فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] مشروعیت، در بحث از تداوم و بقای یک حاکمیت مطرح می شود یعنی باور به حاکمیت، موظف بودن به اطاعت، حق داشتن حاکمیت در اعمال سلطه و وظیفه مردم در قبول سلطه. بنا به تعبیری، مشروعیت هم در پیدایش و هم در مرحله بقای حاکمیت مورد توجه است که باور و پذیرش مردم در آن شرط است.
مشروعیت یعنی کیفیت ارزیابی شدن مثبت، اعتبار قانونی یافتن و مورد قبول قرار گرفتن از جانب یکایک حکمرانان، نهادها و نهضت های سیاسی و از طریق نظام های مرجعیت به واسطه انطباق این گونه نهادها و نظام های مرجعیت با قانون، اصل یا منبع ایجاد مرجعیت و اقتدار است. مشروعیت، استحقاق یا اجازه حکومت کردن است که مورد قبول عام باشد. ماتید دوگان در توضیح معنای مشروعیت می گوید: «مشروعیت، باور بدین امر است که اقتدار حاکم بر هر کشور مفروض، محق است فرمان صادر کند و شهروندان موظفند به آن گردن نهند»
موضوع مشروعیت
موضوع مشروعیت، در بحث از تداوم و بقای یک حاکمیت مطرح می شود یعنی باور به حاکمیت، موظف بودن به اطاعت ، حق داشتن حاکمیت در اعمال سلطه و وظیفه مردم در قبول سلطه. بنا به تعبیری، مشروعیت هم در پیدایش و هم در مرحله بقای حاکمیت مورد توجه است که باور و پذیرش مردم در آن شرط است. به طور نظری چگونگی تحقق یک نظام سیاسی، بر پایه باورها و هنجارهای رایج و شایع در جامعه، شقّ دیگری از مساله در آن نظام است و معنا و مفاد مشروعیت، شامل باورها و ارزش های یک جامعه نسبت به نحوه مقبول به ظهور رسیدن آن نظام سیاسی نیز می گردد. بنابراین مشروعیت بیش از آن که امری عینی باشد، امری ذهنی است و بنا به باروها و ذهنیت های گوناگون حکومت شوندگان در جوامع مختلف، اشکال گوناگونی به خود می گیرد. قائل شدن به پایه های عینی و مورد قبول همگان برای مشروعیت امری است که تنها به نحو انتزاعی متصور است و در مقام تحقق خارجی و در وجه انضمامی متصور است، زیرا در تتحقق خارجی، مبانی ارزشی مورد توافقی وجود ندارد و تنها فرایند مشروعیت یابی و سنجش میزان تعهد پیروان (Commit ment) و بررسی علل از میان رفتن مشروعیت و...... قابل بازشناسی است. دیگر آن که مشروعیت مفهوم مطلق و متصلب نیست، بلکه امری تشکیکی و ذومراتب است. بحث از وجود و عدم وجود مشروعیت در جوامع کمتر است؛ بلکه بحث بر سر فزونی و کاستی و حداقل و حداکثر آن است.
انواع مشروعیت
مشروعیت با توجه به نوع باروهای پدید آمده نسبت به حاکمیت و بنیاد اعتقادات جامعه نسبت به نظام سیاسی به انواع و دسته هایی تقسیم پذیر است.ماکس وبر به سه نوع مشروعیت قائل است: عقلایی و قانونی، سنتی، کاریزمایی.
← عقلایی و قانونی
...
مشروعیت یعنی کیفیت ارزیابی شدن مثبت، اعتبار قانونی یافتن و مورد قبول قرار گرفتن از جانب یکایک حکمرانان، نهادها و نهضت های سیاسی و از طریق نظام های مرجعیت به واسطه انطباق این گونه نهادها و نظام های مرجعیت با قانون، اصل یا منبع ایجاد مرجعیت و اقتدار است. مشروعیت، استحقاق یا اجازه حکومت کردن است که مورد قبول عام باشد. ماتید دوگان در توضیح معنای مشروعیت می گوید: «مشروعیت، باور بدین امر است که اقتدار حاکم بر هر کشور مفروض، محق است فرمان صادر کند و شهروندان موظفند به آن گردن نهند»
موضوع مشروعیت
موضوع مشروعیت، در بحث از تداوم و بقای یک حاکمیت مطرح می شود یعنی باور به حاکمیت، موظف بودن به اطاعت ، حق داشتن حاکمیت در اعمال سلطه و وظیفه مردم در قبول سلطه. بنا به تعبیری، مشروعیت هم در پیدایش و هم در مرحله بقای حاکمیت مورد توجه است که باور و پذیرش مردم در آن شرط است. به طور نظری چگونگی تحقق یک نظام سیاسی، بر پایه باورها و هنجارهای رایج و شایع در جامعه، شقّ دیگری از مساله در آن نظام است و معنا و مفاد مشروعیت، شامل باورها و ارزش های یک جامعه نسبت به نحوه مقبول به ظهور رسیدن آن نظام سیاسی نیز می گردد. بنابراین مشروعیت بیش از آن که امری عینی باشد، امری ذهنی است و بنا به باروها و ذهنیت های گوناگون حکومت شوندگان در جوامع مختلف، اشکال گوناگونی به خود می گیرد. قائل شدن به پایه های عینی و مورد قبول همگان برای مشروعیت امری است که تنها به نحو انتزاعی متصور است و در مقام تحقق خارجی و در وجه انضمامی متصور است، زیرا در تتحقق خارجی، مبانی ارزشی مورد توافقی وجود ندارد و تنها فرایند مشروعیت یابی و سنجش میزان تعهد پیروان (Commit ment) و بررسی علل از میان رفتن مشروعیت و...... قابل بازشناسی است. دیگر آن که مشروعیت مفهوم مطلق و متصلب نیست، بلکه امری تشکیکی و ذومراتب است. بحث از وجود و عدم وجود مشروعیت در جوامع کمتر است؛ بلکه بحث بر سر فزونی و کاستی و حداقل و حداکثر آن است.
انواع مشروعیت
مشروعیت با توجه به نوع باروهای پدید آمده نسبت به حاکمیت و بنیاد اعتقادات جامعه نسبت به نظام سیاسی به انواع و دسته هایی تقسیم پذیر است.ماکس وبر به سه نوع مشروعیت قائل است: عقلایی و قانونی، سنتی، کاریزمایی.
← عقلایی و قانونی
...
wikifeqh: مشروعیت
[ویکی فقه] مشروعیت (نظام سیاسی پیامبر اکرم). آشنایان با مباحث مرتبط با اندیشه سیاسی، به خوبی آگاهند که مبحث مشروعیت، زیربنایی ترین موضوع در بحث اندیشه سیاسی و اساسی ترین پرسش در اعمال حاکمیت نظام سیاسی و دولت است که در آن، پرسش اصلی از حق حاکمیت است که وقتی قدرت سیاسی به اعمال حاکمیت می پردازد و به الزام و آمریت دست می زند، مبنای این اعمال حاکمیت چیست؟ دولت و نظام سیاسی از چه منبعی این حق را گرفته است که می تواند مردم را وادار به اطاعت از قوانین خود کند و مردم هم باید ملتزم به فرمانبرداری و پذیرش فرمان او شوند؟
پرسش از مشروعیت سیاسی، آنقدر حیاتی است که هر نظام سیاسی باید به آن پاسخگو باشد و به گونه ای اعمال حاکمیت خود را توجیه کند و عقلانی نشان دهد.
جعفر پیشه، مصطفی، مقاله مبانی مشروعیت نظام اسلامی در نگاه شهید مطهری ره، فصلنامه حکومت اسلامی، شماره ۳۱، ص۳.
مبنای مشروعیت حکومت و صورت استدلال آن به طور خلاصه بدین قرار است: نخستین اصل مورد قبول فقها این است که هیچ کس بر دیگری حق حاکمیت و ولایت ندارد؛ حتی انبیا و اوصیا به صرف برخورداری از مقام نبوت و وصایت و فضلیت علم، چنین حقی را ندارند که بتوانند بر مردم حکم حکومتی یا قضایی جاری کنند؛ اما خداوند متعال از دیدگاه عقلانی به طور انحصاری و مطلق حق دارد که در همه امور ممکنات و از جمله در امور انسان ها دخالت نماید.
← استدلال
...
پرسش از مشروعیت سیاسی، آنقدر حیاتی است که هر نظام سیاسی باید به آن پاسخگو باشد و به گونه ای اعمال حاکمیت خود را توجیه کند و عقلانی نشان دهد.
جعفر پیشه، مصطفی، مقاله مبانی مشروعیت نظام اسلامی در نگاه شهید مطهری ره، فصلنامه حکومت اسلامی، شماره ۳۱، ص۳.
مبنای مشروعیت حکومت و صورت استدلال آن به طور خلاصه بدین قرار است: نخستین اصل مورد قبول فقها این است که هیچ کس بر دیگری حق حاکمیت و ولایت ندارد؛ حتی انبیا و اوصیا به صرف برخورداری از مقام نبوت و وصایت و فضلیت علم، چنین حقی را ندارند که بتوانند بر مردم حکم حکومتی یا قضایی جاری کنند؛ اما خداوند متعال از دیدگاه عقلانی به طور انحصاری و مطلق حق دارد که در همه امور ممکنات و از جمله در امور انسان ها دخالت نماید.
← استدلال
...
wikifeqh: مبانی_مشروعیت_نظام_سیاسی_پیامبر
دانشنامه آزاد فارسی
مَشْروعیّت (legitimacy)
موجّه بودن حق گروه حاکم برای اِعمال قدرت. اصول مشروعیت عبارت بوده اند از حق الهی، تأیید مردمی، و دربارۀ حزب های کمونیست، آگاهی از معنای راستین تاریخ.
موجّه بودن حق گروه حاکم برای اِعمال قدرت. اصول مشروعیت عبارت بوده اند از حق الهی، تأیید مردمی، و دربارۀ حزب های کمونیست، آگاهی از معنای راستین تاریخ.
wikijoo: مشروعیت
مترادف ها
مشروعیت
مشروعیت
پیشنهاد کاربران
چرا ساری هم به چمار مرکز فرماندهی / جاری و روان / زرد میباشد با هم ریشه یابی میکنیم
سُر / شُر => سُرسُره // شُرشُر آب / شُرآب که بعدها شراب خوانده شد = چیزی ک مارا به جریان میاندازد / آب شرب = آب جاری شده / خود جاری که از ساری / شاری آمده / شار الکتریکی = جریان الکتریکی
... [مشاهده متن کامل]
سار / شار مانند ابشار / افشار ( طبقه بالا دستان = اف = بالا و شار = جریان => جریان و گروه بالایی )
شارع / شرعی / مشروع و مشتقات آن اشاره به جریان یافتن جمعیت = شارع و شرعی = چیزی را به ما جریان انداختن و . . . . .
شعر که از سُر / شُر آمده یعنی چیزی را به زبان جاری ساختن که در سروده میبینیم که از سُر ود آمده ( مانند نمود = نم ( از نما آمده ود / خمود = خم ود و . . . ) پس سرود میشود جاری ساختن و سرایش نمونه دیگر جاری و ساری ساختن است پس این از اینکه چرا ساری همان جاری و جریان است ( همچنین مجری و اجرا از دیگر مشتقات آنها میباشند )
چرا ساری در ترکی زرد میشود؟ نام گذشته ساری زارتاگارتا بوده که با دگریخت ت به د میشود زارداگاردا که اگر ساده بگوییم میشود زردگَرد که کلا / گرد ( جرد از دیگر اشکال ساخت یافته گرد به معنای شهر است ) پس زردگرد میشود شهر زرد ( به دلیل داشتن برخی از گَوَن های زرد رنگ که برای زنبور های عسل ( که به آن ماز میگویند ( به گفته برخی مازندران یعنی جایگاه ماز که یک گونه زنبور بوده ) بسیار مفید بوده به اینک اثر چندانی از این گونه گیاهی باقی نمانده )
پس دلیل اینکه به ترکی ساری میشود زرد از اینجا آمده که این شهر به شهر زرد معروف بوده و چون نامش ساری بوده برای دیگران ساری شده شهر زرد همانطور که یونانیان به آن زارتاگارتا میگفتند یعنی شهر زرد اما نام اصلی آن ساری بوده و لقبش شهر زرد
چرا ساری مرکز فرماندهی چَمِش ( معنی ) دارد؟
چون در این جاری شدن که افشار یا افسار میگفتند طبقه بالا دستان ( افشار یا افشاریان که طبقه بالا دستان خود را مینامیدند ) افسار کار را در دست داشتند ( افسار یعنی کار بالا و مهم و نشانه کنترل بوده ) پس یک معنای و اصطلاح دیگر افسار = کنترل یا مرکز فرماندهی شد که اف = بالا و سار = جاری / جریان ( اینجا ایضاً گروه بخوانید ) معنا دارد => گروه بالا دستان ( مانند افسر = رییس )
دستکم بخش زیادی از واژه هایی که به اشتباه گمان میرفت عربی باشند را ریشه یابی کردیم . بخش زیادی از واژه های عربی ایرانی می باشد منتها باید به درستی و با دقت بالا به اصل آن برسیم.
واژه شهر هم از شار آمده یعنی جایی که مردم در آن جریان دارند ( رفت و آمد ) پس شهرت / مشهور و . . . . به کسی یا چیزی که پرجریان و پرصدا باشد گفته شده .
با سپاس
لایک نداشت اینهمه واژه یابی ؟
سُر / شُر => سُرسُره // شُرشُر آب / شُرآب که بعدها شراب خوانده شد = چیزی ک مارا به جریان میاندازد / آب شرب = آب جاری شده / خود جاری که از ساری / شاری آمده / شار الکتریکی = جریان الکتریکی
... [مشاهده متن کامل]
سار / شار مانند ابشار / افشار ( طبقه بالا دستان = اف = بالا و شار = جریان => جریان و گروه بالایی )
شارع / شرعی / مشروع و مشتقات آن اشاره به جریان یافتن جمعیت = شارع و شرعی = چیزی را به ما جریان انداختن و . . . . .
شعر که از سُر / شُر آمده یعنی چیزی را به زبان جاری ساختن که در سروده میبینیم که از سُر ود آمده ( مانند نمود = نم ( از نما آمده ود / خمود = خم ود و . . . ) پس سرود میشود جاری ساختن و سرایش نمونه دیگر جاری و ساری ساختن است پس این از اینکه چرا ساری همان جاری و جریان است ( همچنین مجری و اجرا از دیگر مشتقات آنها میباشند )
چرا ساری در ترکی زرد میشود؟ نام گذشته ساری زارتاگارتا بوده که با دگریخت ت به د میشود زارداگاردا که اگر ساده بگوییم میشود زردگَرد که کلا / گرد ( جرد از دیگر اشکال ساخت یافته گرد به معنای شهر است ) پس زردگرد میشود شهر زرد ( به دلیل داشتن برخی از گَوَن های زرد رنگ که برای زنبور های عسل ( که به آن ماز میگویند ( به گفته برخی مازندران یعنی جایگاه ماز که یک گونه زنبور بوده ) بسیار مفید بوده به اینک اثر چندانی از این گونه گیاهی باقی نمانده )
پس دلیل اینکه به ترکی ساری میشود زرد از اینجا آمده که این شهر به شهر زرد معروف بوده و چون نامش ساری بوده برای دیگران ساری شده شهر زرد همانطور که یونانیان به آن زارتاگارتا میگفتند یعنی شهر زرد اما نام اصلی آن ساری بوده و لقبش شهر زرد
چرا ساری مرکز فرماندهی چَمِش ( معنی ) دارد؟
چون در این جاری شدن که افشار یا افسار میگفتند طبقه بالا دستان ( افشار یا افشاریان که طبقه بالا دستان خود را مینامیدند ) افسار کار را در دست داشتند ( افسار یعنی کار بالا و مهم و نشانه کنترل بوده ) پس یک معنای و اصطلاح دیگر افسار = کنترل یا مرکز فرماندهی شد که اف = بالا و سار = جاری / جریان ( اینجا ایضاً گروه بخوانید ) معنا دارد => گروه بالا دستان ( مانند افسر = رییس )
دستکم بخش زیادی از واژه هایی که به اشتباه گمان میرفت عربی باشند را ریشه یابی کردیم . بخش زیادی از واژه های عربی ایرانی می باشد منتها باید به درستی و با دقت بالا به اصل آن برسیم.
واژه شهر هم از شار آمده یعنی جایی که مردم در آن جریان دارند ( رفت و آمد ) پس شهرت / مشهور و . . . . به کسی یا چیزی که پرجریان و پرصدا باشد گفته شده .
با سپاس
لایک نداشت اینهمه واژه یابی ؟
پذیرفتنی، سزاواری، پذیرفتگی
مشروعیت
قانونی بودن
طبق قانون
طبق قانون
قانونی بودن روش های مصرح
دیندستوری.
مشروع: در زبان پهلوی برابرش هست دادیگ ( Dādig ) ، آساییگ.
مشروعیت: دادیگیه ( Dādigih ) ، آساییگیه.
مشروع: در زبان پهلوی برابرش هست دادیگ ( Dādig ) ، آساییگ.
مشروعیت: دادیگیه ( Dādigih ) ، آساییگیه.
آیین مندی
اعتبار
یچیز کلی:هر کلمه توی هر جمله بستگی به اون جمله داره نمیشه گفت که یک کلمه فقط همین معنی رو برای یک کلمه معنی کرد معنی های یک کلمه رو باید جوری روی معنی اون کلمه بزارید که اون جمله به اون کلمه بخوره
سزاواری، پذیرش، روایش
به معنی یک نظام عقیدتی و ارزشی خاص
دادسزایی
سزاواری
سزاواری
در جامعه شناسی به معنی حکومتی است که مطابق دین الهی و مذهب و بر اساس حق و دوری از باطن بنا شده است
در ادبیات به معنای مشروع بودن است
در ادبیات به معنای مشروع بودن است
مشروعیت به معنای قانونی بودن یا طبق قانون بودن است. سیسرون این واژه را برای بیان قانونی بودن قدرت به کار برد.
مشروعیت LEGITIMACY :[اصطلاح جامعه شناسی] اعتقاد به اینکه یک نظم سیاسی خاص عادلانه و معتبر است.
منبع https://rasekhoon. net
منبع https://rasekhoon. net
حاکمیت. . نظام سیاسی. . حکومت. .
( مشروعیت قدرت ) به این معناست که قدرت مطابق یک نظام عقیدتی و ارزشی اعمال شود. .
( مشروعیت قدرت ) به این معناست که قدرت مطابق یک نظام عقیدتی و ارزشی اعمال شود. .
منطبق بودن
قابل قبول
من تا حالا فکر میکردم مشرو عیت یعنی رؤیه های قانون گذاری و اجرایی حکومت با شرع منطبق باشه
قانونیت، حقانیت
قانونی
مص. جعـ . [ع] مشروع بودن ، مطابق شرع بودن ، جایز بودن از دیدگاه شرعی . در فرهنگ سیاسی : مورد قبول و پذیرش عام بودن ، مقبولیت ، رسمیت داشتن ، مورد تأیید بودن .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)