ماریه
فرهنگ اسم ها
معنی: زن سفید و درخشان، زنِ سفید و براق، بسیار درخشنده، ( اَعلام ) نام همسر قبطی پیامبر اسلام ( ص ) و مادر ابراهیم ابن محمّد پسر پیامبر اسلام ( ص )، ( در اعلام ) نام همسر قبطی پیغمبر اکرم ( ص ) و مادر ابراهیم ابن محمد پسر حضرت رسول ( ص )، زن سپید و درخشان، نام یکی از همسران پیامبر ( ص )
برچسب ها: اسم، اسم با م، اسم دختر، اسم عربی
فرهنگ فارسی
بنت شمعون قبطیه مادر ابراهیم پسر رسول الله علیه و آله و سلم
پیشنهاد کاربران
ماریه دختر شمعون قبطیه، مادر ابراهیم پسر محمد پیامبر اسلام بود که او را مقوقس قبطی حاکم اسکندریه و مصر برای محمد هدیه فرستاد.
وی در قریه ( حفن ) از توابع انصنا مصر به دنیا آمده بود.
محمد در سال ششم هجرت سفیرانی به کشورهای خارج فرستاد و طی نامه هایی فرمانروایان این کشورها را به آیین توحید و اسلام دعوت کرد. نامه ای نیز به مقوقس، حاکم مسیحی دست نشاندهٔ بیزانس در اسکندریه نوشت و او را به اسلام دعوت نمود. مقوقس نامه ای احترام آمیز در جواب محمد نوشت و هدایایی برای او فرستاد، اما به دلیل انگیزه های سیاسی، اسلام نیاورد.
... [مشاهده متن کامل]
در میان این هدایا دو کنیز بودند: ماریه و خواهرش سیرین. محمد سیرین را به یکی از اصحابش بخشید، و ماریه را در مالکیت خود گرفت و او را به همسرش حفصه بخشید، محمد، ماریه را ابتدا در خانهٔ حارثة بن نعمان قرار داد که در مجاورت خانهٔ خودش بود، سپس به او خانه ای در نخلستانی در حومهٔ مدینه بخشید. محمد آن دو را به اسلام دعوت کرد و آن دو نیز مسلمانان شدند. در ذی حجه سال هشتم هجری برای محمد فرزندی به نام ابراهیم آورد که بسیار مورد علاقه محمد بود. ابراهیم در هجدهم ماه رجب سال دهم هجری، در یک و نیم سالگی از دنیا رفت و در بقیع دفن گردید.
ماریه در زمان خلیفهٔ مسلمانان عمر بن خطاب در سال ۱۴ یا سال ۱۶ هجری درگذشت. عمر مردم را به شرکت در تشییع جنازهٔ او فراخواند، جمعیتی انبوه آمدند و او را در کنار فرزند خود ابراهیم به خاک سپردند.
با گذشت زمان، اشتیاق پیامبر به داشتن یک فرزند پسر افزایش یافت. اما هیچ کدام از همسران او نمی توانستند باردار شوند. این موضوع باعث شد از طرف بدخواهانش مورد توهین و تمسخر قرار گیرد. اشتیاق او نیز برای داشتن پسر با گذشت زمان بیشتر می شد.
در تاریخ طبری آمده است: «سخن از کنیزانی که پیامبر به زنی داشت: یکی ماریه بنت شمعون قبطیه و دیگری ریحانه بنت زید قرظی بود. »
یک روز، بعد از نماز ظهر به خانهٔ حفصه رفته بود ولی او در خانه اش نبود؛ لذا ماریهٔ قبطیه را به خانهٔ حفصه آورد. سپس به او محبت ورزیده و با او آمیزش کرد. مدتی بعد، حفصه بی خبر برگشت و آن دو را در حجرهٔ خود تنها دید. از حسادت شور و غوغا راه انداخت و حفصه با دیدن چنین صحنه ای و همخوابی محمد با کنیزش در رختخواب او، کاسهٔ صبر و تحملش لبریز می شود و به محمد می گوید: «بدکاری با من کرده ای! کالایی را به خانه من و روی بستر من آورده ای که برای هیچ کدام از همسرانت نبرده ای حفصه به محمد می گوید: به خدا با من بسیار بد کردی با او در خانه من آمیزش کردی. حفصه همچنین بسیار مشوش و ناراحت، به محمد می گوید حالا با چشمان خودم دیدم که چه کار می کردید، مگر من از دیگر زنانت سر به زیر تر و آرام تر نبودم؟ پیامبر می گوید: آرام باش و پیش کسی سخنی نگو، من نیز قول می دهم آن کنیز را بر خودم حرام کنم و به هیچ وجه نزدیکش نشوم. بعد از حرام ساختن ماریه از حفصه خواست که این ماجرا را به کسی نگوید و به عنوان راز با خود نگه دارد. حفصه نیز قول داد چنین خواهد کرد. اما فوراً قول خود را شکست و پنهانی این جریان را برای عایشه تعریف کرد. رابطه با کنیز همسر در زمان محمد حرام بود ( ماریه توسط محمد به حفصه هدیه داده شد ) و محمد برای حلال کردن آن، سورهٔ تحریم را خواند علت اعتراض حفصه هم همین بود زیرا محمد کاری را کرد که در آن زمان حرام بود. محمد با آوردن سوره تحریم سعی در تبرئه کردن خود کرد. در آیه نخست سوره تحریم خدا محمد را به خاطر حرام کردن چیزی که به اصطلاح حلال بود سرزنش کرد. سپس او را از کار پنهانی حفصه و گفتن رازش به عایشه باخبر کرد. محمد وقتی حفصه را دید، به او گفت که قولش را شکست و رازش را به عایشه نیز گفت. حفصه از سخن او شگفت زده شد و پرسید: «چه کسی تو را از کاری که کردم باخبر کرد؟» محمد نیز گفت که خدای دانا و آگاه من را باخبر کرد.
وی در قریه ( حفن ) از توابع انصنا مصر به دنیا آمده بود.
محمد در سال ششم هجرت سفیرانی به کشورهای خارج فرستاد و طی نامه هایی فرمانروایان این کشورها را به آیین توحید و اسلام دعوت کرد. نامه ای نیز به مقوقس، حاکم مسیحی دست نشاندهٔ بیزانس در اسکندریه نوشت و او را به اسلام دعوت نمود. مقوقس نامه ای احترام آمیز در جواب محمد نوشت و هدایایی برای او فرستاد، اما به دلیل انگیزه های سیاسی، اسلام نیاورد.
... [مشاهده متن کامل]
در میان این هدایا دو کنیز بودند: ماریه و خواهرش سیرین. محمد سیرین را به یکی از اصحابش بخشید، و ماریه را در مالکیت خود گرفت و او را به همسرش حفصه بخشید، محمد، ماریه را ابتدا در خانهٔ حارثة بن نعمان قرار داد که در مجاورت خانهٔ خودش بود، سپس به او خانه ای در نخلستانی در حومهٔ مدینه بخشید. محمد آن دو را به اسلام دعوت کرد و آن دو نیز مسلمانان شدند. در ذی حجه سال هشتم هجری برای محمد فرزندی به نام ابراهیم آورد که بسیار مورد علاقه محمد بود. ابراهیم در هجدهم ماه رجب سال دهم هجری، در یک و نیم سالگی از دنیا رفت و در بقیع دفن گردید.
ماریه در زمان خلیفهٔ مسلمانان عمر بن خطاب در سال ۱۴ یا سال ۱۶ هجری درگذشت. عمر مردم را به شرکت در تشییع جنازهٔ او فراخواند، جمعیتی انبوه آمدند و او را در کنار فرزند خود ابراهیم به خاک سپردند.
با گذشت زمان، اشتیاق پیامبر به داشتن یک فرزند پسر افزایش یافت. اما هیچ کدام از همسران او نمی توانستند باردار شوند. این موضوع باعث شد از طرف بدخواهانش مورد توهین و تمسخر قرار گیرد. اشتیاق او نیز برای داشتن پسر با گذشت زمان بیشتر می شد.
در تاریخ طبری آمده است: «سخن از کنیزانی که پیامبر به زنی داشت: یکی ماریه بنت شمعون قبطیه و دیگری ریحانه بنت زید قرظی بود. »
یک روز، بعد از نماز ظهر به خانهٔ حفصه رفته بود ولی او در خانه اش نبود؛ لذا ماریهٔ قبطیه را به خانهٔ حفصه آورد. سپس به او محبت ورزیده و با او آمیزش کرد. مدتی بعد، حفصه بی خبر برگشت و آن دو را در حجرهٔ خود تنها دید. از حسادت شور و غوغا راه انداخت و حفصه با دیدن چنین صحنه ای و همخوابی محمد با کنیزش در رختخواب او، کاسهٔ صبر و تحملش لبریز می شود و به محمد می گوید: «بدکاری با من کرده ای! کالایی را به خانه من و روی بستر من آورده ای که برای هیچ کدام از همسرانت نبرده ای حفصه به محمد می گوید: به خدا با من بسیار بد کردی با او در خانه من آمیزش کردی. حفصه همچنین بسیار مشوش و ناراحت، به محمد می گوید حالا با چشمان خودم دیدم که چه کار می کردید، مگر من از دیگر زنانت سر به زیر تر و آرام تر نبودم؟ پیامبر می گوید: آرام باش و پیش کسی سخنی نگو، من نیز قول می دهم آن کنیز را بر خودم حرام کنم و به هیچ وجه نزدیکش نشوم. بعد از حرام ساختن ماریه از حفصه خواست که این ماجرا را به کسی نگوید و به عنوان راز با خود نگه دارد. حفصه نیز قول داد چنین خواهد کرد. اما فوراً قول خود را شکست و پنهانی این جریان را برای عایشه تعریف کرد. رابطه با کنیز همسر در زمان محمد حرام بود ( ماریه توسط محمد به حفصه هدیه داده شد ) و محمد برای حلال کردن آن، سورهٔ تحریم را خواند علت اعتراض حفصه هم همین بود زیرا محمد کاری را کرد که در آن زمان حرام بود. محمد با آوردن سوره تحریم سعی در تبرئه کردن خود کرد. در آیه نخست سوره تحریم خدا محمد را به خاطر حرام کردن چیزی که به اصطلاح حلال بود سرزنش کرد. سپس او را از کار پنهانی حفصه و گفتن رازش به عایشه باخبر کرد. محمد وقتی حفصه را دید، به او گفت که قولش را شکست و رازش را به عایشه نیز گفت. حفصه از سخن او شگفت زده شد و پرسید: «چه کسی تو را از کاری که کردم باخبر کرد؟» محمد نیز گفت که خدای دانا و آگاه من را باخبر کرد.
ماریه از ما رایته به معنی آن که چشم دوست دارد ببیند و ماریه دختری را گویند چشم از دیدن او سیر نشود.
ماریه : mariyeh ماریه اسم دختر ( عربی ) به معنی درخشان و تابان ، بسیار درخشان .
اینم کانال من تو نماشا هستش اگه دوست داشتین دنبالم کنین
ثمین هستم. ♡
ثمین هستم. ♡
ماریه : ماریه : ( دخترانه ) 1 - زنِ سفید و براق، بسیار درخشنده؛ 2 - ( اَعلام ) نام همسر قبطی پیامبر اسلام ( ص ) و مادر ابراهیم ابن محمّد پسر پیامبر اسلام ( ص ) .
من عاشق اسمم هستم زنی زیباودرخشنده
دراصطلاح طب سنتی به معنی بنماری کردن است
بخار پز کردن
حمام ماریه . . به معنی بنماری کردن
برگرفته از کتاب مخزن الادویه حکیم عقیلی خراسانی
بخار پز کردن
حمام ماریه . . به معنی بنماری کردن
برگرفته از کتاب مخزن الادویه حکیم عقیلی خراسانی
ماریه : سفید درخشان
ماریه : زن سفید پوست ظریف - درخشان
حقیقتا من عاشق اسمم قبلا دوست اش نداشتم اما الان واقعا دوستش دارم
نامی بسیار عالی وزیبا
درخشان ❤
ماریه
ماریه : ماریه به معنی بانوی سفیدپوست و ظریف ، بانوی بسیار درخشنده .
من میتونم یک تعریف کلی از نام ماریه کنم ماریه زمینی بود که امام حسین علیه السلام در روز عاشورا به شهادت رسیدند زمینی که مهریه خانم حضرت زهرا بود اسمش بود زمین ماریه میگن به شب ماریه دیگر حسین تنها نیست
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
این یک مطلب هست و مطلب دیگر اینکه ماریه به معنی پهناور گسترده بزرگ وسیع و نام ماریه به معنای کلی یعنی سپید و درخشنده
ماریه یعنی زن سپید و درخشان و زن عبادتگر
همچنین تلفظ فرانسوی نام مریم است .
همچنین تلفظ فرانسوی نام مریم است .
زن سفید و براق بسیار درخشنده و زیبا همچنین عبادت گر
ماریه اسم دخترانه است، معنی ماریه: 1 - زنِ سفید و براق، بسیار درخشنده؛ 2 - ( اَعلام ) نام همسر قبطی پیامبر اسلام ( ص ) و مادر ابراهیم ابن محمّد پسر پیامبر اسلام ( ص ) .
سپیدروی و درخشان
ماریه به معنای زن سپید و درخشان و من جایی هم شنیدم که به معنای زن عبادتگر است .
ماریه بر گرفته از نام مریم هست و مریم یعنی عبادت کننده و خدمتگزار
ماریه
�ماریه� ی قبطی مادر ابراهیم پسر پیامبر گرامی ( ص ) است، که با همان نام قبطی مصری در میان مسلمانان مشهور است.
ماریه : سپیدودرخشان
�ماریه� ی قبطی مادر ابراهیم پسر پیامبر گرامی ( ص ) است، که با همان نام قبطی مصری در میان مسلمانان مشهور است.
ماریه : سپیدودرخشان
که حسین چون به صف ماریه بنمود نزول/روز عاشورا زان پیش که گردد مقتول. . . . ( عبرت نائینی )
یک اسمی متفاوت و عالی
زن زیبا و دخشنده ، همسر پیامبر ( ص ) ، مادر حضرت ابراهیم
نام دیگرسرزمین کربلا دشت ماریه میباشد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)