[ویکی فقه] آیة الله العظمی محمدتقی ستوده، فرزند شیخ رحمت اللّه ستوده، معروف به قاضی عراقی، از مدرسین نمونه حوزه علمیه قم که چهل سال علوم حوزوی را تدریس و شاگردان زیادی تربیت کرد بسیاری از روحانیانی که در جمهوری اسلامی مسئولیت های حکومتی بر عهده گرفتند از شاگردان وی بودند. او ممتحن حوزه علمیه قم از طرف آیت الله بروجردی بود.
قبلاً سرزمین اراک را «عراق» می گفتند؛ در سال های ۱۲۲۷ – ۱۲۳۱ ق. در عصر فتحعلی شاه قاجار، یوسف خان سپهدار گرجی، فرمانده پادگان محل – که یکی از حکمرانان او در عراق بود – آن را تجدید بنا کرد، از آن پس نام عراق به «قلعه سلطان آباد» تغییر یافت. منظور از سلطان در این جا فتحعلی شاه (م ۱۲۵۰ ق) است. این نام حدود ۱۲۷ سال نام رسمی این شهر بود. تا این که در سال ۱۳۱۶ ش. در عصر سلطنت رضاخان، نام سلطان آباد به اراک تغییر یافت. در همین سال های ۱۲۲۷ تا ۱۲۳۱ ق. سپهدار گرجی، نخستین مدرسه علمیه را تاسیس کرد. (این مدرسه که امروز به نام مدرسه امام خمینی (رحمة الله علیه) معروف است، قبلاً به نام مدرسه سپهدار بود. چون امام، قبل از ورود به قم، مدتی در این مدرسه حجره داشت و درس می خواند، به نام او نام گذاری شد.) پس از گذشتن حدود نود سال، یعنی در سالهای ۱۳۱۵ تا ۱۳۲۰ ق. مدرسه و مسجد حاج محمدابراهیم خوانساری (م ۱۳۲۲ ق)، در محله عباس آباد ساخته شد. و در سال های ۱۳۱۸ – ۱۳۲۰ ق. سومین مدرسه علمیه و در کنارش مسجدی به دست مرحوم حاج حسین ملک التّجّار تبریزی (از بازرگانان معروف اراک، م ۱۳۲۲ ق) ساخته شد. و چون آقا ضیاء الدّین، فرزند سیدمحمدباقر، امام جماعت مسجد این مدرسه بود، این مدرسه و مسجد به نام مدرسه و مسجد آقا ضیاء، معروف گردید؛ یا شاید بانی نام برده، این مدرسه و مسجد را به نام آقا ضیاء ساخته بود. بنابراین در حدود سال ۱۲۲۷ ق. در اراک، حوزه علمیه وجود داشته است؛ وجود علما و فضلایی که از این سال به بعد از شهر عالم پرور اراک بر خاسته اند، این موضوع را تایید می کند. همان گونه که یکی از پژوهشگران، نام چهل نفر از علمای برجسته اراک را که یکی از آنها آیة اللّه شیخ رحمت اللّه قاضی عراقی، پدر آیت اللّه ستوده است برمی شمرد که قبل از ورود آیة اللّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری (رحمة الله علیه) به اراک، از اراک برخاسته اند.
پدر و مادر ستوده
پدر ارجمند استاد ستوده، عالم عامل حضرت حجة الاسلام و المسلمین شیخ رحمت اللّه ستوده، معروف به قاضی عراقی، از شاگردان آیة اللّه العظمی میرزا محمدتقی شیرازی (م ۱۳۳۸ ق) و آیة اللّه میرزا جهانگیرخان قشقایی (م ۱۳۲۸ ق) بود. او شخصی آزاد مرد، راسخ، غیور، و در احکام اسلامی و نهی از منکر، بسیار جدّی بود و در برابر بدعت گزاران و منحرفین موضع گیری شدید و پر صلابت داشت؛ به طوری که درباره اش می گفتند: «اگر کوه ها بلرزد، او متزلزل نمی شود.» شیخ رحمت اللّه در اصفهان با آیة اللّه بروجردی (رحمة الله علیه) ارتباط داشت؛ و در اراک بین ایشان و آیة اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری (رحمة الله علیه) کمال دوستی و صمیمیت برقرار بود؛ به طوری که مرحوم آیة اللّه العظمی شیخ محمدعلی اراکی (رحمة الله علیه) می فرمود: «آیة اللّه حائری مردم را در حلّ و فصل امور به ایشان ارجاع می دادند. او به گونه ای مدبّرانه و هوشمندانه به حل مشکلات مردم می پرداخت که مورد رضایت و خوشنودی آقای حائری می شد.»استاد ستوده در مصاحبه ای در این زمینه می فرمود: «آیة اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری زیاد به خانه ما می آمد، با پدرم رفت و آمد بسیار داشت، با همشیره ام صیغه محرمیّت خوانده بود تا مادرم با او محرم شود، تا رفت و آمدش به منزل ما در اراک خودمانی گردد.»از گفتنی ها این که، آیة اللّه حاج شیخ محمد سلطان العلمای اراکی (۱۲۹۶ – ۱۳۸۲ ق) عالم بزرگ و صاحب حاشیه به کفایة الاصول، در نجف اشرف بود، پدرش از اراک به نجف اشرف سفر کرد. در آن جا از هرکس سراغ پسرش را می گرفت، کسی او را نشناخت، تا این که سراغ شیخ رحمت اللّه قاضی عراقی (پدر آیةاللّه ستوده) را گرفت، زود او را شناختند و به او معرّفی کردند، پدر سلطان العلما به آقای قاضی گفت: «چرا پسرم را نشناختند و تو را شناختند؟» آقای قاضی پاسخ داد: «چون من اهل مزاح و شوخ طبع هستم، همه جا معروف می باشم؛ اما پسر شما مردی ملّا و باسواد است، من کجا و او کجا؟» آری آقای قاضی، پدر آقای ستوده، بدین سبب به مکارم اخلاقی و فضایل انسانی معروف بود که خود را کوچک، و دیگران را تکریم و احترام می کرد.آیةاللّه ستوده در یکی از مصاحبه هایش می گوید: در مسجد امام قم پس از درس، چشمم به آیةاللّه العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی (رحمة الله علیه) خورد که برای تشییع جنازه یکی از علما به آن جا آمده بود و به ستون مسجد تکیه داده و نشسته بود. به محضرش رفتم؛ مرا با این که چند سال در منزلش پای درسش می نشستم، نشناخت. تا این که آیة اللّه صافی که در آن جا بود، مرا به آقا معرّفی کرد و فرمود: «این آقا، پسر آقای قاضی عراقی است.» آن گاه آقای گلپایگانی، که پدرم را خوب می شناخت، مرا شناخت.پدرم بسیار اهل وِلاء و محبّ خاندان رسالت (علیه السّلام) بود. هنگام شنیدن ذکر مصیبت اباعبداللّه الحسین (علیه السّلام) بسیار گریه می کرد و های های ناله می نمود که یکی از شعرا در اشعاری از او چنین تعبیر کرد: «این حسین اللّهی است.» او شب شام غریبان غذا نمی خورد، چراغ روشن نمی کرد و به یاد مصائب کربلا اشک می ریخت.گاهی که با آیة اللّه العظمی حاج شیخ محمدعلی اراکی، خلوت می نمودم و یا همراه او حرکت می کردم، از پدرم و از فضائل او یاد می کرد؛ از جمله می فرمود: در عصر رضاخان وقتی که به فرمان او کشف حجاب شد و عمامه بر سر نهادن ممنوع گردید، پدرت از کشف حجاب آن قدر ناراحت نشد که از ممنوعیّت عمامه ناراحت گردید. علت را از او پرسیدند، فرمود: «اگر عمامه بماند، حجاب را برمی گرداند.»ظاهراً علت این که یکی از بزرگان وی را به نام قاضی ملقّب کرد، آن است که حوائج مردم را به اصطلاح روا می کرد؛ زیرا یکی از معانی قاضی، «روا کننده» است. سرانجام این مرد خدمتگزار و محبوب در سال ۱۳۵۳ ق. از دنیا رفت. قبرش در اراک در صحن مقبره آیة اللّه العظمی سیدنورالدین حسینی عراقی (رحمة الله علیه) قرار دارد.سلسله نسب استاد ستوده از ناحیه مادر به دو عالم بزرگ و وارسته، مرحوم مولی مهدی نراقی (م ۱۲۰۹ ق) و مولی احمد نراقی (م ۱۲۴۵ ق) می رسد. این بانو بسیار بافضیلت بود. مرحوم استاد ستوده از مادرشان به عنوان زنی فوق العاده و دارای سجایا و مکارم اخلاقی یاد می کرد؛ از جمله می فرمود: «او یک بانوی پارسا و وارسته بود، از زرق و برق و تجمّلات دنیا پرهیز می کرد؛ وقتی که از دنیا رفت، حتی یک انگشتر طلا از او باقی نماند. او دارای استعداد و حافظه قوی بود. استعداد و حافظه من پس از الطاف الهی، از ناحیه مادرم به ارث رسیده است. و یکی از عوامل موفقیت بنده، خدمت به مادر و مراقبت از او در سال های بیماری اش، و دعای خیر او در حقّ من بود.»این مادر وارسته و ارجمند در سال ۱۳۵۸ ق. در اراک به رحمت الهی پیوست. بنابراین استاد ستوده، در سیزده سالگی پدر را، و در هیجده سالگی مادر را از دست داد. پس وقتی برای ادامه تحصیل به قم آمد، پدر و مادر نداشت.
ولادت و نشو و نما
حضرت آیة اللّه حاج شیخ محمدتقی ستوده، در ۱۴ ذیحجه سال ۱۳۴۰ ق. مطابق با سال ۱۳۰۰ ش. در خانواده ای روحانی در اراک – که آن وقت سلطان آباد نام داشت – از بیت علم و فضیلت، دیده به جهان گشود و در یک خانواده ای مذهبی زیر سایه پدری فاضل، عالم و با فضیلت، رشد و نمو کرد، تا به سنین نوجوانی رسید. و با توجه به این که در سیزده سالگی پدرش از دنیا رفت، برای تامین مایحتاج زندگی حدود دو سال در نزد یکی از بستگان در بازار، مشغول خرید و فروش شد؛ ولی علاقه به ادامه تحصیل او را بر آن داشت که سر انجام بازار را رها کند و به تحصیل علوم حوزوی بپردازد.
تحصیلات
...
قبلاً سرزمین اراک را «عراق» می گفتند؛ در سال های ۱۲۲۷ – ۱۲۳۱ ق. در عصر فتحعلی شاه قاجار، یوسف خان سپهدار گرجی، فرمانده پادگان محل – که یکی از حکمرانان او در عراق بود – آن را تجدید بنا کرد، از آن پس نام عراق به «قلعه سلطان آباد» تغییر یافت. منظور از سلطان در این جا فتحعلی شاه (م ۱۲۵۰ ق) است. این نام حدود ۱۲۷ سال نام رسمی این شهر بود. تا این که در سال ۱۳۱۶ ش. در عصر سلطنت رضاخان، نام سلطان آباد به اراک تغییر یافت. در همین سال های ۱۲۲۷ تا ۱۲۳۱ ق. سپهدار گرجی، نخستین مدرسه علمیه را تاسیس کرد. (این مدرسه که امروز به نام مدرسه امام خمینی (رحمة الله علیه) معروف است، قبلاً به نام مدرسه سپهدار بود. چون امام، قبل از ورود به قم، مدتی در این مدرسه حجره داشت و درس می خواند، به نام او نام گذاری شد.) پس از گذشتن حدود نود سال، یعنی در سالهای ۱۳۱۵ تا ۱۳۲۰ ق. مدرسه و مسجد حاج محمدابراهیم خوانساری (م ۱۳۲۲ ق)، در محله عباس آباد ساخته شد. و در سال های ۱۳۱۸ – ۱۳۲۰ ق. سومین مدرسه علمیه و در کنارش مسجدی به دست مرحوم حاج حسین ملک التّجّار تبریزی (از بازرگانان معروف اراک، م ۱۳۲۲ ق) ساخته شد. و چون آقا ضیاء الدّین، فرزند سیدمحمدباقر، امام جماعت مسجد این مدرسه بود، این مدرسه و مسجد به نام مدرسه و مسجد آقا ضیاء، معروف گردید؛ یا شاید بانی نام برده، این مدرسه و مسجد را به نام آقا ضیاء ساخته بود. بنابراین در حدود سال ۱۲۲۷ ق. در اراک، حوزه علمیه وجود داشته است؛ وجود علما و فضلایی که از این سال به بعد از شهر عالم پرور اراک بر خاسته اند، این موضوع را تایید می کند. همان گونه که یکی از پژوهشگران، نام چهل نفر از علمای برجسته اراک را که یکی از آنها آیة اللّه شیخ رحمت اللّه قاضی عراقی، پدر آیت اللّه ستوده است برمی شمرد که قبل از ورود آیة اللّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری (رحمة الله علیه) به اراک، از اراک برخاسته اند.
پدر و مادر ستوده
پدر ارجمند استاد ستوده، عالم عامل حضرت حجة الاسلام و المسلمین شیخ رحمت اللّه ستوده، معروف به قاضی عراقی، از شاگردان آیة اللّه العظمی میرزا محمدتقی شیرازی (م ۱۳۳۸ ق) و آیة اللّه میرزا جهانگیرخان قشقایی (م ۱۳۲۸ ق) بود. او شخصی آزاد مرد، راسخ، غیور، و در احکام اسلامی و نهی از منکر، بسیار جدّی بود و در برابر بدعت گزاران و منحرفین موضع گیری شدید و پر صلابت داشت؛ به طوری که درباره اش می گفتند: «اگر کوه ها بلرزد، او متزلزل نمی شود.» شیخ رحمت اللّه در اصفهان با آیة اللّه بروجردی (رحمة الله علیه) ارتباط داشت؛ و در اراک بین ایشان و آیة اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری (رحمة الله علیه) کمال دوستی و صمیمیت برقرار بود؛ به طوری که مرحوم آیة اللّه العظمی شیخ محمدعلی اراکی (رحمة الله علیه) می فرمود: «آیة اللّه حائری مردم را در حلّ و فصل امور به ایشان ارجاع می دادند. او به گونه ای مدبّرانه و هوشمندانه به حل مشکلات مردم می پرداخت که مورد رضایت و خوشنودی آقای حائری می شد.»استاد ستوده در مصاحبه ای در این زمینه می فرمود: «آیة اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری زیاد به خانه ما می آمد، با پدرم رفت و آمد بسیار داشت، با همشیره ام صیغه محرمیّت خوانده بود تا مادرم با او محرم شود، تا رفت و آمدش به منزل ما در اراک خودمانی گردد.»از گفتنی ها این که، آیة اللّه حاج شیخ محمد سلطان العلمای اراکی (۱۲۹۶ – ۱۳۸۲ ق) عالم بزرگ و صاحب حاشیه به کفایة الاصول، در نجف اشرف بود، پدرش از اراک به نجف اشرف سفر کرد. در آن جا از هرکس سراغ پسرش را می گرفت، کسی او را نشناخت، تا این که سراغ شیخ رحمت اللّه قاضی عراقی (پدر آیةاللّه ستوده) را گرفت، زود او را شناختند و به او معرّفی کردند، پدر سلطان العلما به آقای قاضی گفت: «چرا پسرم را نشناختند و تو را شناختند؟» آقای قاضی پاسخ داد: «چون من اهل مزاح و شوخ طبع هستم، همه جا معروف می باشم؛ اما پسر شما مردی ملّا و باسواد است، من کجا و او کجا؟» آری آقای قاضی، پدر آقای ستوده، بدین سبب به مکارم اخلاقی و فضایل انسانی معروف بود که خود را کوچک، و دیگران را تکریم و احترام می کرد.آیةاللّه ستوده در یکی از مصاحبه هایش می گوید: در مسجد امام قم پس از درس، چشمم به آیةاللّه العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی (رحمة الله علیه) خورد که برای تشییع جنازه یکی از علما به آن جا آمده بود و به ستون مسجد تکیه داده و نشسته بود. به محضرش رفتم؛ مرا با این که چند سال در منزلش پای درسش می نشستم، نشناخت. تا این که آیة اللّه صافی که در آن جا بود، مرا به آقا معرّفی کرد و فرمود: «این آقا، پسر آقای قاضی عراقی است.» آن گاه آقای گلپایگانی، که پدرم را خوب می شناخت، مرا شناخت.پدرم بسیار اهل وِلاء و محبّ خاندان رسالت (علیه السّلام) بود. هنگام شنیدن ذکر مصیبت اباعبداللّه الحسین (علیه السّلام) بسیار گریه می کرد و های های ناله می نمود که یکی از شعرا در اشعاری از او چنین تعبیر کرد: «این حسین اللّهی است.» او شب شام غریبان غذا نمی خورد، چراغ روشن نمی کرد و به یاد مصائب کربلا اشک می ریخت.گاهی که با آیة اللّه العظمی حاج شیخ محمدعلی اراکی، خلوت می نمودم و یا همراه او حرکت می کردم، از پدرم و از فضائل او یاد می کرد؛ از جمله می فرمود: در عصر رضاخان وقتی که به فرمان او کشف حجاب شد و عمامه بر سر نهادن ممنوع گردید، پدرت از کشف حجاب آن قدر ناراحت نشد که از ممنوعیّت عمامه ناراحت گردید. علت را از او پرسیدند، فرمود: «اگر عمامه بماند، حجاب را برمی گرداند.»ظاهراً علت این که یکی از بزرگان وی را به نام قاضی ملقّب کرد، آن است که حوائج مردم را به اصطلاح روا می کرد؛ زیرا یکی از معانی قاضی، «روا کننده» است. سرانجام این مرد خدمتگزار و محبوب در سال ۱۳۵۳ ق. از دنیا رفت. قبرش در اراک در صحن مقبره آیة اللّه العظمی سیدنورالدین حسینی عراقی (رحمة الله علیه) قرار دارد.سلسله نسب استاد ستوده از ناحیه مادر به دو عالم بزرگ و وارسته، مرحوم مولی مهدی نراقی (م ۱۲۰۹ ق) و مولی احمد نراقی (م ۱۲۴۵ ق) می رسد. این بانو بسیار بافضیلت بود. مرحوم استاد ستوده از مادرشان به عنوان زنی فوق العاده و دارای سجایا و مکارم اخلاقی یاد می کرد؛ از جمله می فرمود: «او یک بانوی پارسا و وارسته بود، از زرق و برق و تجمّلات دنیا پرهیز می کرد؛ وقتی که از دنیا رفت، حتی یک انگشتر طلا از او باقی نماند. او دارای استعداد و حافظه قوی بود. استعداد و حافظه من پس از الطاف الهی، از ناحیه مادرم به ارث رسیده است. و یکی از عوامل موفقیت بنده، خدمت به مادر و مراقبت از او در سال های بیماری اش، و دعای خیر او در حقّ من بود.»این مادر وارسته و ارجمند در سال ۱۳۵۸ ق. در اراک به رحمت الهی پیوست. بنابراین استاد ستوده، در سیزده سالگی پدر را، و در هیجده سالگی مادر را از دست داد. پس وقتی برای ادامه تحصیل به قم آمد، پدر و مادر نداشت.
ولادت و نشو و نما
حضرت آیة اللّه حاج شیخ محمدتقی ستوده، در ۱۴ ذیحجه سال ۱۳۴۰ ق. مطابق با سال ۱۳۰۰ ش. در خانواده ای روحانی در اراک – که آن وقت سلطان آباد نام داشت – از بیت علم و فضیلت، دیده به جهان گشود و در یک خانواده ای مذهبی زیر سایه پدری فاضل، عالم و با فضیلت، رشد و نمو کرد، تا به سنین نوجوانی رسید. و با توجه به این که در سیزده سالگی پدرش از دنیا رفت، برای تامین مایحتاج زندگی حدود دو سال در نزد یکی از بستگان در بازار، مشغول خرید و فروش شد؛ ولی علاقه به ادامه تحصیل او را بر آن داشت که سر انجام بازار را رها کند و به تحصیل علوم حوزوی بپردازد.
تحصیلات
...
wikifeqh: محمدتقی_ستوده
[ویکی شیعه] محمدتقی ستوده (۱۳۰۰-۱۳۷۸ش) از مدرسین حوزه علمیه قم که ۴۰ سال علوم حوزوی را تدریس و شاگردان زیادی تربیت کرد بسیاری از روحانیانی که در جمهوری اسلامی مسئولیت های حکومتی بر عهده گرفتند از شاگردان وی بودند. او ممتحن حوزه علمیه قم از طرف آیت الله بروجردی بود.
محمدتقی ستوده در ۱۴ ذی الحجه سال ۱۳۴۰ق. مطابق با سال ۱۳۰۰ ش. در سلطان آباد اراک به دنیا آمد. پدرش، شیخ رحمت اللّه ستوده، معروف به قاضی عراقی، از شاگردان میرزا محمدتقی شیرازی و جهانگیرخان قشقایی بود.در ۱۳ سالگی پدرش را از دست داد، برای تأمین مایحتاج زندگی حدود دو سال در نزد یکی از بستگان در بازار، مشغول خرید و فروش شد.
زمانی که در بازار مشغول کار بود دروس ادبیات عرب را پیش شیخ علی غفاری و شیخ ابوالقاسم موچانی می خواند. در سال ۱۳۲۰شمسی (در ۲۰ سالگی) به مدرسه علمیه حاج محمد ابراهیم وارد شد.
محمدتقی ستوده در ۱۴ ذی الحجه سال ۱۳۴۰ق. مطابق با سال ۱۳۰۰ ش. در سلطان آباد اراک به دنیا آمد. پدرش، شیخ رحمت اللّه ستوده، معروف به قاضی عراقی، از شاگردان میرزا محمدتقی شیرازی و جهانگیرخان قشقایی بود.در ۱۳ سالگی پدرش را از دست داد، برای تأمین مایحتاج زندگی حدود دو سال در نزد یکی از بستگان در بازار، مشغول خرید و فروش شد.
زمانی که در بازار مشغول کار بود دروس ادبیات عرب را پیش شیخ علی غفاری و شیخ ابوالقاسم موچانی می خواند. در سال ۱۳۲۰شمسی (در ۲۰ سالگی) به مدرسه علمیه حاج محمد ابراهیم وارد شد.
wikishia: محمدتقی_ستوده