محمدعلی رجایی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] انقلاب اسلامی یکی از شگفت انگیز ترین وقایع قرن بیستم، ضمن بازکردن فاز جدیدی از تحلیل در بسیاری از حوزه های سیاسی و اجتماعی و دست کاری کردن قالب های تحلیل پیشین، همچنان پس از گذشت تقریبا سه دهه از آن، ضمن ناشناخته بودن ابعاد گسترده ای از آن، در راس حوزه مطالعاتی خیلی از دانشمندان قرار دارد. یکی از ابزارهای مهم شناخت همه جانبه انقلاب اسلامی، شناخت رهبران و بزرگانی است که در این فرایند نقش مهم و به سزایی ایفا کردند. مقاله حاضر بر آنست به سیره یکی از این شخصیت های تاثیر گذار یعنی شهید محمد علی رجایی بپردازد.
محمد علی رجایی در سال ۱۳۱۲ ش، در قزوین در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد که همین ویژگی خانوادگی، در شکل گیری الگوی تربیتی ایشان نقش اساسی ایفا می کرد. پدر (پدر ایشان عبدالصمد نام داشت که وقتی محمد علی ۴ ساله بودند، به رحمت ایزدی پیوستند.) ایشان عضو انجمن منتظرین امام زمان (عجّل الله فرجه الشریف) بودند که هدف نهایی این انجمن، حفظ جامعه و بویژه جوانان، بر مدار اسلام و حفاظت از فرهنگ و ارزش های اسلامی در مقابل دیگر اندیشه های موجود یعنی کمونیستی و بهائیت و... بود. ایشان در عین گرفتاری شدیدی که از ناحیه مسائل اقتصادی داشتند، علی رغم اینکه مدت کمی تحصیل را کنار گذاشته بودند، از ادامه تحصیل باز نماندند و در سال ۱۳۲۵، مدرک ششم و در ۱۳۳۴ با گذراندن ششم دبیرستان گواهینامه دیپلم ریاضی را گرفتند و در ۱۳۳۸ لیسانس خود را در رشته دبیری ریاضی اخذ کرد. ایشان در مقطع فوق لیسانس رشته آمار دانشکده علوم دانشگاه تهران قبول شدند که با بازگشت به قزوین و ادامه کار معلمی، تحصیل در رشته آمار را نیمه کاره رها کرد.
قبل از انقلاب
وی عشق و علاقة فروانی به شغل معلمی داشتند که این امر علاوه بر تمایلات درونی، متاثر از همنشینی و مصاحبت وی با آیت الله طالقانی در مسجد هدایت بود. رجایی در کنار تحصیل و اشتغال، فعالیت های سیاسی خود را با همکاری با گروه شیعیان که صبغه فعالیت هایش بیشتر مذهبی و اجتماعی بود، شروع کرد و به تدریج به جریان های سیاسی مذهبی جمعیت فدائیان اسلام گرایش پیدا کرد. وی به تدریج فعالیت های سیاسی اجتماعی خود را با شرکت در جلسات تفسیر قرآن و سخنرانی های آیت الله طالقانی در مسجد هدایت، همکاری فعال با اعضای نهضت آزادی ایران از جمله مهدی بازرگان، یدالله سحابی، بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران نظیر محمد حنیف نژاد، رضا رضایی و بقایای هیئت های موتلفه اسلامی، شدت بیشتری بخشید. در اثر فعالیت های مذکور، وی دو بار دستگیر و به زندان رفتند که دومین مرحله آن تا آبان ۱۳۵۷ ادامه یافت.
پس از انقلاب
رجایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با بهره مندی از سابقه مبارزات طولانی، تحلیل های سیاسی و روحیه انقلابی، با تمام توان در خدمت انقلاب اسلامی درآمد و ضمن در اختیار داشتن مشاغل و مناصب مهمی همچون وزارت آموزش و پرورش، نمایندگی مجلس شورای اسلامی، نخست وزیری و ریاست جمهوری، همچنان در عملکرد و منش اجرایی و سیاسی خود دارای وحدت رویه ای خاص بودند که ذیلا تحت عنوان الگوهای رفتاری ایشان مورد اشاره قرار می گیرند.
الگوهای رفتاری
...

[ویکی اهل البیت] محمدعلی رجائی فرزند عبدالصمد علاقه بند (خراز) در سال ۱۳۱۲ش در خانواده ای مذهبی در شهرستان دارالمومنین قزوین متولد شد. در 4 سالگی پدر را از دست داد. به دلیل فشار اقتصادی و مادی بعد از اخذ مدرک ششم ابتدایی به کار در بازار پرداخت. در 14 سالگی قزوین را به قصد تهران ترک کرد و در بازار آهن فروشان به شاگردی پرداخت. مدتی را هم در جنوب تهران به دست فروشی گذراند.
او همزمان در کلاسهای شبانه شرکت می کرد. در سال ۱۳۲۸ به صورت پیمانی به استخدام نیروی هوایی درآمد و در آخرین سال خدمت پیمانی موفق به دریافت دیپلم ریاضی از دبیرستان آذر شد. پس از انصراف از خدمت در ارتش به دلیل انتقال اجباری از نیروی هوایی به نیروی زمینی با تاثیرپذیری از سخنان آیت الله طالقانی در بیجار به شغل معلمی مشغول شد. در سال ۱۳۳۸ لیسانس گرفت و طبق معمول خدمت تدریس خود را در ملایر و پس از آن در خوانسار به عنوان دبیر دبیرستان مشغول کار شد.
او در کنار تحصیل و اشتغال، فعالیت های سیاسی خود را نیز با شرکت در جلسات تفسیر قرآن و سخنرانی های آیت الله طالقانی در مسجد هدایت، همکاری با اعضای نهضت آزادی ایران، روحانیون مبارز، بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران و بقایای هیئت های مؤتلفه اسلامی دنبال کرد.
در اثر این فعالیت ها یک بار در سال ۱۳۴۲ دستگیر و زندانی گردید که پس از خروج از عضویت در نهضت آزادی از زندان آزاد گردید. در جو اختناق و خفقان بین سالهای ۱۳۴۶ -1342 که فعالیت های سیاسی رو به رکود نهاده یا زیرزمینی شدند، فعالیت های رجائی نیز به طور چشمگیری کاهش یافت و فقط به جلسات ماهانه دبیران و شرکت در بعضی جلسات مذهبی و سخنرانی محدود گردید.
از سال 1346 تا آذر ۱۳۵۳ که مجدداً دستگیر و تا آستانه انقلاب اسلامی زندانی گردید، فعالیت های سیاسی خود را وسعت روزافزونی بخشید و علیرغم شکنجه و بازجویی های طاقت فرسا ذره ای تردید و تزلزل به دل راه نداد و در زندان به پیاده کردن مشی و ایده خود مشغول شد و پس از تغییر مواضع ایدئولوژیک، برای همیشه از بخشی از اعضای سازمان مجاهدین خلق که مارکسیست شدند جدا شد و ضمن پرهیز از گرایش و تمایل به جریان مارکسیست، سعی در جلوگیری از انحراف و استحاله مجاهدین با بهره گیری از آموزه های مکتب اسلام و مباحث فلسفی اسلامی داشت.
در آستانه پیروزی انقلاب از زندان آزاد شد و با اوجگیری مبارزه مردم فعالیت خود را در کمیته استقبال از امام خمینی ادامه داد. وی مدتی کفیل وزارت آموزش و پرورش و سپس وزیر آموزش و پرورش در کابینه دولت موقت بود. همزمان با انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده مردم تهران به مجلس راه یافت. پس از انتخاب بنی صدر به عنوان اولین رئیس جمهور نظام اسلامی از سوی مجلس به عنوان نخست وزیر معرفی گردید. از اعم رخدادها در زمان نخست وزیری وی می توان به مسئله جنگ تحمیلی اشاره کرد. با بالا گرفتن اختلافات بنی صدر با وی، رأی عدم کفایت رئیس جمهور از سوی مجلس صادر شد و رجائی در انتخابات دومین دوره ریاست جمهوری به عنوان دومین رئیس جمهور ایران اسلامی انتخاب گردید. به فاصله کمتر از دو هفته که از ریاست جمهوری رجائی و نخست وزیری باهنر می گذشت بر اثر انفجار در دفتر نخست وزیری در تاریخ 8 شهریور ۱۳۶۰ هر دو به شهادت رسیدند.
مردم گرایی، تزکیه نفس در اخلاص عمل، صرفه جویی، ساده زیستی، نظم و انضباط و قانون گرایی از ویژگی های شاخص اخلاقی وی بود.

پیشنهاد کاربران

بپرس