده بود، متوکل علی الله لقب داشت.
...
[مشاهده متن کامل]

معتصممعتصممعتصم
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/معتصم
معتصم : ابواسحاق محمد المعتصم بالله هشتمین خلیفه عباسی، سومین فرزند هارون الرشید از کنیزی ترک تبار بود که پس از برادرش مأمون به خلافت . رسید. هشتمین خلیفه عباسی که به واسطه ترک بودن مادرش ترکها را به دستگاه حکومت آورد و در زمان وی امام جواد علیه السلام به شهادت رسید.
معتصم : پناهنده
معتصم : پناه برنده

بپرس