لر کوچک
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه آزاد فارسی
رجوع شود به:اتابکان
wikijoo: لر_کوچک
پیشنهاد کاربران
واژه لُر ( LOR ) درکتاب فرهنگ فارسی معین، جلد۳، صفحه ۲۵۴۶ به معنای قومی از اقوام ایران و هم چنین پاک_دل و سلیم آمده و در جلد۶، صفحه۱۸۰۷ آمه: لُر نام قومی ایرانی ساکن در جنوب غربی ایران که مسعودی مورخ قرن
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
3هجری در فهرست قبایل ایرانی از قبیله لُریه که به لُران ساکن بلاداللر مرتبط باشد نام می برد یاقوت حموی در قرن۶هجری از قوم_لر که بین اصفهان و اهواز زندگی می کنند نام می برد و ناحیه ای که درآن سکنا دارند را بلاد_اللُر یا لرستان نامیده . ابراهیم فاروقی در فرهنگ ابراهیمی ذیل واژه لُر می نویسد: لُر�بالضم لام، نوعی از اصل_مردم ( منظور نام قوم لُر است ) درکتاب بستان السیاحه اثر زین العابدین شیروانی صفحه۵۵۲ آمده: لُر به ضم لام طایفه ای است معروف و امتی_بسیار و قومی بی شمارند و مشتمل هستند بر طوایف فراوان و قبایل بی پایان، راقم لُر بسیار دیده و به صحبت ایشان رسیده است عموماً شیعی مذهب اند و شجاع و دلیر و مهمان دوست و غریب نواز و در آن شیوه ممتازند و لُرستان دو ملک است یکی لرستان_بزرگ و یکی لُرستان کوچک و هر دو محتوی است بر بلاد چند و نواحی عالم پسند و جبال سخت و جنگل های پر درخت و چشمه های خوشگوار و هوای سازگار همگی از اقلیم چهارم. در دائرةالمعارف فارسی اثر دکتر غلامحسین مصاحب، جلد2، صفحه ۲۴۸۸ آمده: لُر lor عنوان عمومی شعبه ای از طوایف ایرانی که غالباً در بلاد غرب و جنوب غربی ایران سکونت دارند. در فرهنگ عمید، صفحه ۸۹۱ لُر به معنای کام، مراد و مطلب و نام یکی از اقوام_بزرگ ایران که بیشتر در غرب و جنوب غربی ایران سکونت دارند اشاره شده است . درفرهنگ دکترنفیسی جلد۴، صفحه۲۹۵۸، در معنای واژه لُر آمده که نام قومی_کثیر و عظیم از ایرانیان که در غرب و جنوب غربی ایران سکونت دارند و نام دو ولایت بزرگ یکی لُربزرگ و دیگری لُرکوچک که اکنون به لُرستان شهرت دارد و به معنای کام و توان و مراد و مطلوب هم آمده است. دکتر رضاشعبانی درکتاب تاریخ تحولات ایران در دوره افشاریه و زندیه درصفحه۱۱۵ درباره وجه_تسمیه_واژه_لُر می نویسد: صرف نظر از نام قوم بزرگی از ایرانیان، معنی واژه لُر تقریباً در تمام فرهنگ های فارسی یکسان ثبت شده: کام، توان، مراد و مطلوب هم گفته شده ( لغت نامه دهخدا؛ ذیل واژه لُر ) . نصرت شیروانی درکتاب آئینه نام های ایرانی صفحه۱۵۲، می نویسد: لُر به معنی کام، مراد و آرزو است و لُر از اقوام ایرانی است که در غرب و جنوب غربی ایران ساکن هستند و لورا نام صورتی فلکی است و لورا نام محلی در دامنه کوه البرز است. دکترحسن انوری در فرهنگ نوجوان صفحه۸۳۱ می نویسد: لُر به ضم لام، قومی است که در جنوب غربی ایران زندگی می کند و لُر ( اسم، صفت ) به هر یک از افراد این قوم می گویند. در فرهنگ جعفری اثر محمدمقیم تویسرکانی صفحه۴۰۸ آمده: لُر به وزن پُر طایفه ای اند مشهور و به معنی توان، کام، مراد و نام ایالت و شهری کهن نیز آمده . در فرهنگ نامه فارسی اثر غلامحسین صدری، جلد3، صفحه۲۳۷۳، آمده: لُر ( lor ) از قوم های_بومی_ایران که در غرب و جنوب غربی سکونت دارند و نیز به معنی مراد و مقصود است. در فرهنگ روز سخن اثر دکترحسن انوری صفحه۱۰۵۶ آمده: لُر نام قومی از اقوام ایرانی که در جنوب غربی ایران ساکنند. در فرهنگ لغت دهخدا، بخش حرف لام، لُر نام قبیله ای از ایرانیان و نیز به معنای بی آلایش و سلیم_نفس نیز آمده . در دانشنامه عمومی، لُر را از جماعت بزرگ ایران، شیعه مذهب و آریایی نژاد که بیشتر در جنوب غربی ایران سکنی دارند و به معنی سلیم نفس و بی_پیرایه است. در دانشنامه آزاد فارسی، لُر قوم بزرگ ایرانی که بومی زاگرس است و جغرافیای نواحی لُرنگین همانند قوس عریضی از سواحل خلیج فارس در حوالی بوشهر شروع شده و پس از عبور از لُربزرگ یعنی کهگیلویه و بختیاری در منتهی الیه شمالی لُرکوچک یعنی استانهای لُرستان وایلام پایان می یابد. دکتریعقوب احمدی درکتاب جامعه شناسی ایلات صفحه۱۲۶ می نویسد: لُرها از اقوام_باستانی و بسیار قدیمی در ایران هستند شهر تاریخی لور که جغرافیدانان اسلامی درباره آن بحث کردند و صحرای لور در شمال خوزستان و محل های دیگری مثل لیر در جندی شاپور و لیراوی در کهگیلویه یا لردگان که یاقوت حموی از آن نام می برد در سیمره نیز محلی بنام لورت وجود دارد و به جنوب ایلام دهلران می گویند و لُرده نام منطقه ای در بوشهر است یاقوت حموی درباره لران می گوید در بین اصفهان و اهواز زندگی می کنند و محل این قبایل را بلاد اللور یا لُرستان می نامد. در زرقام فارس محله ای بنام لُرا ( لرها ) وجود دارد. در خلجستان تفرش منطقه ای بنام لُرمله ( لر محله ) هست. در سیرجان کرمان ایل بزرگ و لُرتباری بنام لُری، سکنا دارد.
لُربزرگ شام ایلات زیراست:
ایلات کهگلویه:
۱. ایل باوی
۲. ایل بویراحمد
۳. ایل ممسنی
۴. ایل طیبی
۵. ایل آقاجاری
۶. ایل بهمئی
ایلات بختیاری شامل:
... [مشاهده متن کامل]
۱. ایل بابادی
۲. ایل بامدی
۳. ایل قندعلی
۴. ایل اسیوند
۵. ایل زراسوند
۶. ایل آسترکی
۷. ایل موری
۸. ایل راکی
۹. ایل بهداروندشامل طایفه های:
تیره منجزی . تیره علاالدین وند. تیره فرگنی. تیره عالیجمالی. تیره سهرسهر. تیره کیارسی. تیره جانکی.
تیره شیخ صالح ابراهیم. تیره دیناشی. تیره للری
. تیره گندایی. تیره شیخ احمدبلد. تیره تکی. تیره کاله
. تیره گرما. تیره اولکی . تیره بهداروند. تیره استکی
۱۰. ایل دینارانی شامل طوایف:
گورویی. سهید. سرقلی. اورک. لجم اورک. کورکور
بویری. عالی محمودی. نوروزی. شالو
۱۱. ایل چهارلنگ شامل طوایف:
طایفه کیارسی ( کیان ارسی ) طایفه زلکی ( زلقی ) .
طایفه ممصالح . طایفه موگویی. طایفه میوند
ایلات کهگلویه:
۱. ایل باوی
۲. ایل بویراحمد
۳. ایل ممسنی
۴. ایل طیبی
۵. ایل آقاجاری
۶. ایل بهمئی
ایلات بختیاری شامل:
... [مشاهده متن کامل]
۱. ایل بابادی
۲. ایل بامدی
۳. ایل قندعلی
۴. ایل اسیوند
۵. ایل زراسوند
۶. ایل آسترکی
۷. ایل موری
۸. ایل راکی
۹. ایل بهداروندشامل طایفه های:
تیره منجزی . تیره علاالدین وند. تیره فرگنی. تیره عالیجمالی. تیره سهرسهر. تیره کیارسی. تیره جانکی.
تیره شیخ صالح ابراهیم. تیره دیناشی. تیره للری
. تیره گندایی. تیره شیخ احمدبلد. تیره تکی. تیره کاله
. تیره گرما. تیره اولکی . تیره بهداروند. تیره استکی
۱۰. ایل دینارانی شامل طوایف:
گورویی. سهید. سرقلی. اورک. لجم اورک. کورکور
بویری. عالی محمودی. نوروزی. شالو
۱۱. ایل چهارلنگ شامل طوایف:
طایفه کیارسی ( کیان ارسی ) طایفه زلکی ( زلقی ) .
طایفه ممصالح . طایفه موگویی. طایفه میوند