لیث

/leys/

معنی انگلیسی:
lion, masculine proper name

فرهنگ اسم ها

اسم: لیث (پسر) (عربی) (تلفظ: lais) (فارسی: لَيث) (انگلیسی: lais)
معنی: شیر درنده، نام پدر یعقوب پادشاه صفاری، سخت، شدید، شیر، اسد، ( به مجاز ) دلیر و شجاع، ( اَعلام ) ) لَیث ابن بختری مرادی [قرن هجری] از یاران امام باقر ( ع ) و امام صادق ( ع ) که کنیه او ابوبصیر بوده است، ) چهارمین امیر [، قمری] سلسله ی صفاریان، فارس را تصرف کرد ولی از سپاهیان خلیفه شکست خورد و اسیر شد و او را در بغداد کشتند، ( در اعلام ) نام یکی از یاران امام باقر ( ع ) و امام صادق ( ع ) که کنیه او ابوبصیر بوده است
برچسب ها: اسم، اسم با ل، اسم پسر، اسم عربی

لغت نامه دهخدا

لیث. [ ل َ ] ( ع اِ ) شیر. ( منتهی الارب ). اسد. شیر درنده. ( غیاث ). ج ، لیوث. || نوعی عنکبوت که به جستن گیرد مگس را . ( منتهی الارب ). مگس گیر. ج ، لیوث. ( مهذب الاسماء ). || لیث عفرین ؛ شیر بیشه. || بیشه شیر. || جانورکی که در بن دیوار ماند. || جانورکی شبیه کربسه که بر سوار عارض شود و به دُم زند منسوب به عفرین که شهری است. ( منتهی الارب ). گوش خزک. ( مهذب الاسماء ). || گیاهی است. || گیاه انبوه. ( منتهی الارب ). || ( ص ) مرد تمام اندام. || مرد ضابط وتوانا و زیرک. || به غایت رساننده امور. || زبان آور. بلیغ. || ( اِخ ) پدر حی است. || نام شهری. ( منتهی الارب ). || نام برجی از بروج دوازده گانه که آن را شیرفلک خوانند و عرب آن را اسد نیز گویند. ( مفاتیح ).

لیث. [ ل َی ْ ی ِ ] ( ع ص ) نبات ٌ لیث ؛ گیاه درهم پیچیده و انبوه. ( منتهی الارب ).

لیث. ( ع ص ، اِ ) ج ِ الیث. ( منتهی الارب ).

لیث. [ ل َ ] ( اِخ ) قبیلة من بکربن عبد مناةبن کنانة و هم بنولیث بن بکربن عبد مناة. منهم الصعب بن جثامة اللیثی الصحابی رضی اﷲ عنه و قد ذکر الحمدانی : ان منهم طائفة بساقیة قلته بالاخمیمیة من صعید مصر. ( صبح الاعشی ج 1 ص 350 ). و رجوع به لیث بن بکر شود.

لیث. [ ل َ ] ( اِخ ) موضعی است میان سرین و مکه و آنجا را وقعه ای است. ( از منتهی الارب ). رودباری است پائین سراة که به دریا یا موضعی از حجاز ریزد. لیث گوید: موضعی است در دیار هذیل. ( از معجم البلدان ).

لیث. [ ل َ ] ( اِخ ) هو احد ماقیل فی اسم ابی هند الداری. و تأتی ترجمته فی الکنی. ( الاصابة ج 6 ص 11 ).

لیث. [ ل َ ] ( اِخ ) ابن ابی رقیة. وزیر ولیدبن عبدالملک و سلیمان بن عبدالملک. ( مجمل التواریخ و القصص صص 306-307 ) . و کان یکتب لسلیمان [سلیمان بن عبدالملک ] علی دیوان الرسائل لیث بن ابی رقیة.. ( الوزراء و الکتاب ص 29 ). و کان یکتب لعمر [عمربن عبدالعزیز] اللیث بن ابی رقیة مولی ام الحکم بنت ابی سفیان. ( الوزراء ص 33 ). لیث بن ابی رقیة در عهد سلیمان بن عبدالملک به سرانجام مهام وزارت مشغولی میکرد.( دستورالوزراء ص 20 ). و رجوع به عقدالفرید ج 4 شود.

لیث. [ ل َ ] ( اِخ ) ابن ابی سلم. در اول خلافت ابودوانق درگذشت. ( تاریخ گزیده ص 252 ).

لیث. [ ل َ ] ( اِخ ) ابن ابی سلیم. معاصر عبدالکریم بن ابی العوجاء. محدث است و از نافع روایت کند و هم از واصل بن حیان. وی را از ثقلاء شمرده اند. رجوع به عیون الاخبار ج 1 ص 279 و 309 و ج 2 ص 131 و تاریخ الخلفاء سیوطی ج 6 و المصاحف ص 182 شود.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

پدر یعقوب بنیانگزار سلسله صفاریان است.
شیرنر، نوعی ازعنکبوت راهم میگویند
( اسم ) ۱- شیر اسد جمع : لیوث : سلطا تکش ... هم در مقام بزم غیثی سایل و هم در موقف رزم لیثی صایل ... ۲- برج اسد شیر فلک شیر .
محدث است و از هشام ابن عروه و یزید بن الهاد و ابی عثمان الولید ابن ابی الولید روایت کند .

فرهنگ معین

(لَ یا لِ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - شیر، اسد. ۲ - برج اسد.

فرهنگ عمید

۱. شیر نر.
۲. نوعی عنکبوت.

دانشنامه عمومی

لیث ( گیلی اسکاتلندی: Lìte ) منطقه ای بندری در شمال ادینبرو، اسکاتلند است.
عکس لیثعکس لیثعکس لیث

لیث (هلند). لیث ( به هلندی: Lith ) یک منطقهٔ مسکونی در هلند است که در اوس ( هلند ) واقع شده است. [ ۱] لیث ۵۵٫۵۱ کیلومتر مربع مساحت و ۶٬۷۲۴ نفر جمعیت دارد.
عکس لیث (هلند)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

یعنی لخت و عریان
بدون مو _ کله تراشیده - طاس
شیر درنده، بزرگ گله شیرهای درنده را میگویند

بپرس