[ویکی فقه] از بحث های مهم مسئله معاد، بحث درباره چگونگی معاد از نظر جسمانی و روحانی بودن آن است که در این مقاله به بررسی معاد جسمانی و روحانی پرداخته می شود.
در زمینه معاد جسمانی و روحانی از سوی فیلسوفان و متکلمان اسلامی، سه نظریه مطرح گردیده است:۱. فقط معاد جسمانی: در قیامت جز بدن و لذایذ و آلام بدنی و حسی تحقق ندارد.۲. فقط معاد روحانی: در قیامت جز روح و لذایذ و آلام روحی و عقلی تحقق ندارد.۳. اعتقاد به هر دو معاد: در قیامت هم روح محشور می شود و هم بدن، و علاوه بر لذایذ و آلام حسی، آلام و لذایذ روحی و عقلی نیز تحقق دارد.از آنچه گفته شد، روشن می شود که اعتقاد به هر دو نوع معاد جسمانی و روحانی مبتنی بر امور زیر است:الف. حقیقت انسان را بدن مادی اوتشکیل نمی دهد، بلکه حقیقت انسان عبارت است از نفس و روح او ـ که مجرد از ماده می باشد، ـ و با مرگ بدن به حیات خود ادامه می دهد.ب. در سرای آخرت بدن های مردگان صورت های پیشین خود را بازیافته، و نفس و روح آدمیان که با مرگ، از بدن قطع علاقه کرده بود، به بدن ها تعلق گرفته و در نتیجه بدن های مرده زنده می شوند.ج. پاداش ها و کیفرهای اخروی منحصر در آلام و لذایذ حسی و بدنی نبوده، یک رشته لذایذ و آلام کلی و عقلانی نیز تحقق می یابد.بنابراین، کسانی که حقیقت انسان را در همان جنبه مادی و بدن او خلاصه کرده و روح را نیز امری مادی دانسته اند، معاد را منحصر در معاد جسمانی می دانند. اکثریت متکلمان و محدثان طرفدار این قول بوده اند، چنان که صدرالمتالهین (رحمة الله علیه) گفته است:«اکثر متکلمان و عموم فقیهان و محدثان قایل به معاد جسمانی می باشند؛ زیرا آن روح را جسمی می دانند که مانند آب در گل، و آتش در ذغال، و روغن در درخت زیتون، ساری و نافذ در بدن می باشد.»برعکس، آنان که روح را واقعیتی مجرد از ماده می دانند که پس از مرگ بدن هم چنان به حیات خود ادامه می دهد، ولی به تعلق دوباره آن به بدن معتقد نیستند، فقط به معاد روحانی قایل شده اند، چنان که اکثریت فلاسفه بر این عقیده بوده اند. صدرالمتالهین (رحمة الله علیه) در این باره گفته است:«اکثر فلاسفه و پیروان طریقه مشاء، فقط قایل به معاد روحانی می باشند؛ زیرا به نظر آنان ماده و صورت بدن پس ازمرگ نابود شده، و دیگر اعاده نخواهد شد. و از طرفی، نفس جوهری است باقی و فناناپذیر که پس از مرگ بدن، علاقة او از عالم طبیعت قطع گردیده و به عالم مجردات می پیوندد.»ولی آنان که در عین اعتقاد به تجرد نفس از ماده و بقای آن پس از مرگ، اعاده بدن را به صورت پیشین و تعلق نفوس را به آنها پذیرفته اند، و بر این عقیده اند که در سرای دیگر علاوه بر لذایذ و آلام حسی و بدنی، آلام و لذایذ روحی و عقلی نیز وجود دارد، به هر دو معاد جسمانی و روحانی معتقد می باشند. صدرالمتالهین (رحمة الله علیه) در این باره گفته است:«بزرگان، حکیمان و عارفان و گروهی از متکلمان ـ مانند غزالی، کعبی، حلیمی، راغب اصفهانی، قاضی ابویزید دبوسی ـ و بسیاری از دانشمندان و اساتید امامیه اثنا عشریه ـ مانند شیخ مفید، شیخ طوسی، سید مرتضی، علامه مجلسی و دیگران ـ قایل به معاد جسمانی و روحانی می باشند؛ زیرا آنان نفس را مجرد از ماده می دانند که بار دیگر تعلق به بدن پیدا می کند.»
عقل و معاد روحانی
براهین چهارگانه ای که بر لزوم قیامت و معاد اقامه گردید، معاد روحانی را نیز اثبات می کنند؛ زیرا تحقق چنین معادی هم مقتضای حکمت، رحمت و عدل الهی است، و هم مورد وعده و خبر الهی است.این که معاد روحانی مورد وعده و خبر الهی است در آینده بیان خواهد شد، اما این که معاد روحانی مقتضای عدل، حکمت و رحمت خداوند است، بیان آن این است که: چون عده ای از انسانها در مراتب عالی از کمال علمی و عملی قرار دارند، تا آن جا که لذایذ و آلام حسی و بدنی در نظر آنان ارزش چندانی ندارد و جز به رضای دوست و لقای محبوب نمی اندیشند، بدون شک شایستگی پاداشی متناسب با کمالات خود را دارند. در این صورت، اکتفا نمودن به پاداش های حسی و بدنی (معاد جسمانی) موجب بطلان این شایستگی و تضییع حق آنان است. و این با رحمت و حکمت و عدل الهی منافات دارد.حکیم سبزواری (رحمة الله علیه) برهان یاد شده را این گونه تقریر کرده است:«ان الخلق طبقات، فالمجازات متفاوتة فلکل منها محبوب و مرغوب و جزاء یلیق بحالها، و للذائذ الحسیة و المبتهجات الصوریة للکل فی العلم و العمل کالظل غیر الملتفت الیه بالذات». تفاوت انسان ها از نظر مراتب کمال که در حقیقت به تفاوت مراتب عبودیت و بندگی در برابر خداوند باز می گردد، در منابع دینی نیز تصریح شده است. قرآن از افرادی به عنوان «مخلصون» یاد کرده و یادآور می شود که آنان به هیچ وجه تحت تاثیر اغوای شیطان قرار نگرفته و هیچ گونه لغزش و خطایی در عقیده آنان راه ندارد و حضرت یوسف (علیه السّلام) را از جمله مخلصان می داند . آن گاه مقامات ویژه آنان را در قیامت بیان می کند. نیز از گروهی از انسانها در قیامت به عنوان «اصحاب اعراف» یاد کرده و برای آنان اوصاف و مقامات ویژه ای را بیان می نماید. (و علی الاعراف رجال یعرفون کلا بسیماهم...) هم چنین صاحبان «نفس مطمئنه» را به بهشتی ویژه بشارت می دهد و می فرماید:«یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی». در هرحال، آنان که خدا را فقط به انگیزه محبت (در روایات از این نوع عبادت، به عبادت آزادگان و به عنوان برترین عبادت یاد شده است.) او پرستش کرده اند، نه به سودای بهشت یا خوف از دوزخ، بدون شک شایستگی پاداشی فراتر از بهشت دیگران را دارند.
عقل و معاد جسمانی
براهین عقلی که بر اثبات لزوم معاد و جهان آخرت اقامه گردید، دو گونه اند:۱. برخی از آنها عقلی صرف می باشند، یعنی، هر دو مقدمة آنها عقلی است، مانند برهان های اول تا سوم ۲. برخی از آن ها عقلی محض نبوده و یکی از مقدمات آنها نقلی و شرعی است، مانند برهان های چهارم و پنجم که صغرای آن (موعود بودن قیامت) نقلی است، هر چند کبرای آن (لزوم وفا نمودن به وعده) از بدیهیات عقل می باشد.با توجه به مطلب یاد شده، یادآور می شویم که از براهین قسم اول (عقلی محض) معاد جسمانی به دست نمی آید، لیکن از براهین قسم دوم می توان معاد جسمانی را نیز اثبات کرد؛ زیرا بخشی از پاداش های اخروی جزئی و حسی است و تحقق آن ها متوقف بر معاد جسمانی می باشد.محقق لاهیجی (رحمة الله علیه) در این باره چنین گفته است:«باید دانست که آن چه گفتیم در وجوب معاد دلالت کند بر وجوب معاد جسمانی، بنابر آن که ثواب و عقاب موعود، ثواب و عقاب جسمانی است، و ایصال ثواب و عقاب جسمانی لامحاله موقوف است به اعاده بدن، به سبب آن که بی واسطة بدن، قبول ذلت و الم جسمانی نتوان کرد». از آن جا که این برهان عقلی محض نبوده و مبتنی بر یک اصل نقلی و مستفاد از وحی می باشد، کسانی چون ابن سینا گفته اند: «اثبات معاد جسمانی جز از طریق وحی و شریعت قابل اثبات نیست؛ ولی از آن جا که اصل شریعت به دلیل عقلی اثبات شده است، اثبات معاد جسمانی بر پایه وحی و شریعت، صحیح و استوار بوده و هیچ گونه مناقشه عقلی ندارد».
معاد جسمانی و روحانی از دیدگاه قرآن
...
در زمینه معاد جسمانی و روحانی از سوی فیلسوفان و متکلمان اسلامی، سه نظریه مطرح گردیده است:۱. فقط معاد جسمانی: در قیامت جز بدن و لذایذ و آلام بدنی و حسی تحقق ندارد.۲. فقط معاد روحانی: در قیامت جز روح و لذایذ و آلام روحی و عقلی تحقق ندارد.۳. اعتقاد به هر دو معاد: در قیامت هم روح محشور می شود و هم بدن، و علاوه بر لذایذ و آلام حسی، آلام و لذایذ روحی و عقلی نیز تحقق دارد.از آنچه گفته شد، روشن می شود که اعتقاد به هر دو نوع معاد جسمانی و روحانی مبتنی بر امور زیر است:الف. حقیقت انسان را بدن مادی اوتشکیل نمی دهد، بلکه حقیقت انسان عبارت است از نفس و روح او ـ که مجرد از ماده می باشد، ـ و با مرگ بدن به حیات خود ادامه می دهد.ب. در سرای آخرت بدن های مردگان صورت های پیشین خود را بازیافته، و نفس و روح آدمیان که با مرگ، از بدن قطع علاقه کرده بود، به بدن ها تعلق گرفته و در نتیجه بدن های مرده زنده می شوند.ج. پاداش ها و کیفرهای اخروی منحصر در آلام و لذایذ حسی و بدنی نبوده، یک رشته لذایذ و آلام کلی و عقلانی نیز تحقق می یابد.بنابراین، کسانی که حقیقت انسان را در همان جنبه مادی و بدن او خلاصه کرده و روح را نیز امری مادی دانسته اند، معاد را منحصر در معاد جسمانی می دانند. اکثریت متکلمان و محدثان طرفدار این قول بوده اند، چنان که صدرالمتالهین (رحمة الله علیه) گفته است:«اکثر متکلمان و عموم فقیهان و محدثان قایل به معاد جسمانی می باشند؛ زیرا آن روح را جسمی می دانند که مانند آب در گل، و آتش در ذغال، و روغن در درخت زیتون، ساری و نافذ در بدن می باشد.»برعکس، آنان که روح را واقعیتی مجرد از ماده می دانند که پس از مرگ بدن هم چنان به حیات خود ادامه می دهد، ولی به تعلق دوباره آن به بدن معتقد نیستند، فقط به معاد روحانی قایل شده اند، چنان که اکثریت فلاسفه بر این عقیده بوده اند. صدرالمتالهین (رحمة الله علیه) در این باره گفته است:«اکثر فلاسفه و پیروان طریقه مشاء، فقط قایل به معاد روحانی می باشند؛ زیرا به نظر آنان ماده و صورت بدن پس ازمرگ نابود شده، و دیگر اعاده نخواهد شد. و از طرفی، نفس جوهری است باقی و فناناپذیر که پس از مرگ بدن، علاقة او از عالم طبیعت قطع گردیده و به عالم مجردات می پیوندد.»ولی آنان که در عین اعتقاد به تجرد نفس از ماده و بقای آن پس از مرگ، اعاده بدن را به صورت پیشین و تعلق نفوس را به آنها پذیرفته اند، و بر این عقیده اند که در سرای دیگر علاوه بر لذایذ و آلام حسی و بدنی، آلام و لذایذ روحی و عقلی نیز وجود دارد، به هر دو معاد جسمانی و روحانی معتقد می باشند. صدرالمتالهین (رحمة الله علیه) در این باره گفته است:«بزرگان، حکیمان و عارفان و گروهی از متکلمان ـ مانند غزالی، کعبی، حلیمی، راغب اصفهانی، قاضی ابویزید دبوسی ـ و بسیاری از دانشمندان و اساتید امامیه اثنا عشریه ـ مانند شیخ مفید، شیخ طوسی، سید مرتضی، علامه مجلسی و دیگران ـ قایل به معاد جسمانی و روحانی می باشند؛ زیرا آنان نفس را مجرد از ماده می دانند که بار دیگر تعلق به بدن پیدا می کند.»
عقل و معاد روحانی
براهین چهارگانه ای که بر لزوم قیامت و معاد اقامه گردید، معاد روحانی را نیز اثبات می کنند؛ زیرا تحقق چنین معادی هم مقتضای حکمت، رحمت و عدل الهی است، و هم مورد وعده و خبر الهی است.این که معاد روحانی مورد وعده و خبر الهی است در آینده بیان خواهد شد، اما این که معاد روحانی مقتضای عدل، حکمت و رحمت خداوند است، بیان آن این است که: چون عده ای از انسانها در مراتب عالی از کمال علمی و عملی قرار دارند، تا آن جا که لذایذ و آلام حسی و بدنی در نظر آنان ارزش چندانی ندارد و جز به رضای دوست و لقای محبوب نمی اندیشند، بدون شک شایستگی پاداشی متناسب با کمالات خود را دارند. در این صورت، اکتفا نمودن به پاداش های حسی و بدنی (معاد جسمانی) موجب بطلان این شایستگی و تضییع حق آنان است. و این با رحمت و حکمت و عدل الهی منافات دارد.حکیم سبزواری (رحمة الله علیه) برهان یاد شده را این گونه تقریر کرده است:«ان الخلق طبقات، فالمجازات متفاوتة فلکل منها محبوب و مرغوب و جزاء یلیق بحالها، و للذائذ الحسیة و المبتهجات الصوریة للکل فی العلم و العمل کالظل غیر الملتفت الیه بالذات». تفاوت انسان ها از نظر مراتب کمال که در حقیقت به تفاوت مراتب عبودیت و بندگی در برابر خداوند باز می گردد، در منابع دینی نیز تصریح شده است. قرآن از افرادی به عنوان «مخلصون» یاد کرده و یادآور می شود که آنان به هیچ وجه تحت تاثیر اغوای شیطان قرار نگرفته و هیچ گونه لغزش و خطایی در عقیده آنان راه ندارد و حضرت یوسف (علیه السّلام) را از جمله مخلصان می داند . آن گاه مقامات ویژه آنان را در قیامت بیان می کند. نیز از گروهی از انسانها در قیامت به عنوان «اصحاب اعراف» یاد کرده و برای آنان اوصاف و مقامات ویژه ای را بیان می نماید. (و علی الاعراف رجال یعرفون کلا بسیماهم...) هم چنین صاحبان «نفس مطمئنه» را به بهشتی ویژه بشارت می دهد و می فرماید:«یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی». در هرحال، آنان که خدا را فقط به انگیزه محبت (در روایات از این نوع عبادت، به عبادت آزادگان و به عنوان برترین عبادت یاد شده است.) او پرستش کرده اند، نه به سودای بهشت یا خوف از دوزخ، بدون شک شایستگی پاداشی فراتر از بهشت دیگران را دارند.
عقل و معاد جسمانی
براهین عقلی که بر اثبات لزوم معاد و جهان آخرت اقامه گردید، دو گونه اند:۱. برخی از آنها عقلی صرف می باشند، یعنی، هر دو مقدمة آنها عقلی است، مانند برهان های اول تا سوم ۲. برخی از آن ها عقلی محض نبوده و یکی از مقدمات آنها نقلی و شرعی است، مانند برهان های چهارم و پنجم که صغرای آن (موعود بودن قیامت) نقلی است، هر چند کبرای آن (لزوم وفا نمودن به وعده) از بدیهیات عقل می باشد.با توجه به مطلب یاد شده، یادآور می شویم که از براهین قسم اول (عقلی محض) معاد جسمانی به دست نمی آید، لیکن از براهین قسم دوم می توان معاد جسمانی را نیز اثبات کرد؛ زیرا بخشی از پاداش های اخروی جزئی و حسی است و تحقق آن ها متوقف بر معاد جسمانی می باشد.محقق لاهیجی (رحمة الله علیه) در این باره چنین گفته است:«باید دانست که آن چه گفتیم در وجوب معاد دلالت کند بر وجوب معاد جسمانی، بنابر آن که ثواب و عقاب موعود، ثواب و عقاب جسمانی است، و ایصال ثواب و عقاب جسمانی لامحاله موقوف است به اعاده بدن، به سبب آن که بی واسطة بدن، قبول ذلت و الم جسمانی نتوان کرد». از آن جا که این برهان عقلی محض نبوده و مبتنی بر یک اصل نقلی و مستفاد از وحی می باشد، کسانی چون ابن سینا گفته اند: «اثبات معاد جسمانی جز از طریق وحی و شریعت قابل اثبات نیست؛ ولی از آن جا که اصل شریعت به دلیل عقلی اثبات شده است، اثبات معاد جسمانی بر پایه وحی و شریعت، صحیح و استوار بوده و هیچ گونه مناقشه عقلی ندارد».
معاد جسمانی و روحانی از دیدگاه قرآن
...
wikifeqh: معاد_روحانی