ماکان

/mAkAn/

فرهنگ اسم ها

اسم: ماکان (پسر) (فارسی، عربی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: mākān) (فارسی: ماکان) (انگلیسی: makan)
معنی: آنچه بوده است، نام پسر کاکی از سران دیالمه، شجاع، ( اَعلام ) نام پسر کاکی از سران دیالمه [قرن و هجری] که در آغاز نزد ابوالحسین ناصر در گرگان بسر می برد و از سران با نفوذ او بود و مدتی از جانب وی بر «تمیشه» حکومت می کرد، ( در اعلام ) نام پسر کاکی از سران دیالمه که در آغاز نزد ابوالحسین ناصر در گرگان بسر می برد و از سران با نفوذ او بود و مدتی از جانب وی بر 'تمیشه' حکومت می کرد، نام پسر کاکی از حکام مزندران در قرن چهارم
برچسب ها: اسم، اسم با م، اسم پسر، اسم فارسی، اسم عربی، اسم تاریخی و کهن

لغت نامه دهخدا

ماکان. ( ع اِ مرکب ) آنچه بوده. آنچه شده. مقابل مایکون. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). گذشته.
- ماکان و مایکون ؛ آنچه بود و آنچه خواهد بود: خدا عالم بماکان و مایکون است. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
|| یکی از انوع علاقه مجاز است که به اعتبار آن لفظ در معنی غیرما وضع له استعمال شود. ماکان نامیدن چیزی است بدانچه در گذشته بدان نام بوده و اکنون نیست مانند و آتوا الیتامی اموالهم ( قرآن 2/4 )؛ یعنی آنان که سابقاً یتیم بودند ولی اکنون بالغ شده اند. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به مَجاز شود.

ماکان. ( اِخ ) نام یکی از حکام بوده که پدر او کاکی نام داشته است. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). نام یکی از حکام مازندران بوده ، پدرش کاکی نام داشته وکاکی به معنی کاکو است و کاکو خالو را گویند و وی به شجاعت معروف بوده ، ژوبین را که حربه ایست نیزه مانند و آن را در روز جنگ بر دشمن می اندازند، وی از همه بهتر می افگنده و در این کمال و در این هنر از امثال و اقران برتر و برسر بوده... و آل بویه در بدو حال ملازمت ماکان کاکی را می کردند، همچنین اسفاربن شیرویه و مرداویج بن زیار و برادرش ابوطاهر وشمگیر که پدر قابوس بوده همه متابعت ماکان می کردند تا از جانب ابونصر سامانی سپاهی به محاربت ماکان مأمور شدند و ابوحنیفه اسکافی کاتب الحضرت در این باب چند کلمه را به ایجاز مرقوم و به حضرت بخارا مرسول داشته که «اما ماکان فصار کاسمه ». ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). در شهور سنه تسع و ثلاثین و ثلاث مائه ماکان بن کاکی که از مشاهیر امراء دیالمه بود. از حکام آن دیار متوهم گشته با لشکری جرار متوجه خراسان گشت تا آن ولایت را به حیزتسخیر درآورد، و نصربن احمد یکی از سپهسالاران خود را که علی نام داشت به حرب ماکان نامزد کرد و به وقت رخصت او را به سخن نگاه داشته در باب مقابله و مقاتله وصیتها بر زبان میراند... نقل است که چون علی به خراسان رسید بر ماکان بن کاکی ظفر یافته او را در معرکه به قتل رسانید و به کاتب خود گفت که حال ماکان را به لفظ اندک و معنی بسیار به حضرت امیر بنویس. کاتب در قلم آورد که : و اما ماکان فصار کاسمه. ( از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 359 ). ماکان بن کاکی از دیالمه بود و در عهد نصربن احمدبن اسماعیل ( 301-331 ) پادشاه سوم سامانی طغیان کرد و بر جرجان مسلط شد و در محاربه با امیر ابوعلی احمدبن محتاج چغانی به سال 329 کشته شد. ( از تعلیقات چهارمقاله چ معین ص 44 ) : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

از سران دیالمه بود و در آغاز نزد ابوالحسین ناصر در گرگان بسر میبرد و از جمله سرداران با نفوذ او بود و مدتی از جانب وی بر [ تمیشه ] حکومت میکرد . در دوره ناصر نفوذ ماکان فزونی یافت چنانکه مدتی بر طبرستان و رویان استیلا داشت و ولایت ری را نیز بتصرف در آورد . ماکان از آن پس بسبب کشمکش با اسفار و آل بویه و آل زیار و سامانیان گاه در ری و گاه در طبرستان و گاه در گرگان و خراسان بسر میبرد تا در سال ۳۲۹ ه. که بر ری و گرگان مسلط بود در عهد سلطنت نصر بن احمد میان او و سپاه سامانی بسرداری ابوعلی احمد بن محتاج جنگی سخت در پیوست و ماکان کشته شد .
نام ولایتی که سلاح مردم زوبین است که نیزه کوتاه است
( جمله فعلی ) ۱- آنچه که بود . ۲- یکی از انواع علاقه مجاز است که اعتبار آن لفظ در معنی غیر ما وضع له استعمال شود . ما کان نامیدن چیزیست بدانچه در گذشته بدان نام بوده و اکنون نیست ماند و آتوا الیتامی اموالهم یعنی آنان که سابقا یتیم بودند ولی اکنون بالغ شده اند .

پیشنهاد کاربران

ماکان اسم یک سردار مازنی یا گیلکی بوده
و اون سرداره شجاع بوده!
پس ماکان ربطی به شجاع نداره!
اون سردار ماکان، آدم شجاعی بوده!
ماکان یعنی آنچه بوده! و یه ساختار عربیه
میشه شجاعت صد در صد چون خود رهام و امیر گفتند
ماکان یا باگان به معنی ببر و لغب شیر است. شکافنده. و بزرگ است. این و اژه در سانسکریت آمده است
یعنی شجاع و جنتلمن
خوشحالم که اسم پسرمو ماکان گذاشتم واینکه اسم یک ایرانی و مازندرانی شجاع رو روی پسرم گذاشتم،
یعنی شجاع و دلیر - اسم پسرمه
خودتون رو گول می زنید این اسم نیست این یک کلمه فعلی است ومعنی آن می شود آنچه بود ویا آنچه شد. ولی شجاعی که شما میفرمایید لقب کسی است که در جنگ با زوبین دشمن را میکشه وبه این دلیل لقب شجاع را به او دادند که اون فرد اسمش ماکان بوده
مامان یک اسم پسر اصیل ایرانی و به زبان گیلکی میباشدوبه شجاعت معنی شده وبه اشتباه آن را عربی نام نهادند او پسر کاکی بوده ودر جنگجو بودن بسیار شجاع وبینظیر بوده
گذشته
فاسدان اداری بستر ساز فسادهای اداری و غیر اداری هستند ولاغیر.
بسیار شجاع نام پسرم
هوالعلیم
ما کانَ : ( در زبان عربی ) نباشد، نیست، ( واصطلاحاً ) به معنی شایسته نیست ، سزاوار نیست ، نَسِزَد. . . . .
درود اگر ماکان ما=ماه در نظر بگیریم ک=کلان ، بزرگ و [ان] ( جمع ) به مجازا معنی ( ماهی همچون بزرگان ) چون دهخدا برابر عربی براش در نظر گرفته بنظر برخی معنی میده برا یه سریم نه! میتونیم واژه نزدیک بهش رو ( نیاکان ) در نظر بگیریم و ریشه یابی کنیم و همینطور که نام نیاسان یعنی سان ( مانند ) ، نیا ( جد ) در کل مانند اجداد
...
[مشاهده متن کامل]

با توجه به لغت نامه دهخدا 👇
دهخدا، علی اکبر، لغتنامهٔ دهخدا، تهران.
منظور از جد یا نیا، پدربزرگ به معنای �پدرِ پدر� ( جد پدری ) یا �پدرِ مادر� ( جد مادری ) است. همچنین برای معنی جد یا نیا، مفهوم �پدرِ پدر چندانکه بالا رود� نیز منظور شده است.
از واژه های دیگری که با �جد� یا �نیا� هم معنی باشند می توان به �پدربزرگ�، �بابابزرگ�، �پدرکلان�، �پدرمهین� یا �نیاک� برابر کوتاه شده ( نیا کلان یا بزرگ ) اشاره کرد. شکل جمع جد، اجداد و شکل جمع نیا، نیاکان است.
معنی سادش میشه اجداد بزرگ

ماکان نام گیلکیه نه فارسی.
از سران دیلمی منطقه اشکور گیلان
ماکان یعنی شجاع مثل ماکان بند رهام و امیر
ماکان یعنی عشق ، جان، یعنی پسر با محبت من
کان تورکی هست یعنی خون ما هم فارسی به معنی خون ما
یعنی شجاع و دلیر بود
اسم پسر کاکی از حکام مازندران و به معنی شجاع و اسم یکی از پسرای دوقلوی من ماکان و ماهان که همه زندگی منن
ویهان و ماکان هر دو گیلکی و از سرداران دیلمی اند و اسم پسرهای گل من.
ماکان یعنی عمر بابا یعنی زندگی، یعنی عشق، شجاع ، دلیر
ماکان یعنی شجاع و دلیر
ب افتخار همه کسایی ک اسمشان ماکان هس
هرکی اسمش ماکان هس لایک کنه
یعنی شجاع. اسم پسرم عشقم و اسم پسر یکی از شاهان ایرانی
ماکان یعنی
دلیر و شجاع
یهنی شجاع ریشه در اسم های ترکی دارد
ماکان ریشه گیلکی داره و نام یکی از سران نظامی دیلمی بوده.
اسمی گیلکی ، یکی از سرداران بزرگ دیالمه به معنای شجاع
ماکان یعنی پسر گل من
یعنی شجاع و دلیر یعنی مردانگی
در کوردی به معتی خدای صخره ها و کوهها . شحاعت . اسم پسر من
شجاعت قوی و دلیر
ماکان یعنی شجاع مثل امیرورهام
یعنی شجاعت اسم پسر عزیز منم هست.
ماکان به معنی شجاع هستش
نام پسر کاکی سردار مازندران که بسیار شجاع بوده
اسم پسر مهربون منم ماکان
میشه شجاعت ، دلیر
ماکان یعنی شجاع
عشقام یعنی امیر و رهام واسه این اسم گروهشون این گزاشتن دیه ❤
ماکان یعنی شجاعت💪❤
( امیر رهام=ماکان💪❤💞
یعنی شجاعت. . . اسم پسر ناز منم هست
معنی اصلی کلمه ماکان میشه شجاعت
شجاعتی ک عشق جانا داشتن و ریسک بزرگیو پذیرفتن
امیر و رهام تا تهش حمایتتون میکنیم با افتخار
همه موافقن دیه
ماکان اسم لری است
سیف الدین ماکان رهبر ایل لر شول
او
پانصد سال قبل از حکومت صفوی زندگی
می کرد
شهر شول آباد بختیاری
شهر شول ماچول*ماهشهر *
شهر شولستان*نورآباد ممسنی *
شهر شاوور*شاوول. شول* شوش
اسم کوردی بسیار زیبا ( شجاع )
یعنی سالار ماکان یعنی عشق ماکان یعنی زندگی بابا ماکان یعنی شیر مرد
شجاعتی که بود هست و خواهد بود برای همیشه
خود عشق جانا ( امیر و رهام ( ماکان بند ) )
گفتند ک یعنی شجاعت و به این دلیل این اسم رو انتخاب کردند برای گروه چون درواقع همه ی اعضای گروه یه جوری ریسک بزرگی کردند. . .
ماکان بهترین اسم برای پسر قوی و شجاع
شجاع ایرانی
دلیر و شجاع نام پسر عزیز من
شجاع. . . . . .

شجاع و دلیر💪💪💪👊👊👊
شجاع💪😘

شجاع نام گیلکی
میشه شجاعت، امیر و رهام هم گفتن میشه شجاعت
شجاعت
شجاعت اسم کردی
شجاع و زیبا
شجاع و دلیر
شجاع
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٥٧)

بپرس