لوران

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

لوران. ( اِخ ) موضعی به آمل مازندران. ( از مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 113 ).

لوران. ( اِخ ) دهی جزء دهستان سیاه رود بخش افجه شهرستان تهران واقع در سی هزارگزی جنوب خاوری گلندوک و 500گزی راه شوسه دماوند به تهران. دامنه و سردسیر. دارای 127 تن سکنه. آب آن از سیاه رود. محصول آنجا غلات ، لوبیا، باغات و میوه جات. شغل اهالی زراعت. این ده کنار راه ماشین رو واقع است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).

فرهنگ فارسی

نام دهی جزئ دهستان سیاه رود بخش افجه شهرستان تهران .

پیشنهاد کاربران

پیش از اَندر ( ورود ) اسلام به ایران لر ها واژه لوران رو، نام پسران خود میگذاشتند که به ماناکِ لر زاده میباشد همچنین آسام به چمِ اَسای دستم ( عصای دستم )
منطقه هارون کلا و رینه شهر آمل
****
منطقه هارون کلا و رینه کوه بخش
آب ماهیک شهرلالی مسجدسلیمان
محل سکونت طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند ایل بزرگ لر بختیاروند ( قوم لر ::لور )
...
[مشاهده متن کامل]

تیره هارونی طایفه خلیلی منجزی
تیره رستمی طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ
شهر هارونی بختیاروند
کلا آدینه بختیاروند پسر اسماعیل خان بختیاروند
***
شهر کلاردشت و منطقه حسن کیف
تیره کلار ایل حسنکیفا لر بختیاروند
*حسنکی )

بپرس