مصلح
/mosleh/
مترادف مصلح: اصلاحگر، اصلاح کننده، خیراندیش، خیرخواه، صالح، صلاح اندیش، نیکوکار
متضاد مصلح: مفسد
برابر پارسی: نیکخواه، به اندیش، بهساز
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: آن که با خیر اندیشی و نیکوکاری به مردم کمک می کند و مشکلات آنها را برطرف می سازد، در مقابلِ مفسد، آن که اصلاح می کند، اصلاح کننده
برچسب ها: اسم، اسم با م، اسم پسر، اسم عربی، اسم مذهبی و قرآنی
لغت نامه دهخدا
مصلحان را نظرنواز شوم
مصلحت را به پیش باز شوم.
نظامی.
متقیان و مصلحان پای در دامن امن و عافیت نهادند. ( سندبادنامه ص 9 ). مسافر؛ مصلح میان قوم. ( منتهی الارب ). || نیکویی کننده. آنکه نیکویی می کند. ( ناظم الاطباء ). نیکوکار. ج ، مصلحون. ( مهذب الاسماء ). شخص خوب و نکوکار نیکوکردار نیک منش نیکوسرشت. ( یادداشت مؤلف ) : مکتب وی را به مصلحی دادند. ( گلستان ). || کسی که درست می کند و آراسته می کند. || موافق و مناسب. || میانجی و صلح دهنده و آشتی دهنده. ( ناظم الاطباء ). آشتی دهنده. میانجی. مقابل مفسد و فسادانگیز. ( یادداشت مؤلف ). || داور و حاکم. ( ناظم الاطباء ) : شرط آن است که درباب سلجوقیان سخن نگویی که صلح با آن ایشان مرا ممکن نخواهد بود که میان هر دو گروه شمشیر خونریز است مصالح. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 698 ). || شفابخش. || موافق و مناسب بدن و مزاج. ( ناظم الاطباء ). در ادویه ، دارویی که با داروی دیگر یار کنندتا مضرات داروی اولین ببرد. کم کننده یا برنده زیان دارویی : و مصلح وی سکنجبین است. ( یادداشت مؤلف ). آنچه اصلاح حال مأکول و مشروب نماید اعم از آنکه دفع ضرر آن کند یا معاونت بر فعل او نماید یا حفظ قوه یاکسر حدت او کند یا بدرقه به جهت وصول او به اعضا گردد.- مصلح شدن ؛ به صلاح آورنده شدن.
- || آشتی دهنده شدن :
اهتمام تو اگر مصلح اضداد شود
سر برآرد ز گریبان ابد شخص ازل.
وحشی ( دیوان ص 232 ).
مصلح. [ م ُ ل َ ] ( ع ص ) اصلاح شده و درست گشته. || مهیا. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
۱- ( اسم ) بصلاح ونیکویی آورنده اصلاح کننده مقابل مفسد . ۲ - آشتی دهنده مقابل مفسد . ۳- ( صفت ) نیکو کار صالح جمع : مصلحین .
اصلاح شده و درست گشته
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. آشتی دهنده.
۳. شایسته، نیکوکار.
مترادف ها
مصلح، اصلاح کننده، غلط گیر، تنظیم کننده
مصلح، اصلاح طلب، بهساز، پیشوای جنبش، بهساز گر
مصلح
مصلح
اصلاحی، مصلح، اصلاح کننده، تادیب کننده
مصلح
پیشنهاد کاربران
نیک کننده
نیکو کندده
خوب کننده
سامان دهنده، درست کننده، بهبود بخش
نیکو کندده
خوب کننده
سامان دهنده، درست کننده، بهبود بخش
هر غذایی در طب سنتی دارای یک یا چند مصلح میباشد . منظور از مصلح یعنی یک نوعی ماده ی غذایی یا گیاه دارویی که مصرف آن به همراه غذاهای مورد نظر . در اصلاح و تعدیل عوارض جانبی احتمالی آن غذا موثر خواهد بود و هضم غذا را بهتر خواهد کرد وخواص وفواید غذا وجذب غذا را در بدن و ارگانهای مربوط مضاعف خواهد کرد.
... [مشاهده متن کامل]
در تغذیه سنتی ایرانیان مصرف مصلحات به طور کامل مراعات می شده است و تقریبا غذایی و میوه هایی یافت نمیشود که بدون مصلحات مصرف شود. مثلا کاهو وسکنجبین . خیار با نعناع و گل سرخ. ماست با شیره. برنج با زیره سیاه . دوغ با کاکوتی و آویشن . تخم مرغ با دارچین . ارده با شیره انگور. عدسی با گلپر. آش جو با فلفل سیاه. آبگوشت باپیاز . کباب با سماق. ماهی با گردو و فلفل سیاه وسیر. . . . . . . . . . مصرف میشده است. امروزه تقریبا مصرف این مصلحات با غذاها کنار گذاشته شده است که سبب کاهش کم وکیف جذب و هضم غذا خواهد بود.
برنج را با ماست نخورید، سعی کنید فقط برنج ایرانی وهمراه با مصلح آن میل کنید.
... [مشاهده متن کامل]
در تغذیه سنتی ایرانیان مصرف مصلحات به طور کامل مراعات می شده است و تقریبا غذایی و میوه هایی یافت نمیشود که بدون مصلحات مصرف شود. مثلا کاهو وسکنجبین . خیار با نعناع و گل سرخ. ماست با شیره. برنج با زیره سیاه . دوغ با کاکوتی و آویشن . تخم مرغ با دارچین . ارده با شیره انگور. عدسی با گلپر. آش جو با فلفل سیاه. آبگوشت باپیاز . کباب با سماق. ماهی با گردو و فلفل سیاه وسیر. . . . . . . . . . مصرف میشده است. امروزه تقریبا مصرف این مصلحات با غذاها کنار گذاشته شده است که سبب کاهش کم وکیف جذب و هضم غذا خواهد بود.
برنج را با ماست نخورید، سعی کنید فقط برنج ایرانی وهمراه با مصلح آن میل کنید.
خود اصلاح کلمه عربی است اگر مصلح را اصلاح کننده ترجمه کنیم اشتباه است.
معنای درست مصلح در زبان فارسی؛ سامان دهنده، درست کننده، بهبود بخش است
معنای درست مصلح در زبان فارسی؛ سامان دهنده، درست کننده، بهبود بخش است
صلح پذیر
در پهلوی " شاهیدگ " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
شاهیدگان = مصلحان
شاهیدگان = مصلحان