مستعان
برابر پارسی: یاری جسته، یاری بخش
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: کسی که از او یاری خواسته شود، از صفات خدا، ( در قدیم ) آن که از او یاری می خواهند، ( به مجاز ) از نام ها و صفات خداوند
برچسب ها: اسم، اسم با م، اسم پسر، اسم عربی، اسم مذهبی و قرآنی
لغت نامه دهخدا
چه گوئی بود مستعین مستعان گر
نباشد چنین مستعین مستعان را.
ناصرخسرو.
خواهد ز تو استعانت ایرابهتر ز تو مستعان ندیده ست.
خاقانی.
این فال ز سعد مستعار است هستیش ز مستعان ببینم.
خاقانی.
عدل شاه مستعان ملهوفان ، مستغاث مظلومان ، و مستمسک مهجوران است. ( سندبادنامه ص 112 ).گفت صوفی قادر است آن مستعان
که کند سودای ما را بی زیان.
مولوی ( مثنوی ).
چون ستد زو نان بگفت ای مستعان خوش به خان و مان خود بازش رسان.
مولوی ( مثنوی ).
مستعان. [ م ُ ت َ ] ( اِخ ) نامی از نامهای باری تعالی. ( از مهذب الاسماء ) :
ما اعتماد بر کرم مستعان کنیم
کان تکیه عار بود که بر مستعار کرد.
سعدی.
فرهنگ فارسی
(اسم ) ۱- کسی که از اوکومک خواسته شده یاری جسته . ۲ - صفتی است از صفات خدا.
نامی از نامهای باری تعاللی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
پیشنهاد کاربران
یاری شده
یاری رسان