[ویکی فقه] برای ورود به خانه دیگران اجازه لازم است.
انسان در محیط جامعه ، به رعایت قوانین و قیودی ملزم است.حال اگر این قیود، همیشگی و همه جایی باشند، آزاردهنده می شوند.برای آسایش افراد، محیط آرام خانواده در نظر گرفته شده تا انسان با پناه بردن به آن، به طور موقّت از جامعه جدا شده، مدّت زمانی به دور از تقیّدهای خاصِ اجتماع، به استراحت بپردازد.لازمه چنین امری به طور طبیعی، محفوظ بودن حریم خانواده است.به این منظور و برای رعایت چنین حقّی، مقرّرات ویژه ای از سوی قانون گذاران نهاده شده است. اتّفاق همه ادیان ، بلکه ضرورت غیر قابل انکار تمام ادیان، ممنوع بودن تصرّف بدون اذن در حقّ دیگران است.
منع از ورود بدون اجازه به منازل پیامبر
آیه ۵۳ سوره احزاب مؤمنان را از ورود بدون اجازه به منازل پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) منع کرده است:«یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لاتَدخُلوا بُیوتَ النَّبیِّ اِلاّ اَن یُؤذَنَ لَکُم اِلی طَعام غَیرَ نظِرینَ اِنهُ».در این آیه، ورود به منازل پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بر اذن متوقّف، و در صورت دعوت جهت صرف طعام ، برای ورود هنگام صرف طعام، رخصت داده شده است. کلمه «إناه» از أنی یأنی به معنای فرا رسیدن وقت چیزی و «ناظرین إناه» به معنای منتظر آن وقت ماندن است. فخررازی گفته است: تصریح به اذن لازم نیست؛ بلکه علم به رضایت ، کفایت می کند و اذن، در حقیقت راهی برای پی بردن به رضایت است که امری باطنی شمرده می شود و به همین جهت «اِلاّ اَن یُؤذَنَ» به صیغه مجهول آمده تا مشخّص شود که فرق ندارد اذن دهنده خدا یا پیامبر یا عقل باشد.
واجب بودن استیذان هنگام ورود به منازل
در جاهلیّت ، رسم بر آن بود که هنگام ورود به منازل، به گفتن صبح به خیر و عصر به خیر بسنده می کردند و بدون کسب اجازه وارد می شدند که گاه به خلوت همسران بر می خوردند.خداوند، این رسم جاهلی را مردود و استیذان را هنگام ورود به منازل مسکونی، واجب دانسته است :«یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لاتَدخُلوا بُیوتًا غَیرَ بُیوتِکُم حَتّی تَستَأنِسوا و تُسَلِّموا عَلی اَهلِها... فَاِن لَم تَجِدوا فیها اَحَدًا فَلاتَدخُلوها حَتّی یُؤذَنَ لَکُم ...» برخی، جمله «حَتّی تَستَأنِسوا» را به «تستأذنوا» تفسیر کرده اند. در روایات ، برای آن، مصادیقی مانند سرفه کردن، سخن گفتن، کوبیدن پاشنه کفش بر زمین هنگام ورود جهت اعلام به اهل منزل، آمده است. زمخشری، احتمال داده است که استیناس از ماده اِنس (به معنای انسان ) گرفته شده و مقصود آن است که پیش از ورود باید تحقیق کرد شخصی در منزل هست یا خیر. برخی دیگر، واژه مذکور را از ماده اُنس به معنای اُلفت و محبّت گرفته و گفته اند:به کارگیری این واژه به جای استیذان، می فهماند که اجازه گرفتن باید با محبّت و لطف همراه بوده، از هر گونه خشونت و بی ادبی به دور باشد. در هر صورت، آیه، استیذان را لازم شمرده که مقتضای ظاهر، کفایت اذن است؛ گرچه اذن دهنده، بچّه ، زن ، برده یا کافر ذمّی باشد.
اهلیّت صغیر برای اذن ورود به منازل
...
انسان در محیط جامعه ، به رعایت قوانین و قیودی ملزم است.حال اگر این قیود، همیشگی و همه جایی باشند، آزاردهنده می شوند.برای آسایش افراد، محیط آرام خانواده در نظر گرفته شده تا انسان با پناه بردن به آن، به طور موقّت از جامعه جدا شده، مدّت زمانی به دور از تقیّدهای خاصِ اجتماع، به استراحت بپردازد.لازمه چنین امری به طور طبیعی، محفوظ بودن حریم خانواده است.به این منظور و برای رعایت چنین حقّی، مقرّرات ویژه ای از سوی قانون گذاران نهاده شده است. اتّفاق همه ادیان ، بلکه ضرورت غیر قابل انکار تمام ادیان، ممنوع بودن تصرّف بدون اذن در حقّ دیگران است.
منع از ورود بدون اجازه به منازل پیامبر
آیه ۵۳ سوره احزاب مؤمنان را از ورود بدون اجازه به منازل پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) منع کرده است:«یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لاتَدخُلوا بُیوتَ النَّبیِّ اِلاّ اَن یُؤذَنَ لَکُم اِلی طَعام غَیرَ نظِرینَ اِنهُ».در این آیه، ورود به منازل پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بر اذن متوقّف، و در صورت دعوت جهت صرف طعام ، برای ورود هنگام صرف طعام، رخصت داده شده است. کلمه «إناه» از أنی یأنی به معنای فرا رسیدن وقت چیزی و «ناظرین إناه» به معنای منتظر آن وقت ماندن است. فخررازی گفته است: تصریح به اذن لازم نیست؛ بلکه علم به رضایت ، کفایت می کند و اذن، در حقیقت راهی برای پی بردن به رضایت است که امری باطنی شمرده می شود و به همین جهت «اِلاّ اَن یُؤذَنَ» به صیغه مجهول آمده تا مشخّص شود که فرق ندارد اذن دهنده خدا یا پیامبر یا عقل باشد.
واجب بودن استیذان هنگام ورود به منازل
در جاهلیّت ، رسم بر آن بود که هنگام ورود به منازل، به گفتن صبح به خیر و عصر به خیر بسنده می کردند و بدون کسب اجازه وارد می شدند که گاه به خلوت همسران بر می خوردند.خداوند، این رسم جاهلی را مردود و استیذان را هنگام ورود به منازل مسکونی، واجب دانسته است :«یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لاتَدخُلوا بُیوتًا غَیرَ بُیوتِکُم حَتّی تَستَأنِسوا و تُسَلِّموا عَلی اَهلِها... فَاِن لَم تَجِدوا فیها اَحَدًا فَلاتَدخُلوها حَتّی یُؤذَنَ لَکُم ...» برخی، جمله «حَتّی تَستَأنِسوا» را به «تستأذنوا» تفسیر کرده اند. در روایات ، برای آن، مصادیقی مانند سرفه کردن، سخن گفتن، کوبیدن پاشنه کفش بر زمین هنگام ورود جهت اعلام به اهل منزل، آمده است. زمخشری، احتمال داده است که استیناس از ماده اِنس (به معنای انسان ) گرفته شده و مقصود آن است که پیش از ورود باید تحقیق کرد شخصی در منزل هست یا خیر. برخی دیگر، واژه مذکور را از ماده اُنس به معنای اُلفت و محبّت گرفته و گفته اند:به کارگیری این واژه به جای استیذان، می فهماند که اجازه گرفتن باید با محبّت و لطف همراه بوده، از هر گونه خشونت و بی ادبی به دور باشد. در هر صورت، آیه، استیذان را لازم شمرده که مقتضای ظاهر، کفایت اذن است؛ گرچه اذن دهنده، بچّه ، زن ، برده یا کافر ذمّی باشد.
اهلیّت صغیر برای اذن ورود به منازل
...
wikifeqh: لزوم_اجازه