لغت نامه دهخدا
مرند. [ م َرَ ] ( اِخ ) ( بخش مرکزی ) نام یکی از بخشهای سه گانه شهرستان مرند. از شمال به بخش جلفا و زنوز، از جنوب به بخش شبستر، از شرق به بخش ورزقان ، از غرب به دهستان ولدیان محدود میباشد. هوای بخش ییلاقی سردسیر و سالم است. آب قریه های بخش از رودخانه های محلی و قنات تأمین میشود که مهمترین آنها زنوز چای میباشد محصولات عمده اش غلات ، صیفی ، زردآلو، سیب ، بادام ، کشمش ، سبزیجات است و دارای معدن نمک در دهستان یامچی میباشد. مرکز بخش همان مرکز شهرستان ( مرند ) میباشد که راه تبریز و جلفا، تبریز و خوی و راه آهن جلفا و تبریز از این شهر عبور می نماید و اغلب دهات که در جلگه واقع شده دارای جاده ماشین رو می باشند. بخش مرکزی دارای 4 دهستان است که جمعاً 98 آبادی و 87404 تن جمعیت دارد.
مرند. [ م َ رَ ] ( اِخ ) شهرکی است [ به حدود آذربادگان ] خرد و آبادان و با نعمت و مردم بسیار و از وی جامه های گوناگون خیزد پشمین. ( حدود العالم ). از اقلیم چهارم است ، طولش از جزایر خالدات «فانه » و عرض از خط استوا «ازنط». شهری بزرگ بوده است ، دور بارویش هشت هزار گام است ، اکنون کمابیش نیمه او برجاست و هوایش معتدل است و آبش از رود زلوبر، حاصلش غله و پنبه و دیگر حبوبات و انگور و میوه بود، از میوه هایش شفتالو و زردآلو و به در غایت خوبی باشد. ولایتش شصت پاره دیه است و حاصلی نیکو دارد. در مرند به جانب قبله کرم قرمز پیداشده است و در یک هفته به موسم تابستان آن را می توان گرفت و اگر نگیرندقرمز را سوراخ کند و بپرد. حقوق دیوانیش از مرند وولایتش 24 هزار دینار است. ( نزهة القلوب ص 88 ). در آذربایجان در شمال شرقی دریاچه ارومیه واقع شده ، مرکز آن قصبه مرند در ارتفاع 1240 متر بنا شده. دارای باغهای فراوان و جویبارهای متعدد است و همان شهری است که بطلمیوس آن را مانداگارانا نامیده و مطابق تورات مکانی است که حضرت نوح در آن مدفون می باشد. ( جغرافیای سیاسی کیهان ). شهر مرند در 72هزارگزی شمال غربی تبریز و 76هزارگزی جنوب مرز ایران و شوروی واقع و خط آهن جلفا تبریز از آن عبور میکند. ارتفاع شهر مزبور ازسطح دریا 1430 متر است و آب و هوای آن ییلاقی و سردسیر و زبان اهالی ترکی و مذهبشان شیعه است. مختصات جغرافیایی آن به شرح زیر است : طول 35 درجه و 46 دقیقه و 35 ثانیه ، عرض 38 درجه و 26 دقیقه و 22 ثانیه ، اختلاف ساعت باتهران 22 دقیقه و 33 ثانیه یعنی ساعت 12 ظهر مرند ساعت 12 و22 دقیقه و 33 ثانیه تهران است.بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
مَرَند از شهرهای استان آذربایجان شرقی و مرکز شهرستان مرند است. این شهر در فاصله ۶۵ کیلومتری از شمال غربی تبریز قرار دارد. مرند از نظر سابقه و پیشینه تاریخی یکی از شهرهای قدیمی استان آذربایجان شرقی محسوب می شود که در محور ارتباطی اروپا و آسیای میانه قرار گرفته است. [ ۴]
نخستین نام مرند را مورخینی چون هرودوت و گزنفون؛ مانداگارنا دانسته اند و استرابون آن را موروندا خوانده است. [ ۵] بر اساس اسناد «اورارتویی» سابقه این شهر به میانه هزاره سوم پیش از میلاد می رسد. مرند در روزگار پادشاهی مادها از رونق زیادی برخوردار بوده و روزگاری مرکز حکومت اقوامی مهم در دوره کلده و آشور بوده است. [ ۶] بر اساس نوشته های تورات، مادر نوح در شهر مرند دفن شده و در روایتی احتمال دفن نوح نیز در این شهر آمده است. [ ۷] در روایات باستانی ارامنه آمده است، نوح در مرند مدفون شده که البته ارامنه امروزی می گویند نوح در نخجوان فرود آمد و در آن شهر نیز مدفون شد، ولی قبر همسرش در مرند است. [ ۶]
مرند با دارا بودن ۱۳۰، ۸۲۵ هزار نفر جمعیت[ ۱] ( سال ۱۳۹۵ ) و با ۲۸ کیلومتر مربع مساحت[ ۸] ( سال ۱۳۹۴ ) سومین شهر پرجمعیت استان پس از تبریز و مراغه، همچنین از نظر مساحت سومین شهر بزرگ استان پس از تبریز و مراغه محسوب می شود.
بطلیموس، جغرافی دان یونانی که قبل از میلاد می زیسته، از این شهر به نام «ماندگار» نام برده و آن را یکی از آبادترین شهرها در تاریخ می خواند. در روایات باستانی ارامنه آمده است که نوح در مرند مدفون شده و کلمهٔ مرند از یک فعل لغت ارمنی به معنای تدفین اشتقاق یافته است. [ ۹]
ولی ارامنهٔ امروزی را اعتقاد بر این است که نوح بعد از طوفان در نخجوان فرود آمد و در این شهر نیز مدفون شد و قبر همسرش هم در مرند واقع شده است. [ ۱۰]
مطابق نوشته های تورات، مادر نوح در مسجد بازار مرند مدفون است. برخی نیز بنای شهر مرند را به امر دختر ترسائی به نام «ماریا» می دانند و بنای اولیهٔ مسجد جامع فعلی مرند را نیز، کلیسایی می شمارند که وی بنا کرده است و نام مرند را هم برگرفته از نام ماریا با اندکی تغییر می دانند. [ ۱۱]
در روایت دیگری وجه تسمیه شهر مرند را تغییر یافته کلمه «مادوند» و «مارند» یعنی محل زندگی مادها ذکر کرده اند. [ ۱۲] [ ۱۳]
یر اساس اسناد اورارتویی، پیشینه شهرنشینی در مرند به میانه هزارهٔ سوم پیش از میلاد می رسد، در حالی که در تپه های باستانی «گرگر»، ظروف سفالی و ابزارهایی از هزارهٔ پنجم قبل از میلاد دیده شده است. همچنین در تپهٔ خاکستری ( قلعهٔ مرند ) نیز آثاری از هزارهٔ چهارم قبل از میلاد به دست آمده است. «ولادیمیر مینورسکی» با استفاده از نظر باستان شناسان، این قلعهٔ خاکی فروریخته را از سلسله قلاع خاکی اورارتویی می داند.





این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفنخستین نام مرند را مورخینی چون هرودوت و گزنفون؛ مانداگارنا دانسته اند و استرابون آن را موروندا خوانده است. [ ۵] بر اساس اسناد «اورارتویی» سابقه این شهر به میانه هزاره سوم پیش از میلاد می رسد. مرند در روزگار پادشاهی مادها از رونق زیادی برخوردار بوده و روزگاری مرکز حکومت اقوامی مهم در دوره کلده و آشور بوده است. [ ۶] بر اساس نوشته های تورات، مادر نوح در شهر مرند دفن شده و در روایتی احتمال دفن نوح نیز در این شهر آمده است. [ ۷] در روایات باستانی ارامنه آمده است، نوح در مرند مدفون شده که البته ارامنه امروزی می گویند نوح در نخجوان فرود آمد و در آن شهر نیز مدفون شد، ولی قبر همسرش در مرند است. [ ۶]
مرند با دارا بودن ۱۳۰، ۸۲۵ هزار نفر جمعیت[ ۱] ( سال ۱۳۹۵ ) و با ۲۸ کیلومتر مربع مساحت[ ۸] ( سال ۱۳۹۴ ) سومین شهر پرجمعیت استان پس از تبریز و مراغه، همچنین از نظر مساحت سومین شهر بزرگ استان پس از تبریز و مراغه محسوب می شود.
بطلیموس، جغرافی دان یونانی که قبل از میلاد می زیسته، از این شهر به نام «ماندگار» نام برده و آن را یکی از آبادترین شهرها در تاریخ می خواند. در روایات باستانی ارامنه آمده است که نوح در مرند مدفون شده و کلمهٔ مرند از یک فعل لغت ارمنی به معنای تدفین اشتقاق یافته است. [ ۹]
ولی ارامنهٔ امروزی را اعتقاد بر این است که نوح بعد از طوفان در نخجوان فرود آمد و در این شهر نیز مدفون شد و قبر همسرش هم در مرند واقع شده است. [ ۱۰]
مطابق نوشته های تورات، مادر نوح در مسجد بازار مرند مدفون است. برخی نیز بنای شهر مرند را به امر دختر ترسائی به نام «ماریا» می دانند و بنای اولیهٔ مسجد جامع فعلی مرند را نیز، کلیسایی می شمارند که وی بنا کرده است و نام مرند را هم برگرفته از نام ماریا با اندکی تغییر می دانند. [ ۱۱]
در روایت دیگری وجه تسمیه شهر مرند را تغییر یافته کلمه «مادوند» و «مارند» یعنی محل زندگی مادها ذکر کرده اند. [ ۱۲] [ ۱۳]
یر اساس اسناد اورارتویی، پیشینه شهرنشینی در مرند به میانه هزارهٔ سوم پیش از میلاد می رسد، در حالی که در تپه های باستانی «گرگر»، ظروف سفالی و ابزارهایی از هزارهٔ پنجم قبل از میلاد دیده شده است. همچنین در تپهٔ خاکستری ( قلعهٔ مرند ) نیز آثاری از هزارهٔ چهارم قبل از میلاد به دست آمده است. «ولادیمیر مینورسکی» با استفاده از نظر باستان شناسان، این قلعهٔ خاکی فروریخته را از سلسله قلاع خاکی اورارتویی می داند.






wiki: مرند
پیشنهاد کاربران
این همهٔ ادعاهایی رو قدم به قدم با منابعِ معتبر رد می کنم و جاهایی که واقعیت تاریخی/زبانی متفاوت است روشن می کنم.
۱ ) �فارسی / دری / پارسی� — چه چی هست؟
زبانِ فارسی ( Farsi ) شاخه ای از زبان های ایرانیِ خانوادهٔ هندوایرانی است و زبان رسمی جمهوری اسلامی ایران است.
... [مشاهده متن کامل]
اصطلاح �دری� در منابع تاریخی و در افغانستان برای همین نوعِ فارسی به کار می رود؛ یعنی �دری� عملاً یک لهجه/گونهٔ نوینِ فارسی است که در افغانستان رسمیت دارد، نه یک زبان کاملاً جدا. ( تاریخِ نام گذاریِ دری هم مستند است. )
۲ ) �پارسی که با خط میخی نوشته می شده� — آیا آن همان فارسیِ امروز است؟
در دوران هخامنشیان �پارسی باستان / Old Persian� با خطِ میخی ویژه ای ( نمونهٔ مشهور: نقش برجستهٔ بیستون ) نوشته می شد؛ اما زبان و خطِ فارسیِ امروز قرن ها تحول یافته ( Old Persian → Middle Persian → New/Modern Persian ) و خطِ امروز فارسی پس از تاخت وتاز اسلام و ورودِ الفبای عربی تغییر کرد. پس اینکه �فارسی امروز همان فارسی میخی است� ادعای اشتباه و ساده انگارانه ای است.
۳ ) �پهلوی/رضاشاه را انگلیس به قدرت رساند� — واقعیت تاریخی چه بود؟
طی کودتای ۱۳۰۰/۱۹۲۱ ( Reza Khan ) شرایط سیاسی پیچیده و نقش قدرت های خارجی ( از جمله نفوذ و حمایت های گوناگون بریتانیا در آن دوره ) وجود داشت؛ با این حال، قدرت گیری رضاشاه نتیجهٔ کنش های داخلی و نظامی او و سپس تحولات سیاسی داخلی بود و سپس مجلسِ ایران در ۱۹۲۵ سلطنتِ پهلوی را برقرار کرد. بنابراین ادعای �صرفاً و فقط انگلیس او را گذاشت� ساده سازیِ نادرستِ تاریخ است.
۴ ) �فارسی در اصل تورکی ست / تمام واژگانش ترکیاست� — قاطعاً غلط است:
فارسی یک زبان ایرانی ( هندوایرانی ) است؛ دستورِ زبان، ساخت واژگانی پایه و هستهٔ واژگانِ روزمره اش ریشهٔ هندواروپایی/ایرانی دارد.
طبیعی است که در طول تاریخ فارسی ده ها و صدها واژه از زبان های دیگر ( به ویژه عربی پس از اسلام، و همچنین وام واژه هایی از ترک ها، مغول ها، و بعدها زبان های اروپایی ) گرفته؛ اما وام واژه های ترکی وجود دارد به طور مستند بررسی شده اند و سهمِ ترکی در لایهٔ بنیادیِ زبان فارسی �اکثریت� نیست. مطالعهٔ تخصصی دربارهٔ وام واژه های ترکیک در فارسی و چگونگی تماسِ زبانی در منابع معتبر آمده است.
۵ ) �فارسی هزار سال در هند زبان میانجی بوده� — این بخشی از تاریخ درست است اما باید بسط داد:
�فارسی نوین� به عنوان زبانِ دیوانی، ادبی و میانجی در بخش های بزرگی از آسیای میانه، خراسان، قلمرو عثمانی و همچنین در شبه قارهٔ هندوستان برای قرن ها نقشِ رسمی و ادبی داشته — به خصوص در دورهٔ مغول/مقطعی از دوران مغولان و خلفای محلی و به ویژه دودمان مغولی - تیموری و ملوک طیبان. این یعنی فارسی در جنوب آسیا نقشِ lingua franca و زبانِ دربار و دیوان را داشت؛ اما این واقعیت تاریخی به معنای �فارسی = ترک� یا تعبیرهای افراطیِ مشابه نیست.
۶ ) �قاجارها ترک بودند و بعد از سقوط قاجارها تدریسِ ترکی ممنوع شد� — بخش هایی درست، بخش هایی اغراق:
اصلِ این حرف که خاندان قاجار از تبارِ ترکی ( قاجار = قبیلهٔ ترک زبان ) بود صحیح است.
اما سیاست زبان در ایران مدرن پیچیده است: در دورهٔ پهلوی ( به ویژه رضاشاه ) سیاست های �مرکزگرایی و فارسی سازی� دنبال شد و در عمل استفادهٔ عمومی و آموزشیِ زبان های اقلیت ( از جمله زبان های ترکی ) محدود شد یا در بسیاری از حوزه ها به حاشیه رفت؛ تحقیقات دانشگاهی و مقالات تاریخی دربارهٔ این سیاست ها و پیامدهایش موجود است. توصیف �همهٔ مدارس بلافاصله و کامل ترک را منع کردند� اغراق آمیز است؛ ولی قاعدتاً سیاستِ همگن سازی زبانی و محدودسازیِ حضور رسمی زبان های اقلیت وجود داشت.
- - -
جمع بندیِ سریع ( ردِ ادعاها به صورت خلاصه )
فارسی یک زبان ایرانی ( هندوایرانی ) است، نه �در اصل ترک�.
�دری� همان گونه ای از فارسی است که در افغانستان رسمیت دارد؛ بنابراین گفتنِ �این فارسی نیست� اشتباه است.
وجود وام واژهٔ ترکی در فارسی تاریخی و مستند است، اما آن قدر زیاد نیست که ریشهٔ زبان را ترک کند؛ مطالعاتِ تخصصی ( Encyclopaedia Iranica و مقالات زبان شناسی ) این تماس ها را توضیح داده اند.
نقش بریتانیا/خارجی ها در تاریخ معاصر ایران مهم است، ولی تحولات داخلی و بازیگران داخلی هم تعیین کننده بوده اند — بنابراین تحلیلِ ساده انگارانه �همه چیز را انگلیس گذاشت� نادرست است.
- - -
۱ ) �فارسی / دری / پارسی� — چه چی هست؟
زبانِ فارسی ( Farsi ) شاخه ای از زبان های ایرانیِ خانوادهٔ هندوایرانی است و زبان رسمی جمهوری اسلامی ایران است.
... [مشاهده متن کامل]
اصطلاح �دری� در منابع تاریخی و در افغانستان برای همین نوعِ فارسی به کار می رود؛ یعنی �دری� عملاً یک لهجه/گونهٔ نوینِ فارسی است که در افغانستان رسمیت دارد، نه یک زبان کاملاً جدا. ( تاریخِ نام گذاریِ دری هم مستند است. )
۲ ) �پارسی که با خط میخی نوشته می شده� — آیا آن همان فارسیِ امروز است؟
در دوران هخامنشیان �پارسی باستان / Old Persian� با خطِ میخی ویژه ای ( نمونهٔ مشهور: نقش برجستهٔ بیستون ) نوشته می شد؛ اما زبان و خطِ فارسیِ امروز قرن ها تحول یافته ( Old Persian → Middle Persian → New/Modern Persian ) و خطِ امروز فارسی پس از تاخت وتاز اسلام و ورودِ الفبای عربی تغییر کرد. پس اینکه �فارسی امروز همان فارسی میخی است� ادعای اشتباه و ساده انگارانه ای است.
۳ ) �پهلوی/رضاشاه را انگلیس به قدرت رساند� — واقعیت تاریخی چه بود؟
طی کودتای ۱۳۰۰/۱۹۲۱ ( Reza Khan ) شرایط سیاسی پیچیده و نقش قدرت های خارجی ( از جمله نفوذ و حمایت های گوناگون بریتانیا در آن دوره ) وجود داشت؛ با این حال، قدرت گیری رضاشاه نتیجهٔ کنش های داخلی و نظامی او و سپس تحولات سیاسی داخلی بود و سپس مجلسِ ایران در ۱۹۲۵ سلطنتِ پهلوی را برقرار کرد. بنابراین ادعای �صرفاً و فقط انگلیس او را گذاشت� ساده سازیِ نادرستِ تاریخ است.
۴ ) �فارسی در اصل تورکی ست / تمام واژگانش ترکیاست� — قاطعاً غلط است:
فارسی یک زبان ایرانی ( هندوایرانی ) است؛ دستورِ زبان، ساخت واژگانی پایه و هستهٔ واژگانِ روزمره اش ریشهٔ هندواروپایی/ایرانی دارد.
طبیعی است که در طول تاریخ فارسی ده ها و صدها واژه از زبان های دیگر ( به ویژه عربی پس از اسلام، و همچنین وام واژه هایی از ترک ها، مغول ها، و بعدها زبان های اروپایی ) گرفته؛ اما وام واژه های ترکی وجود دارد به طور مستند بررسی شده اند و سهمِ ترکی در لایهٔ بنیادیِ زبان فارسی �اکثریت� نیست. مطالعهٔ تخصصی دربارهٔ وام واژه های ترکیک در فارسی و چگونگی تماسِ زبانی در منابع معتبر آمده است.
۵ ) �فارسی هزار سال در هند زبان میانجی بوده� — این بخشی از تاریخ درست است اما باید بسط داد:
�فارسی نوین� به عنوان زبانِ دیوانی، ادبی و میانجی در بخش های بزرگی از آسیای میانه، خراسان، قلمرو عثمانی و همچنین در شبه قارهٔ هندوستان برای قرن ها نقشِ رسمی و ادبی داشته — به خصوص در دورهٔ مغول/مقطعی از دوران مغولان و خلفای محلی و به ویژه دودمان مغولی - تیموری و ملوک طیبان. این یعنی فارسی در جنوب آسیا نقشِ lingua franca و زبانِ دربار و دیوان را داشت؛ اما این واقعیت تاریخی به معنای �فارسی = ترک� یا تعبیرهای افراطیِ مشابه نیست.
۶ ) �قاجارها ترک بودند و بعد از سقوط قاجارها تدریسِ ترکی ممنوع شد� — بخش هایی درست، بخش هایی اغراق:
اصلِ این حرف که خاندان قاجار از تبارِ ترکی ( قاجار = قبیلهٔ ترک زبان ) بود صحیح است.
اما سیاست زبان در ایران مدرن پیچیده است: در دورهٔ پهلوی ( به ویژه رضاشاه ) سیاست های �مرکزگرایی و فارسی سازی� دنبال شد و در عمل استفادهٔ عمومی و آموزشیِ زبان های اقلیت ( از جمله زبان های ترکی ) محدود شد یا در بسیاری از حوزه ها به حاشیه رفت؛ تحقیقات دانشگاهی و مقالات تاریخی دربارهٔ این سیاست ها و پیامدهایش موجود است. توصیف �همهٔ مدارس بلافاصله و کامل ترک را منع کردند� اغراق آمیز است؛ ولی قاعدتاً سیاستِ همگن سازی زبانی و محدودسازیِ حضور رسمی زبان های اقلیت وجود داشت.
- - -
جمع بندیِ سریع ( ردِ ادعاها به صورت خلاصه )
فارسی یک زبان ایرانی ( هندوایرانی ) است، نه �در اصل ترک�.
�دری� همان گونه ای از فارسی است که در افغانستان رسمیت دارد؛ بنابراین گفتنِ �این فارسی نیست� اشتباه است.
وجود وام واژهٔ ترکی در فارسی تاریخی و مستند است، اما آن قدر زیاد نیست که ریشهٔ زبان را ترک کند؛ مطالعاتِ تخصصی ( Encyclopaedia Iranica و مقالات زبان شناسی ) این تماس ها را توضیح داده اند.
نقش بریتانیا/خارجی ها در تاریخ معاصر ایران مهم است، ولی تحولات داخلی و بازیگران داخلی هم تعیین کننده بوده اند — بنابراین تحلیلِ ساده انگارانه �همه چیز را انگلیس گذاشت� نادرست است.
- - -
دوست عزیز کاربر "آذرذار" چرا پیام من رو گزارش میزنی؟حق رو چرا کتمان میکنی با حذف کردن پیام من؟! والا پهلوی من نمیدونستم زبانه تا این که بعضی پیام ها رو دیدم و هنوز در عجبم!! دوستان پهلوی یک حکومت "منفور
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
و ظالم" بود که توسط "انگلیس همان روباه پیر" به قدرت رسید و توسط خود مردم از مملکت به درک اخراج شدند و هیچ ربطی به زبان پارسی ندارد! زبان رسمی اکنون "دری" است نه "پارسی"!! بروید و تحقیق کنید که آن پارسی که با خط میخی نوشته میشد و بهش میگفتن پرشین Persian کجا و این زبان "دری" کجا!! بخدا ( قسم خوردم ) تمام وام واژه های این زبان "تورکی" است و مخصوص "دربار" زمان حکومت های تورک و مخصوص محل کار شعرا و متحد نگه داشتن ایالت های مختلف ان زمان ایران قاجار تدوین شده بود… زبانی که هزار سال در هند به عنوان زبان میانجی قرار داده شده بود! پس از سقوط قاجارهای تورک تمام مدارس از تدریس و تعلیم زبان تورکی ممنوع شدند و همین زبان "دری" که بعضی پانفارس ها بهش میگن فارسی رو بطور وحشتناکی قالب مردم و کتاب های درسی کردن!! خواهشن برید تحقیق کنید و سرسری از روی تعصب و بدون فکر نظر ندید! و اگر طرفدار دودمان منقرض شده "پهلوی" هستید جای شما در این مملکت نیست چون الان خیلی وقته حکومت پهلوی به درک واصل شده است!
مرند: این نام در سنسکریت مرنده maranda و به معنی عصاره ی گل است.
( فرهنگ سنسکریت - انگلیسی مونیر ویلیامز چاپ 1964 ص 789 ستون سوم )
( فرهنگ سنسکریت - انگلیسی مونیر ویلیامز چاپ 1964 ص 789 ستون سوم )
درسته تأیید نمیکنید چون شرف ندارید
برای درک بیشتر بهتر اسامی جغرافیایی ( وجهه تسمیه ) معمولا با زبان محلی آن منطقه بررسی میشود نه زبان دیگری
اشکال این هست که اسم تورکی رو میزاریم جلومون فارسی سازی میکنیم و چیزی شبیه به اون در زبان فارسی دست و پا میکنیم بعد برایش فلسفه صد من غاز میسازیم
... [مشاهده متن کامل]
اسامی تورکی باید در کلمات تورکی جستجو شود نه زبانی که هزار کیلومتر با منطقه فاصله دارد
اشکال این هست که اسم تورکی رو میزاریم جلومون فارسی سازی میکنیم و چیزی شبیه به اون در زبان فارسی دست و پا میکنیم بعد برایش فلسفه صد من غاز میسازیم
... [مشاهده متن کامل]
اسامی تورکی باید در کلمات تورکی جستجو شود نه زبانی که هزار کیلومتر با منطقه فاصله دارد
در روایتی وجه تسمیه شهر مرند را تغییر یافته کلمه �مادوند� و �مارند� یعنی محل زندگی مادها ذکر کرده اند.
مَرَند نیز نامی با ریشه پارسی پهلوی دارد. در زبان پارسی پهلوی مَر به حساب و کتاب و یا به آدمی جانی گفته می شود و اَند یا اند و نیز َن کوتاه شده ی اَندَر است به چیم در ! به گمان می رسد مرند یا شهری است
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
که در آن یک جانی و آدمکش به خاک سپرده شده ویا در خاک فرو رفته و مرده است ( زیر آوار یا در گسل و زمین لرزه ) و یا در ساخت آن مهندسی کاربرد داشته است ( شاید پس از یک زمین لرزه ویرانگر که شهر پیشین را نابود کرده است ) . روشن است که بررسیهای تاریخی و زمین شناسی ( گسل ها و زمین لرزه های رخ داده ) می تواند در پی بردن به درستی این گمانه ها سودمند باشند.
ممنون میشم اصطلاح شعری بعضی از کلمات رو هم بنویسید مثل همین کلمه که اگر میم با ضمه خونده بش معنیش متفاوت میش که معنی می میرند میدهد متشکرم
مرند یا مانداگارانا سومین شهر بزرگ استان آذربایجان شرقی بعد تبریز مراغه میباشد شهرستان مرند بالغ بر ۲۸۰ هزار نفر جمعیت دارد. نیمی از شهرستان جزو منطقه آزاد آراز ( ارس ) میباشد شهرستان مرند با مرکز شهر مرند جمعیت ۱۶۰ هزار نفری دارد و پایه اقتصاد شهرستان دامداری کشاورزی میباشد.
نام شهری در استان اذربایجان شرقی/ایران