مسکن

/maskan/

مترادف مسکن: آرام بخش، آرامش بخش، تسکین ده، تسکین دهنده | جا، جایگاه، خانه، ماوا، محل، مقام، مکان، منزل، نشیمن، وثاق

برابر پارسی: سرای، کاشانه، خانه، سرپناه، آرامبخش | ( مسکّن ) آرام بخش

معنی انگلیسی:
calmative, alleviating, anodyne, sedative, painkiller, soother, dwelling, abode, house, lodging, habitation, quarters, residence, deadening, domicile, easement, palliative, inn, lenitive, lodgment, rooms, tenement, tranquilizer, tranquillizer, unction, calmatve

لغت نامه دهخدا

مسکن. [ م َ ک َ ] ( ع اِمص ) سکونت. ( مثل ملبس و منکح و مطعم و مشرب ). ( یادداشت مرحوم دهخدا ). نشست.

مسکن. [ م َ ک َ / م َ ک ِ ] ( ع اِ ) جای باشش و خانه. ( منتهی الارب ).منزل و بیت. ج ، مَساکن. ( اقرب الموارد ). جای سکونت و مقام. ( غیاث ) ( آنندراج ). جای آرام. ( ترجمان القرآن علامه جرجانی ). آرامگاه. ( دهار ). جایباش. مقر. مقام.جای. جایگاه. نشیمن : لقد کان لسباً فی مسکنهم آیة جنتان عن یمین و شمال... ( قرآن 15/34 ).
گردن هر قمریی معدن جیمی ز مشک
دیده هرکبککی مسکن میمی ز دم.
منوچهری.
مسکن شخص تواست این فلک ای مسکین
جانت را بهتر ازین نیست یکی مسکن.
ناصرخسرو.
شهر علوم آن که در او علیست
مسکن مسکین و مآب و متاب.
ناصرخسرو.
در مسکنی که هیچ نفرساید
فرسوده گشت هیکل مسکینم.
ناصرخسرو.
سرای [ اریارق ] فروگرفتند و درها را مهر کردند وآفتاب زرد را چنان شد که گویی مسکن وی در میان نبود. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 288 ). مسکن جز وی خانه ها راگویند و مسکن کلی شهرها را گویند. ( ذخیره خوارزمشاهی ). مسکن ایشان [ زاغ و گرگ... ] نزد شارع عام بود.( کلیله و دمنه ). علمای پادشاه را باکوه مانند کنند... مسکن شیر و مار... بود. ( کلیله و دمنه ).
در دیولاخ آز مرا مسکن است و من
خط فسون عقل به مسکن درآورم.
خاقانی.
دهر نه جای من است بگذرم از وی
مسکن زاغان نه آشیانه باز است.
خاقانی.
شهری که مسکن و متوطن ایشان بود در حصار گرفتی. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 291 ). مسکن و اسباب و ضیاع در نیشابور داشت و به طوس متوطن بود. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
مسکن شهری ز تو ویرانه شد
خرمن دهقان ز تو بیدانه شد.
نظامی.
مرغ کآب شور باشد مسکنش
او چه داند جای آب روشنش.
مولوی.
گفت او این را اگر سقفی بدی
پهلوی من مر ترا مسکن شدی.
مولوی.
او را مقام و منزل و مسکن چه حاجت است.
سعدی ( گلستان ).
- مسکن دادن ؛ ساکن کردن. سکنی ̍ دادن. سکونت دادن.
- مسکن داشتن ؛ ساکن بودن. مسکن کردن. سکنی گزیدن :
چرا خورشید نورانی که عالم زو شود روشن
گهی مسکن کند خاور گهی در باختر دارد.
ناصرخسرو.
بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

محل سکنی، خانه، مساکن جمع، آرامش دهنده، آرام کننده، آرام ده، چیزی که دردرا آرام کند
( اسم ) ۱ - تسکین دهنده آرام کننده ۲ - دارویی که موجب آرامش و تخفیف آلام روحی یا جسمی شود . یا مسکن درد . دارویی که موجب تخفیف و از بین رفتن دردهای جسمانی شود ضد درد مسکن وجع .
دهی در شهرستان سبزروار

فرهنگ معین

(مَ کَ ) [ ع . ] (اِ. ) منزل ، محل اقامت . ج . مساکن .
(مُ سَ کِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) تسکین دهنده ، آرام کننده .

فرهنگ عمید

۱. محل سکنی، منزل، خانه.
۲. جایگاه.
۱. آرامش دهنده، آرام کننده.
۲. (پزشکی ) ویژگی دارویی که درد را آرام می کند.

فرهنگستان زبان و ادب

[پزشکی] ← دردزدا

واژه نامه بختیاریکا

( مُسکن ) تاسا؛لونا

دانشنامه عمومی

مسکن به مکانی با امکانات مکفی برای اقامت گفته می شود که یک یا چند خانوار به عنوان خانمان از آن استفاده کنند. خانه، آپارتمان، خانه سیار و خانه شناور انواع مسکن هستند. با افزایش جمعیت جهان، تأمین مسکن به یکی از مهم ترین دغدغه های اقتصادی - اجتماعی تبدیل شده است. بیشتر دولت ها دارای نهادی شبیه وزارت مسکن هستند و تلاش می کنند از طریق وام مسکن به تأمین مسکن برای شهروندان بپردازند. [ ۱]
مسکن به عنوان یک تعیین کننده اجتماعی در سلامت شناخته می شود. کمبود مسکن یا مسکن بی کیفیت می تواند بر سلامت جسمی و روانی افراد تأثیر منفی بگذارد. ویژگی های مسکن که بر سلامت جسمی تأثیر منفی می گذارد شامل نم، قارچ، گرمایش ناکافی و ازدحام بیش از حد است. [ ۲] مسکن می تواند از طریق قرار گرفتن در معرض عوامل تشدیدکننده آسم یا سرب ، و از طریق صدمات ناشی از کمبودهای ساختاری بر سلامت کودکان تأثیر بگذارد ( به عنوان مثال کمبود محافظ پنجره یا پوشش رادیاتور ) . [ ۳]
تأمین «مسکن مناسب» بسته به شرایط بازار مسکن، وضعیت اقتصاد کلان، تحولات جمعیتی و میزان نیاز به مسکن، رویکرد حاکم بر دولت ها و ظرفیت درونی آنها متفاوت می باشد. [ ۴]
طبق اصل سی و یکم قانون اساسی، داشتن‏ مسکن‏ متناسب‏ با نیاز، حق‏ هر فرد و خانواده‏ ایرانی‏ است‏. [ ۵]
«مسکن کوچک مقیاس» تلاشی برای خانه دار کردن طیف وسیع تری از جامعه بوده و شامل فضایی با حداقل امکانات و شرایط مناسب زیستی - سکونتی جهت رشد مادی و معنوی ساکنان است. [ ۶] همچنین مسکن کوچک مقیاس به معنای کوچکی اندازه ی فضای زیست با رعایت استانداردها و باکیفیت است و لزوما سعی در کاهش هزینه یا کیفیت ( همانند مسکن حداقل ) ندارد. آنچه خانه های کوچک را قابل سکونت می نماید، کیفیتی است که معمولا با واژگان کارا، جادار، بزرگ و دلباز توصیف می شود. در حال حاضر برخلاف موانع و چالش ها، این واحدها در کلان شهرهای کشورهایی مانند آمریکا، فرانسه، آلمان و انگلستان مورد پذیرش جوانان و سالمندان جامعه قرار گرفته و جایگاه مناسبی را در بازار عرضه و تقاضای مسکن دارند. [ ۷]
·         مقرون به صرفه بودن
·         محیط پیرامون و دسترسی
·         جایگاه معماری و خلاقیت
·         امنیت ( فیزیکی و روانی )
عکس مسکنعکس مسکن

مسکن (بازی ویدئویی). مسکن ( انگلیسی: Anodyne ) یک بازی ویدئویی اکشن - ماجرایی تک نفره برای سکوهای ویندوز، اواس ده، لینوکس و اندروید می باشد که توسط آنالجستیک پروداکشن توسعه و نشر پیدا کرده است.
این بازی اولین بار در ۴ فوریه ۲۰۱۳ به صورت توزیع دیجیتال منتشر شد.
عکس مسکن (بازی ویدئویی)

مسکن (دارو). مُسکن ( به انگلیسی: Tranquilizer ) دسته ای از داروهای بسیار پر کاربرد در پزشکی هستند که برای کاهش درد و کنترل آن استفاده می شوند. مسکن ها با ساز و کارهای مختلف بر سیستم اعصاب مرکزی یا سیستم اعصاب محیطی تأثیر می گذارند. استامینوفن یکی از مهم ترین و پرکاربردترین مسکن ها است؛ که علاوه بر ویژگی ضد درد دارای خاصیت ضدتب نیز هست. این دارو جزو مهم ترین داروهای موسوم به ضد التهاب های غیراستروئیدی است از دیگر داروهای سرشناس این دسته آسپرین ، ایبوبروفن و ناپروکسن هستند. دستهٔ مهم دیگر مسکن ها اپیوییدها هستند که سردسته آن مورفین و سایر مشتقات تریاک است. براساس نوع و شدت درد استفاده از مسکن ویژه توصیه می شود. به طور مثال در دردهای نوروپاتیک از سه حلقه ای ها مانند نورتریپتیلین و داروهای ضدصرع مانند گاباپنتین یا پرگابالین استفاده می شود. همچنین برای کاهش دندان درد و درد قاعدگی از مفنامیک اسید استفاده می شود. [ ۱]
این داروها بیشتر برای تسکین دهی به اعصاب و روان هستند و داروهایی که برای تسکین درد بدن و جسم مورد استفاده قرار می گیرند با عنوان ضد درد شناخته می شوند.
مصرف دوز پایین آسپرین برای افرادی با فاکتورهای خطرزای سکته مغزی، بیماری قلبی - عروقی و برخی از انواع سرطان سودمند است اما مصرف دوز بالای آن نه تنها مفید نیست بلکه زیان هم دارد. داروهای مسکنی که در دسته داروهای ضدالتهابیِ غیراستروئیدی قرار می گیرند مانع از آن می شوند که هورمون «پروستاگلاندین» درد و التهاب را در پاسخ به عفونت یا آسیب دیدگی که البته یک واکنش طبیعی و حیاتی است، ایجاد کند.
خطرات احتمالی و البته جدیِ مصرف بیش از اندازهٔ مسکن های غیرنسخه ای ( OTC ) برای سلامت بدن:
مصرف بی رویه داروهای ضدالتهابی غیراستروئیدی به خصوص ایبوپروفن و آسپرین باعث ایجاد زخم و التهاب در جداره داخلی معده شده و موجب بروز عارضه «ترک معده» می شود. بر اثر این عارضه معده نمی تواند مواد مغذی را جذب کند. همچنین موجب می شود تا پروتئین ها و مواد آلرژی زا مشکل ساز همچون گلوتن از این ترک عبور کرده و حساسیت غذایی ایجاد کنند. علاوه بر این داروهای ضدالتهابی غیراستروئیدی بر عملکرد باکتری معده که کنترل کننده سیستم ایمنی است، تأثیر می گذارد و در نتیجه فرد بیشتر بیمار می شود.
استامینوفن مانند ایبوبروفن و آسپرین باعث بروز زخم های معده نمی شود اما در عوض آسیب کبدی را به همراه دارد. همچنین موادی چون الکل می توانند در عملکرد طبیعی بدن برای تجزیه استامینوفن حتی اگر با دوز مجاز مصرف شود، اختلال ایجاد کرده و موجب آسیب دیدگی کبد شوند.
عکس مسکن (دارو)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

مُسَکِّن (analgesic)
(یا: دَرْدبَر) عامل تسکین دهندۀ درد. داروهای غیرمخدر، مانند آسپیرین، پاراستامولو داروهای غیراستروئیدی ضد التهاب، دردهای اسکلتی ـ عضلانی را تسکین و التهاب را در بافت های نرم کاهش می دهند. درد زمانی احساس می شود که تحریکات الکتریکی از رشته های اعصاب محیطی به طناب نخاعی، و از آن جا به مغز می رسد. بی دردی موقت یا دایم ممکن است براثر تزریق داروی بیهوشی به یک عصب یا قطع آن عصب ایجاد شود. تولید اندورفین ها، مخدرهای طبیعی بدن، را با روش هایی مانند آرمیدگی و پسخوراند زیستی دستکاری می کنند، برای رهایی از درد شدید، مثل دردهای مراحل آخر سرطان، دَردبَرهای مخدر ضروری اند. پژوهشگران امریکایی در ۱۹۶۶ دریافتند که برخی از دردبرها بر زنان مؤثرترند و تسکین طولانی تری ایجاد می کنند.

مترادف ها

house (اسم)
خانقاه، منزل، مسکن، جا، برج، نشیمن، خانه، سرای، اهل خانه، جایگاه، اهل بیت، محل سکنی، منزلگاه

abode (اسم)
منزل، مسکن، سکنی، بودگاه، بودباش، مقر

dwelling (اسم)
منزل، مسکن، سکنی، مقام، سکونت، مکان

housing (اسم)
مسکن، غلاف، خانه سازی، خانه ها، تهیه جا

habitation (اسم)
منزل، مسکن، سکنی، مستعمره، سکونت، مکان، اسکان

lodging (اسم)
منزل، مسکن، محل سکونت، اطاق کرایهای

domicile (اسم)
مسکن، مقر، خانه، مقام، محل اقامت، اقامت گاه

stead (اسم)
مسکن، مقر، جا، دهکده، مزرعه، مکان

roof (اسم)
مسکن، طاق، پوشش، سقف، بام خانه، بام

settlement (اسم)
مسکن، توافق، تعدیل، تسویه، تصفیه، ته نشینی، پرداخت، واریز، کلنی، زیست گاه

wigwam (اسم)
مسکن، خیمه، خیمه مخروطی سرخپوستان، کلبه سرخ پوستان

long house (اسم)
مسکن، ماوای همگانی

anodyne (صفت)
مسکن، تسکین دهنده

palliative (صفت)
مسکن، تسکین پذیر

narcotic (صفت)
مسکن، منوم، مخدر، مربوط به مواد مخدر

assuasive (صفت)
مسکن، ارام کننده، نشاننده

calmative (صفت)
مسکن، ارام کننده، داد زننده

فارسی به عربی

اسکان , سقف , سکن , مخدر , مستوطنة , مسکن

پیشنهاد کاربران

دردکُش، آرامبخش، دردزُدا، دردآرام، دردنشان
به جای واژه ی تازی مُسَکِن.
Housing
مَسکن در متون حقوقی به صورت dwelling ترجمه شده
مسکن: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: کاداگ که در مانوی کدگ kadag بوده است.
واژه مسکن کاملا پارسی است چون در عربی می شود الإسکان این واژه یعنی مسکن صد درصد پارسی است.
شِنومیدن = تسکین دادن
شِنومِش = تسکین
شِنومَن = مُسَکِن
بن مایه: Dictionary of Manichean middle Persian and Parthian by Desmond Durkin - Meisterernst
{‹شنومَن› پیشنهاد من است ( بن مضارع پسوند ‹ َن› ) . همچون گردن ( آنچه می گردد ) ، نهنبن ( آنچه نهفته می کند ) ، پوشن و . . . }
...
[مشاهده متن کامل]

#پارسی دوست

اسکان واژه ای فارسی هست و مسکن رو عرب از این واژه گرفته
در فارسی پسوند کان به مکان ربط داره
anodyne
palliative
مَسَکَن روستایی است متعلق به فیلسوف مشرق زمین حاج ملاهادی اسرار سبزواری که حتی بیوتات آن را نوه اش حاج شیخ ولی الله اسراری بنام خود به ثبت داده و در کودکی من صد خانوار از رجال ترابری باشتر در آن سکونت
...
[مشاهده متن کامل]
داشتند ومحصولات آن خربزه و غلات و هویج زردک و زیره وپنبه و امروز پسته می بانشد لذاانبار های حکیم بر اثر شن های روان در زیر خاک مدفون است و اگر هنوز که زنده هستم میراث فرهنگی دو عدد ماشین سنگین راه سازی بفرست عجایبی از زیر خاک بیرون میکنم تا رونق گردش گری گردد نام قدیم آن حفیر بود وبر اثز صاعقه و برق گود حفیر وسیل روستا ویران ولیحکیم فرزانه روستای جدید رادور اطرسیل بنا کرد و نامآنان رامسکن پارسی نمود وبا مسکن عربی هیچ سنخیت ندارد

اشکان جان چیزی که جعلیه حرفای تو بود
رزا پالانی بی سواد و توله های بیسوادش
مُسَکِّن به معنای تسکین دهنده ، آرامبخش
مَسکَن به معنای خانه ، محل سکونت
باششگاه ، در تاجیکستان به معنی محل اقامت و مسکن
Sedative
barbiturate
painkiller
داروی مسکن
داروییی برای بی حس کردن درد
آرام بخش
واژه ایرانی است چون :
واژه امروزین اسکان به دست آمده از لغت سغدی اسکا əskəw* که در متن های بازمانده از این زبان به معنای ساکن شدن اقامت کردن to dwell ثبت شده است. بدینسان روشن میشود واژگان عربی مسکن مسکونی سکونت جعلی هستند.
...
[مشاهده متن کامل]


*پیرس: An Introduction to Manichean Sogdian by Harvard University

در اوستا " شینت " یعنی مسکن ، زیستگاه ، کاشانه .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس