مشمومات

لغت نامه دهخدا

مشمومات. [ م َ ] ( ع ص ، اِ ) عطریات و چیزهای خوشبو که بوئیده شوند. ( غیاث ) ( آنندراج ). خوشبویها. مقابل مبصرات و مذوقات و ملموسات و مسموعات. بوئیدنیها از ریاحین و گلها و میوه و مرکبات معطر مانند بهی و سیب و ترنج و نارنج و کافور و زغفران و غالیه و جز آنها. ( یادداشت مؤلف ) : از همه انواع میوه ها و مشمومات بسیار. ( فارسنامه ابن بلخی ص 147 ). مشمومات چون نیلوفر و نرگس و بنفشه و یاسمن سخت بسیار بود. ( فارسنامه ابن بلخی ص 142 ). نان فراخ و میوه ها بسیار و مشمومات فراوان. ( چهارمقاله عروضی ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع مشمومه ( مشموم )

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مشمومات، به معنای کیفیاتی است که به وسیله حس بویایی ادراک می شوند.
کیفیات محسوسه را به لحاظ حواس پنجگانه؛ که آلت احساس آن ها است؛ به ۵ قسم تقسیم کرده اند: ۱. ملموسات؛۲. مبصرات؛۳. مسموعات؛۴. مشمومات؛ ۵. مطعموات. مشمومات به کیفیاتی می گویند که به وسیله حس بویایی ادراک می شوند مانند بوی خوش و…
مستندات مقاله
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • خوانساری، محمد، منطق صوری.• ابن سینا، حسین بن عبدالله، الاشارات و التنبیهات.• خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس.• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.

پیشنهاد کاربران

بپرس