محیی
مترادف محیی: زنده کننده، احیاگر، احیاء کننده
متضاد محیی: ممیت
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: زنده کننده، احیاکننده، از نامهای خداوند
برچسب ها: اسم، اسم با م، اسم پسر، اسم عربی
لغت نامه دهخدا
محیی. [ م ُ ح َی ْ یی ]( ع ص ) زنده کننده. || تحیت گوینده. || گوینده «حیاک اﷲ» به کسی. ( از ناظم الاطباء ).
محیی. [ م َح ْ یا ] ( ع اِ ) زندگی. حیات. مقابل ممات و مرگ و موت. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
فرهنگ فارسی
زندگی حیات مقابل ممات
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. از نام های خداوند.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید