ماجراجویی
/mAjarAjuyi/
مترادف ماجراجویی: آشوب طلبی، بلواجویی، شرطلبی، فتنه جویی، غوغاطلبی، حادثه جویی، واقعه طلبی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
ماجراجویی تجربه ای مهیج و غیرمعمول است. ممکن است یک مسئولیت دلاورانه معمولاً خطرپذیر و ریسکی با یک نتیجه تضمین نشده باشد. [ ۱] [ ۲] ماجراجویی ها ممکن است فعالیت هایی با برخی پتانسیل های خطرات فیزیکی باشند همچون جهانگردی، چتربازی، کوهنوردی، رودگردی یا شرکت در ورزش های مخاطره آمیز. همچنین این اصطلاح به طور گسترده برای اشاره به هرگونه امر جسورانه که به صورت بالقوه با خطر فیزیکی، مالی یا روانشناختی همراه باشد استفاده می شود همچون یک تجارت مخاطره آمیز، یک رابطۀ عاشقانه، یا دیگر مسئولیت های بزرگ در زندگی.
تجربه های ماجراجویانه انگیختگی ایجاد می کنند، [ ۳] که ممکن است به عنوان عامل منفی ترس یا عامل مثبت تچان یا جریان روان متمرکز تفسیر شود و آن طور که قانون یرکس دادسن می گوید می تواند آسیب رسان و دردناک باشد. برای برخی از مردم، ماجراجویی تبدیل به یک تعقیب و گریز بزرگ درون خود و از خود می شود. مطابق ماجراجویی آندره مالرو، در کتابش چگونگی زندگی آدمی ( ۱۹۳۳ ) می گوید:
اگر یک مرد آماده خطر کردن بر سر زندگی اش نباشد، جایگاه محترمش کجاست؟[ نیازمند یادکرد دقیق]
به طور مشابه هلن کلر می گوید که:
زندگی یا یک ماجراجویی جسورانه است یا هیچ نیست. [ ۴]
فعالیت های ماجراجویانه در فضای آزاد به طور کلی با اهداف هیجان یا تفریح هستند مانند مسابقات یا سفرهای ماجراجویانه. همچنین فعالیت های ماجراجویانه می توانند باعث کسب معلومات شوند همچون کسانی که به جهانگردی می پردازند یا پیش قدم می شوند، برای مثال جیسون لوئیس از ماجراجویی برای کشیدن درس های پایایی از محدودیت های زندگی کردن درون محیط بسته به اردوهایی برای دانش آموزان استفاده می کند. آموزش ماجراجویی عمداً از تجربیات چالش برانگیز برای یادگیری استفاده می کند.
برخی از قدیمی ترین و شایع ترین داستان ها در دنیا، داستان های ماجراجویانه ای همچون داستان ادیسه از هومر می باشند. [ ۵] [ ۶] [ ۷] افسانه شناس جوزف کمبل دربارهٔ ایده خود از سفر قهرمان در کتابش با نام آن قهرمان با یک هزار چهره ( ۱۹۴۹ ) این نظریه را شرح می دهد که داستان های حماسی افسانه ای از فرهنگ تا فرهنگ تنها یک الگوی اساسی را دنبال می کنند، آغازی با «ندای ماجراجویی» و ادامه یافته با یک سفر خطرناک و نهایتاً پیروزی.
شوالیه سرگردان فرمی از شخصیت «ماجراجوی جستجوگر» در اواخر قرون وسطی بود.
تجربه های ماجراجویانه انگیختگی ایجاد می کنند، [ ۳] که ممکن است به عنوان عامل منفی ترس یا عامل مثبت تچان یا جریان روان متمرکز تفسیر شود و آن طور که قانون یرکس دادسن می گوید می تواند آسیب رسان و دردناک باشد. برای برخی از مردم، ماجراجویی تبدیل به یک تعقیب و گریز بزرگ درون خود و از خود می شود. مطابق ماجراجویی آندره مالرو، در کتابش چگونگی زندگی آدمی ( ۱۹۳۳ ) می گوید:
اگر یک مرد آماده خطر کردن بر سر زندگی اش نباشد، جایگاه محترمش کجاست؟[ نیازمند یادکرد دقیق]
به طور مشابه هلن کلر می گوید که:
زندگی یا یک ماجراجویی جسورانه است یا هیچ نیست. [ ۴]
فعالیت های ماجراجویانه در فضای آزاد به طور کلی با اهداف هیجان یا تفریح هستند مانند مسابقات یا سفرهای ماجراجویانه. همچنین فعالیت های ماجراجویانه می توانند باعث کسب معلومات شوند همچون کسانی که به جهانگردی می پردازند یا پیش قدم می شوند، برای مثال جیسون لوئیس از ماجراجویی برای کشیدن درس های پایایی از محدودیت های زندگی کردن درون محیط بسته به اردوهایی برای دانش آموزان استفاده می کند. آموزش ماجراجویی عمداً از تجربیات چالش برانگیز برای یادگیری استفاده می کند.
برخی از قدیمی ترین و شایع ترین داستان ها در دنیا، داستان های ماجراجویانه ای همچون داستان ادیسه از هومر می باشند. [ ۵] [ ۶] [ ۷] افسانه شناس جوزف کمبل دربارهٔ ایده خود از سفر قهرمان در کتابش با نام آن قهرمان با یک هزار چهره ( ۱۹۴۹ ) این نظریه را شرح می دهد که داستان های حماسی افسانه ای از فرهنگ تا فرهنگ تنها یک الگوی اساسی را دنبال می کنند، آغازی با «ندای ماجراجویی» و ادامه یافته با یک سفر خطرناک و نهایتاً پیروزی.
شوالیه سرگردان فرمی از شخصیت «ماجراجوی جستجوگر» در اواخر قرون وسطی بود.
wiki: ماجراجویی
ماجراجویی (بازی ویدئویی ۱۹۸۲). «ماجراجویی ( بازی ویدیوئی ۱۹۸۲ ) » ( انگلیسی: Adventure ) یک بازی ویدئویی در سبک interactive fiction است که توسط Micro Power و در سال ۱۹۸۲ و در پلت فرم Acorn Atom منتشر شده است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلففارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
♦️ابتارش برابر ماجراجویی
خوشه واژه در زیر را بنگرید👇👇👇
نوواژه برای جایگزینیِ #to_venture به معنای انجام دادنِ کاری مخاطره آمیز یا رفتن به جایی خطرناک؛ گفتنِ سخنی که احتمالِ نقد و سرزنش دارد؛ و جُزین
... [مشاهده متن کامل]
ا↙️
#بتاردن ( batārdan ) 👈 ب ( پیشوندِ فعل، به معنای جدا — �بسنجید با بشکلیدن ) تار ( ستاکِ برساخته از ریشه ی اوستاییِ dharšita به معنای شجاع، نترس ) - - دن ( نشانه ی مصدر )
▪️مثال:
۱ - وقتی به جنگل رسیدیم حس کردیم که به جایی ناشناخته بَتارده ایم ( ریسک کرده و پا گذاشته ایم. )
۲ - آن ها برای بازارِ فرآورده های الکترونیکی می بَتارند ( ریسک می کنند، خطر می کنند، ) زیرا به دنبالِ موفقیت هستند.
۳ - شرکت سرانجام آن سوی آب ها را نیز بَتارد ( خطر کرد و فعالیتِ خود را به آن سوی آب ها گسترش داد. )
🔺 توجه:
🔹 #venture ریسک، مخاطره
🔹 #بتار ( بَتار )
▪️مثال:
۱ - آیا شما برنامه دارید تا در این بَتار ( کارِ مخاطره آمیز ) سرمایه گذاری کنید؟!
۲ - آن طرح یک بَتارِ ( ریسکِ ) مشترک برای هر دو آموزشگاه بود.
🔸 #venturing
🔸 #بتارش ( بَتارِش )
▪️مثال:
بی بَتارِش ( بی ریسک کردن ) نمی توان به کامیابی های چشمگیر در زندگی رسید. موفقیت آن سوی بَتارِش ( مخاطره ) است.
🔹 #venturer اسم
🔹 #بتارنده
یا: #بتارگر ( بَتارگر )
▪️مثال:
مردانی که او می پسندید مردانِ راه بودند و بَتارندگانِ تجارت ( مخاطره کنندگان در بازرگانی. )
🔸 #venturous صفت
🔸 #بتارا ( بَتارا )
یا: #بتارنده
▪️مثال:
هفت مردِ جوانِ بَتارا ( ریسک کننده، خطرپذیر ) و جنگجو اجیر کردند تا از دهکده شان پاسداری کنند.
🔹 #venturousness ریسک کنندگی
🔹 #بتارایی
یا: #بتارندگی
▪️مثال:
اعتمادبه نفس آدمی را بَتارنده می سازد، و بَتارندگی او را در جاده ی پرفرازونشیبِ بَتارها ( ریسک ها ) می اندازد.
🔸 #venturesome
🔸 #بتارنده
یا: #بتارجو ( بَتارجو )
یا: #بتارپذیر
▪️مثال:
او امسال بَتارجوتَر ( مخاطره جوتر ) از سالِ گذشته بود و طرح های جدیدِ بیشتری به بازار عرضه کرد.
🔹 #venturesomeness
🔹 #بتارپذیری
یا: #بتارجویی
▪️مثال:
بَتارپذیریِ ( ریسک پذیری، استقبال ازخطرِ ) جیمز جویس و فرانتس کافکا در نوشتن بسیار بیشتر از نویسندگانِ واقع گرای هم روزگارشان بود.
🔸 #venturesomely
🔸 #بتارجویانه
یا: #بتارپذیرانه
▪️مثال:
پس از یک سال بیماری، در فیلمِ جدیدش همچنان بَتارجویانه ( مخاطره جویانه ) و بی پروایانه بازی کرد.
🔹 #to_adventure خطر کردن بی برنامه ی قبلی، به مخاطره انداختن
🔹 #ابتاردن ( اَبتاردن ) —� اَ ( پیشوندِ فعل ) بَتاردن
🔺 نکته:
حرکتِ - - َ - از واتِ "ب" به واتِ "ا" منتقل شده است. ( بسنجید با سِگالیدن و اِسگالیدن. )
▪️مثال:
۱ - من با خودخواهی و سبک سری جانِ مردم را اَبتاردم ( به خطر انداختم. )
۲ - با نوشیدنِ نخستین جامِ می به نوشیدن تا مستی می اَبتاری ( خطر می کنی. )
🔸 #adventure ماجرای مخاطره آمیز
🔸 #ابتار ( اَبتار )
▪️مثال:
۱ - او اَبتارهای ( ماجراهای ) زیبا و شگفت انگیزی در کویرِ مرکزیِ ایران داشت.
۲ - فرزاد هرگز با ما نمی آمد — او از اَبتار ( ماجرا، ماجراجویی ) خوشش نمی آمد.
🔹 #adventuring ماجراجویی
🔹 #ابتارش ( آبتارش )
▪️مثال:
اَبتارش های ( ماجراجویی های ) امنیتی سرانجام کار دستش داد و توسطِ گشتاپو کشته شد.
🔸 #adventurer ماجراجو
🔸 #ابتارگر
یا: #ابتارنده
▪️مثال:
این بهانه ای بود که هر اَبتارنده ی ( ماجراجوی ) تجاری ای داشت و با آن از دادنِ مالیاتِ بیشتر طفره می رفت.
🔹 #adventurous
🔹 #ابتارا
یا: #ابتارین
▪️مثال:
می خواستم در شغلم آدمی اَبتارا ( خطرپذیر ) به حساب بیایم، ولی چنین توانی در خود نمی یافتم.
🔸 #adventurously
🔸 #ابتارانه
▪️مثال:
باید کمی اَبتارانه ( خطرپذیرانه ) در زندگی خورد و نوشید تا تنِ آدمی زیاد هم بهداشتی بار نیاید.
🔹 #adventurousness خطرپذیرندگی
🔹 #ابتارینگی
یا: #ابتارایی
🔸 #adventurism
🔸 #ابتارگری
▪️مثال:
اَبتارگری های ( ماجراجویی های ) آمریکا در جهان می تواند زمین را به سوی جنگ های هسته ای سوق دهد.
🔹 #adventurist
🔹 #ابتارگر
یا: #ابتارگرانه
▪️مثال:
یک ابتارگرِ ( ماجراجوی ) بی مغز می تواند جان بسیاری از آدمیان را به خطر اندازد.
🔸 #adventuristic
🔸 #ابتارگرانه
🔹 #adventuresome
🔹 #ابتارجو
▪️مثال:
او را دلیر و اَبتارجو ( ماجراجو ) یافتم و تشویقش کردم که به نیروی زمینی بپیوندد.
🔸 #misadventure کنشِ متهورانه با نتیجه ی بد، بدشانسی
🔸 #بدابتار
🔹 #unadventurous
🔹 #ابتارگریز
یا: #بی ابتار
▪️مثال:
۱ - آن ها یک رقصِ ساده و بی ابتار ( بی خطر ) را به رقص های اَبتارای ( مخاطره آمیزِ ) امروزی ترجیح می دادند.
۲ - آدمی بود اَبتارگریز ( مخاطره گریز ) و آرام که آزارش به مورچه نمی رسید.
🔺 هم ریشه ها را در فرسته ی بعد ببینید.
ا👇👇👇
🔻🔻🔻
@JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختیِ واژگان عمومی و تخصصی
خوشه واژه در زیر را بنگرید👇👇👇
نوواژه برای جایگزینیِ #to_venture به معنای انجام دادنِ کاری مخاطره آمیز یا رفتن به جایی خطرناک؛ گفتنِ سخنی که احتمالِ نقد و سرزنش دارد؛ و جُزین
... [مشاهده متن کامل]
ا↙️
#بتاردن ( batārdan ) 👈 ب ( پیشوندِ فعل، به معنای جدا — �بسنجید با بشکلیدن ) تار ( ستاکِ برساخته از ریشه ی اوستاییِ dharšita به معنای شجاع، نترس ) - - دن ( نشانه ی مصدر )
▪️مثال:
۱ - وقتی به جنگل رسیدیم حس کردیم که به جایی ناشناخته بَتارده ایم ( ریسک کرده و پا گذاشته ایم. )
۲ - آن ها برای بازارِ فرآورده های الکترونیکی می بَتارند ( ریسک می کنند، خطر می کنند، ) زیرا به دنبالِ موفقیت هستند.
۳ - شرکت سرانجام آن سوی آب ها را نیز بَتارد ( خطر کرد و فعالیتِ خود را به آن سوی آب ها گسترش داد. )
🔺 توجه:
🔹 #venture ریسک، مخاطره
🔹 #بتار ( بَتار )
▪️مثال:
۱ - آیا شما برنامه دارید تا در این بَتار ( کارِ مخاطره آمیز ) سرمایه گذاری کنید؟!
۲ - آن طرح یک بَتارِ ( ریسکِ ) مشترک برای هر دو آموزشگاه بود.
🔸 #بتارش ( بَتارِش )
▪️مثال:
بی بَتارِش ( بی ریسک کردن ) نمی توان به کامیابی های چشمگیر در زندگی رسید. موفقیت آن سوی بَتارِش ( مخاطره ) است.
🔹 #venturer اسم
🔹 #بتارنده
یا: #بتارگر ( بَتارگر )
▪️مثال:
مردانی که او می پسندید مردانِ راه بودند و بَتارندگانِ تجارت ( مخاطره کنندگان در بازرگانی. )
🔸 #venturous صفت
🔸 #بتارا ( بَتارا )
یا: #بتارنده
▪️مثال:
هفت مردِ جوانِ بَتارا ( ریسک کننده، خطرپذیر ) و جنگجو اجیر کردند تا از دهکده شان پاسداری کنند.
🔹 #venturousness ریسک کنندگی
🔹 #بتارایی
یا: #بتارندگی
▪️مثال:
اعتمادبه نفس آدمی را بَتارنده می سازد، و بَتارندگی او را در جاده ی پرفرازونشیبِ بَتارها ( ریسک ها ) می اندازد.
🔸 #بتارنده
یا: #بتارجو ( بَتارجو )
یا: #بتارپذیر
▪️مثال:
او امسال بَتارجوتَر ( مخاطره جوتر ) از سالِ گذشته بود و طرح های جدیدِ بیشتری به بازار عرضه کرد.
🔹 #بتارپذیری
یا: #بتارجویی
▪️مثال:
بَتارپذیریِ ( ریسک پذیری، استقبال ازخطرِ ) جیمز جویس و فرانتس کافکا در نوشتن بسیار بیشتر از نویسندگانِ واقع گرای هم روزگارشان بود.
🔸 #بتارجویانه
یا: #بتارپذیرانه
▪️مثال:
پس از یک سال بیماری، در فیلمِ جدیدش همچنان بَتارجویانه ( مخاطره جویانه ) و بی پروایانه بازی کرد.
🔹 #to_adventure خطر کردن بی برنامه ی قبلی، به مخاطره انداختن
🔹 #ابتاردن ( اَبتاردن ) —� اَ ( پیشوندِ فعل ) بَتاردن
🔺 نکته:
حرکتِ - - َ - از واتِ "ب" به واتِ "ا" منتقل شده است. ( بسنجید با سِگالیدن و اِسگالیدن. )
▪️مثال:
۱ - من با خودخواهی و سبک سری جانِ مردم را اَبتاردم ( به خطر انداختم. )
۲ - با نوشیدنِ نخستین جامِ می به نوشیدن تا مستی می اَبتاری ( خطر می کنی. )
🔸 #adventure ماجرای مخاطره آمیز
🔸 #ابتار ( اَبتار )
▪️مثال:
۱ - او اَبتارهای ( ماجراهای ) زیبا و شگفت انگیزی در کویرِ مرکزیِ ایران داشت.
۲ - فرزاد هرگز با ما نمی آمد — او از اَبتار ( ماجرا، ماجراجویی ) خوشش نمی آمد.
🔹 #adventuring ماجراجویی
🔹 #ابتارش ( آبتارش )
▪️مثال:
اَبتارش های ( ماجراجویی های ) امنیتی سرانجام کار دستش داد و توسطِ گشتاپو کشته شد.
🔸 #adventurer ماجراجو
🔸 #ابتارگر
یا: #ابتارنده
▪️مثال:
این بهانه ای بود که هر اَبتارنده ی ( ماجراجوی ) تجاری ای داشت و با آن از دادنِ مالیاتِ بیشتر طفره می رفت.
🔹 #ابتارا
یا: #ابتارین
▪️مثال:
می خواستم در شغلم آدمی اَبتارا ( خطرپذیر ) به حساب بیایم، ولی چنین توانی در خود نمی یافتم.
🔸 #ابتارانه
▪️مثال:
باید کمی اَبتارانه ( خطرپذیرانه ) در زندگی خورد و نوشید تا تنِ آدمی زیاد هم بهداشتی بار نیاید.
🔹 #adventurousness خطرپذیرندگی
🔹 #ابتارینگی
یا: #ابتارایی
🔸 #ابتارگری
▪️مثال:
اَبتارگری های ( ماجراجویی های ) آمریکا در جهان می تواند زمین را به سوی جنگ های هسته ای سوق دهد.
🔹 #ابتارگر
یا: #ابتارگرانه
▪️مثال:
یک ابتارگرِ ( ماجراجوی ) بی مغز می تواند جان بسیاری از آدمیان را به خطر اندازد.
🔸 #ابتارگرانه
🔹 #ابتارجو
▪️مثال:
او را دلیر و اَبتارجو ( ماجراجو ) یافتم و تشویقش کردم که به نیروی زمینی بپیوندد.
🔸 #misadventure کنشِ متهورانه با نتیجه ی بد، بدشانسی
🔸 #بدابتار
🔹 #ابتارگریز
یا: #بی ابتار
▪️مثال:
۱ - آن ها یک رقصِ ساده و بی ابتار ( بی خطر ) را به رقص های اَبتارای ( مخاطره آمیزِ ) امروزی ترجیح می دادند.
۲ - آدمی بود اَبتارگریز ( مخاطره گریز ) و آرام که آزارش به مورچه نمی رسید.
🔺 هم ریشه ها را در فرسته ی بعد ببینید.
ا👇👇👇
🔻🔻🔻
@JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختیِ واژگان عمومی و تخصصی
باداباد
جستجو گر یا جست و جو کردن
در پارسی " گربزی "
گربزه = جربزه
گربزه = جربزه