[ویکی فقه] بهار، محمدتقی، ملقب به ملک الشعرا، شاعر، نویسنده، روزنامه نگار و محقق معاصر است.
بهار، محمدتقی، ملقب به ملک الشعرا، شاعر، نویسنده، روزنامه نگار و محقق معاصر. در دوازدهم ربیع الاول ۱۳۰۴ در مشهد زاده شد.
پدرش محمد کاظم، ملک الشعرای آستان قدس رضوی بود؛ مقامی که پس از درگذشت پدر، به فرمان مظفرالدین شاه، به بهار رسید.
خاندان پدری بهار خود را از نسل میرزا احمد صبور کاشانی (متوفی ۱۲۲۹)، قصیده سرای سرشناس عهد فتحعلی شاه، می دانند و به همین جهت پدر بهار تخلص صبوری را برگزید.
← دوران تحصیل بهار
برخی را عقیده بر آن است که بعد از جامی، در انسجام کلام و روانی طبع و جامعیت، شاعری هم پایه بهار نداشته ایم.
بهار تحصیلات خود را به شیوه امروزی فرا نگرفته بود، اما با مطالعه عمیق در آثار گذشتگان به مدد حافظه پر بار و سرشار خود، این نقیصه را جبران کرد و در فنون ادبی و تحقیقی به پایه ای از جامعیت رسید که بزرگترین محققان زمان به گفته ها و نوشته های او استناد می کردند.
به زبان عربی تا آن حد که بتواند از مسیر تحقیق و تتبع به آسانی بگذرد آشنا بود و با زبانهای فرانسه و انگلیسی تا حدودی آشنایی داشت.
محمدتقی بهار، دیوانهای شاعران سلف را به دقت خوانده بود و این خود به حضور ذهن او در یافتن و به کار بردن لغات در ترکیبات شعری یاری می رساند.
بهار در بدیهه گویی و ارتجال، طبعی فراخ اندیش و زودیاب داشت و به آسانی از مضایق وزن و تنگنای قافیه بیرون می آمد.
پایه و مقام شاعری او در عنفوان جوانی در حدی بود که بعضی از حاسدان سروده های او را به پدرش یا به بهار شروانی نسبت می دادند.
حاسدان او را در معرض آزمایش نیز قرار دادند و لغاتی ناهنجار را بارها در اختیار او قرار دادند تا آن ها را در یک بیت یا یک رباعی جای دهد و او در همه موارد خوب از عهده برمی آمد، و اعجاب و تحسین حاضران را برمی انگیخت.
← اصالت کلام در شهر بهار
آثار بهار عبارت اند از: چهار خطابه، تهران (۱۳۰۵ ش)؛ زندگانی مانی، تهران (۱۳۱۳ ش)؛ احوال فردوسی، اصفهان (۱۳۱۳ ش)؛ سبک شناسی، تهران (ج ۱ و ۲، ۱۳۲۱، ج ۳، ۱۳۲۶ ش)؛ تاریخ مختصر احزاب سیاسی، تهران (ج ۱، ۱۳۲۱، ج ۲، ۱۳۶۳ ش)؛ دستور پنج استاد (به همراهی قریب، فروزانفر، رشید یاسمی، همائی)، تهران (۱۳۲۹ ش)؛ شعر در ایران، تهران (۱۳۳۳ ش)؛ تاریخ تطّور در شعر فارسی، مشهد (۱۳۳۴ ش)؛ دیوان اشعار، تهران (۱۳۳۵ ش)؛ .۱۳۴۵ ش)؛ رساله در احوال محمدبن جریر طبری.
کتابهایی نیز به تصحیح وی انتشار یافته است که اینهاست: گلشن صبا، از فتحعلی خان صبا، تهران (۱۳۱۳ ش)؛ تاریخ سیستان، تهران (۱۳۱۴ ش)؛ رساله نفس ارسطو، ترجمه باباافضل مرقی (۱۳۱۶ ش)؛ مجمل التواریخ و القصص، تهران (۱۳۱۸ ش)؛ جوامع الحکایات ِ سدیدالدین عوفی، تهران (۱۳۲۴ ش)؛ تاریخ بلعمی، از ابوعلی محمدبن محمد بلعمی، به کوشش محمد پروین گنابادی، تهران (۱۳۴۱ ش).
همچنین، بهار در ۱۳۱۲ ش متن پهلوی اندرزهای ماراسپندان را به فارسی ترجمه و به نظم کشید و در ۱۳۱۳ ش یادگار زریران را از پهلوی به فارسی برگرداند.
مجموعه صد مقاله او نیز، به کوشش محمد گلبن، در کتابی به نام بهار و ادب فارسی چاپ شده است.
متنهایی که بهار تصحیح کرده، هنوز از نظر دقت درخور ستایش است؛ از آن جمله تاریخ سیستان، نسخه منحصر به فردی بوده که بهار به طور اتفاقی به آن دست یافته و آن را معرفی کرده است.
کتاب سبک شناسی که از زمان وی تاکنون متن درسی است، برای اولین بار، مباحث جدیدی در بررسی تاریخ نثر طرح می کند.
در این اثر، بهار به شناخت ویژگیهای صرفی و نحوی زبان هر دوره و واژگان و کیفیت تعبیر هر صاحب اثر بیش تر از مضمون و محتوا و طرز ادراک، تکیه کرده است.
بهار، محمدتقی، ملقب به ملک الشعرا، شاعر، نویسنده، روزنامه نگار و محقق معاصر. در دوازدهم ربیع الاول ۱۳۰۴ در مشهد زاده شد.
پدرش محمد کاظم، ملک الشعرای آستان قدس رضوی بود؛ مقامی که پس از درگذشت پدر، به فرمان مظفرالدین شاه، به بهار رسید.
خاندان پدری بهار خود را از نسل میرزا احمد صبور کاشانی (متوفی ۱۲۲۹)، قصیده سرای سرشناس عهد فتحعلی شاه، می دانند و به همین جهت پدر بهار تخلص صبوری را برگزید.
← دوران تحصیل بهار
برخی را عقیده بر آن است که بعد از جامی، در انسجام کلام و روانی طبع و جامعیت، شاعری هم پایه بهار نداشته ایم.
بهار تحصیلات خود را به شیوه امروزی فرا نگرفته بود، اما با مطالعه عمیق در آثار گذشتگان به مدد حافظه پر بار و سرشار خود، این نقیصه را جبران کرد و در فنون ادبی و تحقیقی به پایه ای از جامعیت رسید که بزرگترین محققان زمان به گفته ها و نوشته های او استناد می کردند.
به زبان عربی تا آن حد که بتواند از مسیر تحقیق و تتبع به آسانی بگذرد آشنا بود و با زبانهای فرانسه و انگلیسی تا حدودی آشنایی داشت.
محمدتقی بهار، دیوانهای شاعران سلف را به دقت خوانده بود و این خود به حضور ذهن او در یافتن و به کار بردن لغات در ترکیبات شعری یاری می رساند.
بهار در بدیهه گویی و ارتجال، طبعی فراخ اندیش و زودیاب داشت و به آسانی از مضایق وزن و تنگنای قافیه بیرون می آمد.
پایه و مقام شاعری او در عنفوان جوانی در حدی بود که بعضی از حاسدان سروده های او را به پدرش یا به بهار شروانی نسبت می دادند.
حاسدان او را در معرض آزمایش نیز قرار دادند و لغاتی ناهنجار را بارها در اختیار او قرار دادند تا آن ها را در یک بیت یا یک رباعی جای دهد و او در همه موارد خوب از عهده برمی آمد، و اعجاب و تحسین حاضران را برمی انگیخت.
← اصالت کلام در شهر بهار
آثار بهار عبارت اند از: چهار خطابه، تهران (۱۳۰۵ ش)؛ زندگانی مانی، تهران (۱۳۱۳ ش)؛ احوال فردوسی، اصفهان (۱۳۱۳ ش)؛ سبک شناسی، تهران (ج ۱ و ۲، ۱۳۲۱، ج ۳، ۱۳۲۶ ش)؛ تاریخ مختصر احزاب سیاسی، تهران (ج ۱، ۱۳۲۱، ج ۲، ۱۳۶۳ ش)؛ دستور پنج استاد (به همراهی قریب، فروزانفر، رشید یاسمی، همائی)، تهران (۱۳۲۹ ش)؛ شعر در ایران، تهران (۱۳۳۳ ش)؛ تاریخ تطّور در شعر فارسی، مشهد (۱۳۳۴ ش)؛ دیوان اشعار، تهران (۱۳۳۵ ش)؛ .۱۳۴۵ ش)؛ رساله در احوال محمدبن جریر طبری.
کتابهایی نیز به تصحیح وی انتشار یافته است که اینهاست: گلشن صبا، از فتحعلی خان صبا، تهران (۱۳۱۳ ش)؛ تاریخ سیستان، تهران (۱۳۱۴ ش)؛ رساله نفس ارسطو، ترجمه باباافضل مرقی (۱۳۱۶ ش)؛ مجمل التواریخ و القصص، تهران (۱۳۱۸ ش)؛ جوامع الحکایات ِ سدیدالدین عوفی، تهران (۱۳۲۴ ش)؛ تاریخ بلعمی، از ابوعلی محمدبن محمد بلعمی، به کوشش محمد پروین گنابادی، تهران (۱۳۴۱ ش).
همچنین، بهار در ۱۳۱۲ ش متن پهلوی اندرزهای ماراسپندان را به فارسی ترجمه و به نظم کشید و در ۱۳۱۳ ش یادگار زریران را از پهلوی به فارسی برگرداند.
مجموعه صد مقاله او نیز، به کوشش محمد گلبن، در کتابی به نام بهار و ادب فارسی چاپ شده است.
متنهایی که بهار تصحیح کرده، هنوز از نظر دقت درخور ستایش است؛ از آن جمله تاریخ سیستان، نسخه منحصر به فردی بوده که بهار به طور اتفاقی به آن دست یافته و آن را معرفی کرده است.
کتاب سبک شناسی که از زمان وی تاکنون متن درسی است، برای اولین بار، مباحث جدیدی در بررسی تاریخ نثر طرح می کند.
در این اثر، بهار به شناخت ویژگیهای صرفی و نحوی زبان هر دوره و واژگان و کیفیت تعبیر هر صاحب اثر بیش تر از مضمون و محتوا و طرز ادراک، تکیه کرده است.
wikifeqh: محمدتقی_بهار