[ویکی فقه] آشنایان با مباحث مرتبط با اندیشه سیاسی، به خوبی آگاهند که مبحث مشروعیت، زیربنایی ترین موضوع در بحث اندیشه سیاسی و اساسی ترین پرسش در اعمال حاکمیت نظام سیاسی و دولت است که در آن، پرسش اصلی از حق حاکمیت است که وقتی قدرت سیاسی به اعمال حاکمیت می پردازد و به الزام و آمریت دست می زند، مبنای این اعمال حاکمیت چیست؟ دولت و نظام سیاسی از چه منبعی این حق را گرفته است که می تواند مردم را وادار به اطاعت از قوانین خود کند و مردم هم باید ملتزم به فرمانبرداری و پذیرش فرمان او شوند؟
پرسش از مشروعیت سیاسی، آنقدر حیاتی است که هر نظام سیاسی باید به آن پاسخگو باشد و به گونه ای اعمال حاکمیت خود را توجیه کند و عقلانی نشان دهد. استاد شهید مرتضی مطهری با اعتباری دانستن حکومت و ترکیب آن از اجزای مقومی چون قانون، دفاع از هجوم خارجی، امنیت، فصل خصومت و اجزای غیرمقومی مانند حفظ مواریث فرهنگی و ارائه خدمات عمومی نظیر مخابرات، بهداشت و... حکومت را این چنین تعریف کرده است: ...دولت و حکومت در حقیقت یعنی مظهر قدرت جامعه در برابر هجوم خارجی و مظهر عدالت و امنیت داخلی و مظهر قانون برای داخل و مظهر تصمیم های اجتماعی در روابط خارجی، به بیان دیگر، ما معتقدیم که اسلام دینی جامع در همه زمینه هاست که تنها به پند و اندرز قناعت نکرده است، بلکه بر سراسر زندگی بشر چنگ انداخته و برای ساختن اجتماع به میدان آمده است و تحصیل همه موارد یاد شده بدون تشکیل حکومت امکان پذیر نخواهد بود.و بر اساس اینچنین قرائتی از اسلام است که متفکر شهید آیت الله مطهری موجودیت اسلام را در گرو حکومت آن بر اجتماع دانسته و می گوید: «اسلام هنگامی قادر است در مقابل یک سیستم الحادی یا غیر الحادی مقاومت کند که بر اجتماع حکومت کند و به گوشه مساجد و مقابر محدود نباشد.»
مبنای مشروعیت حکومت
مبنای مشروعیت حکومت و صورت استدلال آن به طور خلاصه بدین قرار است: نخستین اصل مورد قبول فقها این است که هیچ کس بر دیگری حق حاکمیت و ولایت ندارد؛ حتی انبیا و اوصیا به صرف برخورداری از مقام نبوت و وصایت و فضلیت علم، چنین حقی را ندارند که بتوانند بر مردم حکم حکومتی یا قضایی جاری کنند؛ اما خداوند متعال از دیدگاه عقلانی به طور انحصاری و مطلق حق دارد که در همه امور ممکنات و از جمله در امور انسان ها دخالت نماید.
← استدلال
...
پرسش از مشروعیت سیاسی، آنقدر حیاتی است که هر نظام سیاسی باید به آن پاسخگو باشد و به گونه ای اعمال حاکمیت خود را توجیه کند و عقلانی نشان دهد. استاد شهید مرتضی مطهری با اعتباری دانستن حکومت و ترکیب آن از اجزای مقومی چون قانون، دفاع از هجوم خارجی، امنیت، فصل خصومت و اجزای غیرمقومی مانند حفظ مواریث فرهنگی و ارائه خدمات عمومی نظیر مخابرات، بهداشت و... حکومت را این چنین تعریف کرده است: ...دولت و حکومت در حقیقت یعنی مظهر قدرت جامعه در برابر هجوم خارجی و مظهر عدالت و امنیت داخلی و مظهر قانون برای داخل و مظهر تصمیم های اجتماعی در روابط خارجی، به بیان دیگر، ما معتقدیم که اسلام دینی جامع در همه زمینه هاست که تنها به پند و اندرز قناعت نکرده است، بلکه بر سراسر زندگی بشر چنگ انداخته و برای ساختن اجتماع به میدان آمده است و تحصیل همه موارد یاد شده بدون تشکیل حکومت امکان پذیر نخواهد بود.و بر اساس اینچنین قرائتی از اسلام است که متفکر شهید آیت الله مطهری موجودیت اسلام را در گرو حکومت آن بر اجتماع دانسته و می گوید: «اسلام هنگامی قادر است در مقابل یک سیستم الحادی یا غیر الحادی مقاومت کند که بر اجتماع حکومت کند و به گوشه مساجد و مقابر محدود نباشد.»
مبنای مشروعیت حکومت
مبنای مشروعیت حکومت و صورت استدلال آن به طور خلاصه بدین قرار است: نخستین اصل مورد قبول فقها این است که هیچ کس بر دیگری حق حاکمیت و ولایت ندارد؛ حتی انبیا و اوصیا به صرف برخورداری از مقام نبوت و وصایت و فضلیت علم، چنین حقی را ندارند که بتوانند بر مردم حکم حکومتی یا قضایی جاری کنند؛ اما خداوند متعال از دیدگاه عقلانی به طور انحصاری و مطلق حق دارد که در همه امور ممکنات و از جمله در امور انسان ها دخالت نماید.
← استدلال
...
wikifeqh: مشروعیت_نظام_سیاسی_پیامبر_اکرم