👌 من این بحث را کمی سامان می دهم و منابع معتبر هم برایتان می آورم:
- - -
۱. اوستایی
در اوستا ریشه هایی چون miz - / misa - به معنای �پاک کردن، شستن، تمیز کردن� دیده می شود.
... [مشاهده متن کامل]
مثلاً در واژه نامه اوستایی بارتولومه ( Altiranisches W�rterbuch, 1904 ) برای miz - معنای �پاک کردن، زدودن� ذکر شده است.
این ریشه معنایی عام از �پاکیزگی� دارد، و هرچند کاربرد مستقیم آن در معنای �چوب یا ابزار مسواک� مستند نیست، اما دلالت بر وجود مفهوم �تمیز کردن دهان و بدن� در لایه ی اوستایی دارد.
- - -
۲. پهلوی ( زبان ایرانی میانه )
در متون پهلوی ریشه ی sōg / swāk ( با صورت های متنوع املایی ) به کار رفته است.
در فرهنگ پهلوی ماکنزی ( A Concise Pahlavi Dictionary, 1971 ) برای swāk معنای �ابزار تمیز کردن دندان ها� آمده است.
این نشان می دهد که واژه ی �سواک� یا �مسواک� به عنوان ابزاری مشخص ( چوب یا وسیله پاک کردن دندان ها ) در دوره ی ساسانی و زبان پهلوی شناخته شده بوده است.
- - -
۳. عربی و انتقال
عرب ها در دوره ی اسلامی این واژه را به صورت miswāk / siwāk وام گرفتند.
شواهد واژه شناختی نشان می دهد که این واژه بومی عربی نبوده بلکه وام واژه ای است.
در Lane’s Arabic - English Lexicon ( 1863 ) تصریح شده که miswāk �چوب یا ابزار برای شستن دندان ها� است و ریشه ای غیرعربی دارد.
همچنین دیکشنری اشتقاقی زبان عربی ( Wehr, Dictionary of Modern Written Arabic ) نشان می دهد که ریشه ی �سوک� در عربی معنای مستقل ندارد و بیشتر از وام گیری شکل گرفته است.
- - -
۴. فارسی نو
در فارسی نو، واژه ی �مسواک� عمدتاً از طریق عربی بازگشته است، اما اصل آن همان ریشه ی ایرانی میانه است.
- - -
جمع بندی
اوستایی: miz - /misa - به معنای پاک کردن.
پهلوی: swāk به معنای ابزار تمیز کردن دندان ها ( واژه ی مشخص ) .
عربی: miswāk/siwāk وام گرفته از پهلوی.
فارسی نو: �مسواک� از عربی برگرفته اما در اصل ایرانی میانه است.
- - -
منابع معتبر
1. Bartholomae, Christian. Altiranisches W�rterbuch. Strassburg, 1904.
2. Mackenzie, D. N. A Concise Pahlavi Dictionary. Oxford, 1971.
3. Lane, Edward William. Arabic - English Lexicon. London, 1863.
4. Wehr, Hans. A Dictionary of Modern Written Arabic. Wiesbaden, 1976.
5. Henning, W. B. Selected Papers II: Zoroastrianism. Leiden, 1977 ( در بحث واژگان پهلوی و اوستایی مرتبط با نظافت ) .
- - -
روفان
بنظر من mouth wash هم به معنی دهان شور معرب شده و مسواک شده احتمال کمتری هست که از کلمه tooth wash معرب شده باشه
سلام من از برنامه تون خوشم اومد ولی بعضی کلمه ها انگلیسی شو نگذاشتین
مسواک از ریشه پارسی سواک است، که در دستگاه عربی مسواک از آن ساخته شده. مانند هندسه که از اندازه یا هندازه میاید، و از آن مهندس نیز ساختن. از سواک در پارسی رفتار آرام نرم و آهسته می باشد، همان جوری که شما چوب مسواک را در دهان می سابید
طبق Wiktionary مسواک گرفته شده از واژه سواک sev�k در پارسی میانه است
مسواک مانند کلینکس، ریکا ، تاید و. . . یک برند بوده misswake و این برند به عنوان این وسیله به آن مانده است
میشود به جای مسواک گفت: دِنوسا به معنای دندان سای
پیلو
چیزی را مسواکیدن.
چیزی را نیمبَهیدن.
( در افغانستان ) برس دندان
( در تاجیکستان ) دندان شویَک
به کظر من معنایش میشه دندان شو
🪓 مسواک
پارسی: مسواک
تاجیکی: دندان شوی
اربی: فرشاة ( از فرچه پارسی )
تورکی: diş fır�ası ( فرچه دندان )
واژه پارسی "مسواک" از دو بخش مَس ( =ماسیدن، مالیدن ) و اک ( =پسوند مفعولی ) ساخته شده است و در کل به معنی آن چیزی است که مالیده می شود. مسواک با واژه های زیر هم خانواده است:
... [مشاهده متن کامل]
ماچ: بوسه
موچ: چسبان
مَش: مالیدن
مَس: لمس کردن
مسح: مالیدن
مسیح: مالنده
تماس: برخورد کردن
موس: تراشیدن موی سر
مزه: برخورد غذا با زبان
مکیدن: فرو کشیدن
مکران: چسبیده به دریا
پسوند مفعولی اک را در واژگان پارسی دیگر نیز می توان دید:
دماک: آنچه دمیده می شود
خوراک: آنچه خورده می شود
پوشاک: آنچه پوشیده می شود
نوشاک: آنچه نوشیده می شود
سوزاک: آنچه سوخته می شود
سولاک ( سوراخ ) : آنچه فرورفته است
کاواک: آنچه فرو رفته است
خاشاک: آنچه ریز و ناچیز باشد
مغاک: آنچه غار شده باشد
رواک: آنچه رواج یافته باشد
tooth paste
خمیر دندان . . .
این واژه نمی تواند عربی باشد چون عرب ددمنش کی دندانش را میشست که برای آن وسیله و واژه هم داشته باشد، ریشه این واژه صد در صد عربی نیست
در پارسی " روفان ، چوچ " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)