مبصرات

لغت نامه دهخدا

مبصرات. [ م ُ ص َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ مبصر. ( ناظم الاطباء ). ج ِ مبصرة. دیده شوندگان. دیده شدنی ها. مقابل مسموعات و مشمومات و ملموسات و مذوقات. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). عبارتند از آنچه بصر آن را درک کند ازمعانی جزیی به حسب استقراء و بیست و دو چیزند: چون ضوء، لون ، بعد، وضع، تجسم ، شکل ، عظم ، تفرق ، اتصال ، عدد، حرکت ، سکون ، خشونت ، ملالت ، شقیق ، کثافت ، ظل ، ظلمت ، حسن ، قبح ، تشابه ، اختلاف ، و هر چه غیر اینهاست یا عاید با یکی از اینها شود. ( از نفائس الفنون قسم دوم مقاله پنجم فن دوم فصل چهارم در علم مناظر ص 171 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع مبصره .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مبصرات، قسمی از کیفیات محسوس، قابل ادراک به وسیله چشم است.
کیف محسوس از اقسام کیف غیر مختص به کمّ، و بر پنج قسم است: ۱. مبصرات؛ ۲. مسموعات؛ ۳. مشمومات؛ ۴. مطعومات؛ ۵. ملموسات.
توضیح اصطلاح
به اموری که با چشم دیده می شوند، « مبصرات» گفته می شود. این امور یا به صورت بالذات و مستقیم با چشم دیده می شوند، مانند نورها و رنگ ها. این نوع مبصرات را مبصرات بالذات می نامند؛ و یا به صورت غیر مستقیم و به وسیله مبصرات بالذات قابل رؤیت هستند. از این نوع مبصرات به مبصرات بالعَرَض یاد می شود، مثل: شکل، حجم، حرکت و مانند آنها از لحاظ مبصر بودن.
مستندات مقاله
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • خوانساری، محمد، منطق صوری.• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.• آیتی، محمد ابراهیم، مقولات و آرای مربوط به آن.• سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة.
...

پیشنهاد کاربران

بپرس