مشی

/maSy/

مترادف مشی: تدبیر، راه، رفتار، روال، روش، سیاست، شیوه، طریقه، رفتن، راه رفتن، ره نوردی، راه پیمایی، مسیر، خط سیر

برابر پارسی: روند، روش، راه، شیوه، روال

معنی انگلیسی:
tack, gait, policy, walking

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

مشی. [ م َش ْی ْ ] ( ع مص ) رفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ترجمان علامه جرجانی ). رفتن به نرمی. ( غیاث ). گذشتن بر روی پایهای خود و رفتن. ( ناظم الاطباء ). حرکت دادن پایها و نقل آنها از مکانی به مکانی دیگر خواه تند باشد خواه آهسته. ( از اقرب الموارد ). || خداوند مواشی بسیار گردیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || راه یافتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).راه یافتن. قوله تعالی : نوراً تمشون به . || سخن چینی نمودن. ( ناظم الاطباء ). || ( اِمص ) روش. ( مهذب الاسماء ). رفتار. روش. ( یادداشت مؤلف ). روش و رفتن.
- خط مشی ؛ روش کار. مسیر کار و نحوه اجرای امری.
- مشی کردن ؛ راه رفتن. ( ناظم الاطباء ).
|| گردش. ( یادداشت مؤلف ).

مشی. [ م َ شی ی ] ( ع ص ، اِ ) داروی مسهل. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
- دواء مشی ؛ کارکن. مسهل.

فرهنگ فارسی

راه رفتن ، رفتار، روش
۱- ( مصدر ) رفتن راه رفتن ۲- ( اسم ) روش رفتار . یاخط مشی . راهی که در پیش دارند خط سیر . ۳ - روش شخص درزندگی طریقه .
داروی مسهل

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - (مص ل . ) راه رفتن . ۲ - (اِمص . ) روش ، رفتار. ، خط ~ ۱ - راهی که در پیش دارند، خط سیر. ۲ - روش شخصی در زندگی ، طریقه .

فرهنگ عمید

۱. راه رفتن.
۲. رفتار، روش.

دانشنامه عمومی

مِشی یا ای یا هان یا مانما ( به ژاپنی: 飯、めし、いい、はん、まんま ) یا به صورت غیر مؤدبانه گُوهان خوراکی است که پختن غلاتی مانند برنج، گندم، جو، چاودار و یولاف و غلات تیرهٔ ارزن تهیه شده باشد. روش پختن آن اینست که مقدار نسبتاً زیادی آب به این غلات افزوده و تا زمانی که آب آن کاملاً برچیده شود؛ این غلات پخته می شوند. به عبارت دیگر به خوراکی که از بخارپز کردن این غلات به دست می آید، گوهان گفته می شود. به طورکلی به غذا نیز در زبان ژاپنی گوهان گفته می شود. در زبان کنونی مردم ژاپن، این واژه بخصوص به برنج ژاپنی پخته شده، اشاره دارد.
امروزه در ژاپن گوهان عموماً توسط پلوپز پخته می شود؛ هر چند که پخت آن بر روی گاز نیز رواج دارد.
در گذشته برای پاک کردن سبوس از برنج شستن برنج به صورت چنگ زدن با سابیدن آن همراه با فشار انجام می شد، اما امروزه برنجی که عرضه شده توسط دستگاه سبوس آن پاک شده و شستن برنج مانند زمان های گذشته دشوار نیست. در برخی از مراکز تهیه گوهان برای شستن برنج دستگاه های مخصوصی وجود دارد. در نوعی برنج به نام موسن مایی که در بازار عرضه می شود، نیازی به شستن برنج نیست.
برای پخت برنج در ارتفاع بالاتر از ۲۵۰۰ متر بهتر است به جای پلوپز از زودپز استفاده شود. بخاطر اینکه نقطه جوش آب در ارتفاع بالا تقلیل پیدا کرده و در این ارتفاع به ۹۴ درجه می رسد و در این شرایط برنج به خوبی پخته نمی شود.
• هر پیمانهٔ مخصوص برنج گنجایش ۱۸۰ میلی لیتر آب یا ۱۵۰ گرم برنج را دارد. به طور تقریبی برای ۲ نفر یک پیمانه و نیم برای ۳ نفر ۲ پیمانه و برای ۴ نفر ۳ پیمانه برنج لازم است.
• برنج را چند بار تا وقتی که آب آن از حالت سفیدی به شفافی تغییر یابد باید شست.
• برنج را بعد از پخته شدن یکبار بهتر است بهم زد.
• برنج باقی مانده را برای استفاده در روز بعد در یخچال و برای روزهای بعد در فریزر نگهداری می شود. قبل از مصرف این برنج را می توان در مکروویو گرم کرد.
یکی از واژه های بسیار رایج ژاپنی برای غذا واژهٔ گوهان به معنای برنج پخته شده است. در ژاپن مایهٔ حیات را برنج می دانند نه نان. ژاپنی ها برنج خویش را در حد درخشش سفید یک مروارید درست می کنند. وقت پختن هم آشپز سعی می کند تا بخشی از لعاب لزجی برنج را حفظ کند تا اینکه محصول آب پز شده قدری چسبیده باقی بماند. به طوری که حتی یک دانهٔ برنج هم باقی نمی ماند که به دانهٔ دیگری نچسبیده باشد. در یک غذای سنتی، برنج کته مانند، جداگانه در یک کاسه سرو می شود تا همین طور سفیدی و درخشندگی خود را که با مادهٔ غذایی دیگری مخلوط نشده است، حفظ کند. حتی وقتی که آن را با غذای دیگری مثلاً نوعی خورش مخلوط می کنند، لایهٔ برنج در زیر آن خوراکی دوم قرار می گیرد تا اینکه خاصیت سفیدی و تازگی خود را حفظ کند. این مطلب را در دون بوری های مختلف یا سوشی های مختلف مشاهده می کنیم. وقتی برنج به همراه گوشت یا سبزیجات سرخ می شود، مانند چاهان، غذای به دست آمده را عموماً خوراکی به سبک چینی می دانند نه یک غذای سنتی ژاپنی. [ ۱]
عکس مشیعکس مشیعکس مشیعکس مشیعکس مشی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

tack (اسم)
مشی، رویه، خوراک، پونز، میخ سرپهن کوچک

behavior (اسم)
حرکت، رفتار، وضع، سلوک، اخلاق، طرز رفتار، مشی

modus operandi (اسم)
طرز عمل، مشی، روش کار

gait (اسم)
مشی، گام، یورتمه روی، قدم رو رفتن

behaviour (اسم)
سلوک، اخلاق، طرز رفتار، مشی

walking (اسم)
مشی

فارسی به عربی

عصابة , مسمار , نظرة

پیشنهاد کاربران

در ادامه نوشتار دوستمون مجتبی عیوض صحرا باید بگوییم که
در زبان لاتین به male مرد گفته میشود و به زن female ک نشان میدهد male یه عنوان کلی میباشد مگر اینکه fe منفی ساز باشد که آنگاه shemale بما میفهماند male عنوان کلی بوده نه اشاره به جنس خاصی همچون مردان دارد ؛ همچنین در انسان ک از انس آمده نشان دوستی را میبینیم و animal میتواند ناانسان بوده باشد یعنی غیر انسانی ( نه غیر مرد = زنان ) پس باز هم میتوان فهمید male یا دگرنویس آن mal یعنی انس و دوستی و انسانی و آنگاه animal میشود غیر انسانی = حیوان و همچنین ما در زبان کنونی ایرانی واژه خط مشی را داریم که مشی بیشک از همان مش و مشیانه آمده و اشاره به این دارد که یکی بوده و دیگری از آن امده ( مشی آنه = آنچه از مشی آمده ) و برابر داستان قرانی خداوند حوا را برای ادم افرید ک باز هم میتوان فهمید مشی دیس و گونه کلی میباشد و نه جنس خاص ( مرد ) پس بازهم ثابت شد مشی میشود انسان و animal میشود غیر انسانی و میش یا مشی یا مشیا میشود انسانی یا دوستانه و جالب اینکه گوسفندان گونه هایی هستند که خوی انسانی و دوستانه دارند و نه حیوانی و میتوان فهمید میش یا مش یا مشی ( که در خط مشی آمده همان خط دوستی و رفتار دوستانه ) میباشد.
...
[مشاهده متن کامل]

پس مش / میش / مشیا میشود دوستانه یا انسانی ( انس = دوستی ) و انیمیش میشود غیر دوستانه = حیوانی
با سپاس از دوستان
البته میتواند با واژه کهن و بسیار باستانی ایش / ویش / wish و . . . . نیز یک ریشه باشد به چمِ خواست و ارزو یا به تعبیر دیگر دوست داشتن و علاقه و میش میتواند از مه ایش آمده باشد یعنی بسیار دوست داشتنی و دوستانه = انسانی
واژه شدن نیز بسیار همسان ایش / ایس / ویش / wish / خویش / خیش / خواست / ایست و . . . . می باشد که هر کدام در جای خود برای آماج خاصی بکار رفته اند
خویش / خیش = کسی یا چیزی را از خود دوست داشتن و خواستن = خویشاوند که فامیل نامیده میشود یعنی از خود دانستن
ایش در ایشالله ( ایش اله = الهه و خدای خواست و آرزو ) و نه انشالله ( اگر خدا بخواهد )
اندیشه = اند ایشه = بسیار خواستن واژه اند که پیشتر اندر نوشته میشد با اینتر = enter و اندرانی و در و . . . . . به چمار بسیار وارد شدن و نشانه کثرت و زیادی در کار را دارد و واژه and در لاتین برای ضرب یا همان کثرت دادن بکار میرود که چکیده andar یا اندر ایرانیست و ریشه یکسانی با هم دارند.
ایست یا است یا هست همه نشان از سفت یا استقرار و شدن و موجودیت دارد. اشتوتکارد = اشت توتکارد = شهر توتکارد / استکهلم = شهر هلم ( استوک = stock از دیگر مشتقات است و هست و . . . میباشد
بنابراین گونه های بسیاری از آنها ساخته شده و شُدن گویا ایشدَن = ishdan یا ishtan بودن که رفته رفته به گویش فارس ها به شُدن خوانده شده .

اگر صد دشنام به دهخدا دهیم کم است مشی عربی را نوشته اما مشی و مشیانه پارسی را ننوشته
خط. روش ورفتار
در فرهنگ واژگان پارسی پهلوی:
ُمشیَتن= moŝitan ـ1ـ ناقص ـ ضعیف شدن 2ـ منحرف شدن، انحراف پیدا کردن 3ـ حرکت ـ تغییر
کردن
( مَشی )
نام منطقه جنگلی و تاریخی با قدمت بیش از ۲۰۰ سال که در ضلع جنوب شرقی شهرستان گلوگاه_استان مازندران قرار دارد و تنها راه ارتباطی به پل تاریخی عباسی و مسیر سنگ فرش عباسی که در دوره شاه عباس ساخته شده میباشد.

بپرس