[ویکی فقه] فتح قلعه های اسماعیلیه، توسط هلاکوخان صورت گرفت. پس از حمله هلاکو به ایران و قلعه ها بیش از صد قلعه مستحکم اسماعیلیه در ایران ویران شد و غنایم زیادی نصیب مغول ها شد که هولاکوخان بین اطرافیان و سپاهیان خود تقسیم کرد.
هنگامی که چنگیزخان از ایران به مغولستان بازگشت فقط قسمتی از شرق و شمال شرقی ایران فتح شده بود. با اینکه مغولان یکی از سرداران خود را برای حکومت در متصرفات خوارزمشاهیان تعیین می کردند و ایران زیر نظر حکومت مرکزی مغولستان اداره می شد اما مردم به پشتگرمی سلطان جلال الدین خوارزمشاه مبارزات خود بر ضد مغولان را ادامه دادند به طوری که هر روز اخبار اختلال در امور و کانون های شورش به خان مغول می رسید به ویژه اسماعیلیان که از هرج و مرج ناشی از خلا قدرت خوارزمشاهیان سود برده به تقویت نیروی مادی و معنوی خود پرداخته علاوه بر استحکام قلعه های خود به فعالیت وسیعی در سراسر ایران و ماوراء النهر تا چین دست زدند. آنان با راهزنی و قتل شخصیت های سیاسی ناامنی را در سراسر قلمرو مغول گسترش دادند به طوری که حکومت مغول مصمم به فتح کامل ایران شد.
حمله به ایران
پس از گیوک در زمان حکومت منکوقاآن که خزانه در اثر موفقیت های قوبیلای در هند سرشار گشته بود زمینۀ جملۀ مجدد به غرب قلمرو به ویژه ایران فراهم شد. وقتی که بایجونویان یکی از فرماندهان مغول در ایران از شورش های اسماعیلیان و مخالفت های خلیفۀ بغداد نزد خان شکایت کرد و قاضی القضات قزوین نیز زره پوش نزد خان حضور یافته از استیلای ملاحده (اسماعیلیان) و خطر آن ها خان را آگاه ساخت منکوقاآن برادرش هولاکو را که که به شجاعت، دوراندیشی، تجربه و تعصب مذهبی معروف بود برای حمله به سرزمین های اسلامی انتخاب و فرمان حمله به ایران تا مصر را صادر کرده او را به عنوان حاکم این نواحی روانه غرب کرد.در سال ۶۵۱ ه.ق هولاکوخان بر طبق فرمان خان مغول با لشکری جرار که یک پنجم مردان مغول در آن شرکت داشتند شروع به حرکت کرده قرار شد بایجو و جورماغون نیز که در ایران بودند به او بپیوندند. وی ابتدا فرماندۀ سپاهش، کیتوبوقا، را به قهستان فرستاد او که جز تصرف شهر تون موفقیتی نداشت به طوس برگشت.
رسیدن به سمرقند
دو سال بعد هولاکو به سمرقند رسیده فرمانی خطاب به حکام ایالات ایران صادر کرد که اگر در سرکوبی اسماعیلیان همراهی کنند به سلامت خواهند بود در غیر اینصورت بعد از اسماعیلیان سراغ آنان خواهد رفت. به دنبال این فرمان ملوک ایران به جز اسماعیلیه به استقبال او شتافتند. هولاکو از محتشم (محتشم به رئیس قلعه اسماعیلی اطلاق می شد.) قلعه های قهستان درخواست اطاعت کرد چون پذیرفته شد در سال ۶۵۴ همراه او عازم رودبار الموت شد. او ابتدا رسولی نزد رکن الدین خورشاه حاکم اسماعیلیان ایران فرستاد و او را وعده و وعید داد. در آن زمان خواجه نصیرالدین طوسی، اصیل الدین زوزنی، مؤید الدین و جمعی از بزرگان که نزد خورشاه بودند او را به اطاعت تشویق کردند ولی وی اهمال نموده به نشانه اظهار اطاعت برادرش را نزد هولاکو فرستاد. به دنبال این اقدام هولاکو دستور محاصره و حمله به قلعه ها را صادر کرد به طوری که رکن الدین مجبور شد همراه بزرگان از قلعه فرود آمده تمام قلعه ها و ذخائر را تسلیم کند. ولی سکنه قلعه مقاومت کردند لذا با شروع جنگ، قلعه ویران و اموال آن ها غارت شد. پس از این فتح هولاکو محتشم قلعه های قهستان را به آن حدود فرستاد تا بیش از پنجاه قلعه که مانده بود ویران کردند جز قلعۀ گردکوه که بیست سال مقاومت کرد.به این ترتیب بیش از صد قلعه مستحکم اسماعیلیه در ایران ویران شد و غنایم زیادی نصیب مغول ها شد که هولاکوخان بین اطرافیان و سپاهیان خود تقسیم کرد و رکن الدین را به قرا قوروم فرستاد که در راه بازگشت کشته شد و به قدرت مادی و معنوی اسماعیلیان که به مدت دو قرن همواره در مردم و حاکمان ایجاد رعب و وحشت می کرد خاتمه داده شد.
هنگامی که چنگیزخان از ایران به مغولستان بازگشت فقط قسمتی از شرق و شمال شرقی ایران فتح شده بود. با اینکه مغولان یکی از سرداران خود را برای حکومت در متصرفات خوارزمشاهیان تعیین می کردند و ایران زیر نظر حکومت مرکزی مغولستان اداره می شد اما مردم به پشتگرمی سلطان جلال الدین خوارزمشاه مبارزات خود بر ضد مغولان را ادامه دادند به طوری که هر روز اخبار اختلال در امور و کانون های شورش به خان مغول می رسید به ویژه اسماعیلیان که از هرج و مرج ناشی از خلا قدرت خوارزمشاهیان سود برده به تقویت نیروی مادی و معنوی خود پرداخته علاوه بر استحکام قلعه های خود به فعالیت وسیعی در سراسر ایران و ماوراء النهر تا چین دست زدند. آنان با راهزنی و قتل شخصیت های سیاسی ناامنی را در سراسر قلمرو مغول گسترش دادند به طوری که حکومت مغول مصمم به فتح کامل ایران شد.
حمله به ایران
پس از گیوک در زمان حکومت منکوقاآن که خزانه در اثر موفقیت های قوبیلای در هند سرشار گشته بود زمینۀ جملۀ مجدد به غرب قلمرو به ویژه ایران فراهم شد. وقتی که بایجونویان یکی از فرماندهان مغول در ایران از شورش های اسماعیلیان و مخالفت های خلیفۀ بغداد نزد خان شکایت کرد و قاضی القضات قزوین نیز زره پوش نزد خان حضور یافته از استیلای ملاحده (اسماعیلیان) و خطر آن ها خان را آگاه ساخت منکوقاآن برادرش هولاکو را که که به شجاعت، دوراندیشی، تجربه و تعصب مذهبی معروف بود برای حمله به سرزمین های اسلامی انتخاب و فرمان حمله به ایران تا مصر را صادر کرده او را به عنوان حاکم این نواحی روانه غرب کرد.در سال ۶۵۱ ه.ق هولاکوخان بر طبق فرمان خان مغول با لشکری جرار که یک پنجم مردان مغول در آن شرکت داشتند شروع به حرکت کرده قرار شد بایجو و جورماغون نیز که در ایران بودند به او بپیوندند. وی ابتدا فرماندۀ سپاهش، کیتوبوقا، را به قهستان فرستاد او که جز تصرف شهر تون موفقیتی نداشت به طوس برگشت.
رسیدن به سمرقند
دو سال بعد هولاکو به سمرقند رسیده فرمانی خطاب به حکام ایالات ایران صادر کرد که اگر در سرکوبی اسماعیلیان همراهی کنند به سلامت خواهند بود در غیر اینصورت بعد از اسماعیلیان سراغ آنان خواهد رفت. به دنبال این فرمان ملوک ایران به جز اسماعیلیه به استقبال او شتافتند. هولاکو از محتشم (محتشم به رئیس قلعه اسماعیلی اطلاق می شد.) قلعه های قهستان درخواست اطاعت کرد چون پذیرفته شد در سال ۶۵۴ همراه او عازم رودبار الموت شد. او ابتدا رسولی نزد رکن الدین خورشاه حاکم اسماعیلیان ایران فرستاد و او را وعده و وعید داد. در آن زمان خواجه نصیرالدین طوسی، اصیل الدین زوزنی، مؤید الدین و جمعی از بزرگان که نزد خورشاه بودند او را به اطاعت تشویق کردند ولی وی اهمال نموده به نشانه اظهار اطاعت برادرش را نزد هولاکو فرستاد. به دنبال این اقدام هولاکو دستور محاصره و حمله به قلعه ها را صادر کرد به طوری که رکن الدین مجبور شد همراه بزرگان از قلعه فرود آمده تمام قلعه ها و ذخائر را تسلیم کند. ولی سکنه قلعه مقاومت کردند لذا با شروع جنگ، قلعه ویران و اموال آن ها غارت شد. پس از این فتح هولاکو محتشم قلعه های قهستان را به آن حدود فرستاد تا بیش از پنجاه قلعه که مانده بود ویران کردند جز قلعۀ گردکوه که بیست سال مقاومت کرد.به این ترتیب بیش از صد قلعه مستحکم اسماعیلیه در ایران ویران شد و غنایم زیادی نصیب مغول ها شد که هولاکوخان بین اطرافیان و سپاهیان خود تقسیم کرد و رکن الدین را به قرا قوروم فرستاد که در راه بازگشت کشته شد و به قدرت مادی و معنوی اسماعیلیان که به مدت دو قرن همواره در مردم و حاکمان ایجاد رعب و وحشت می کرد خاتمه داده شد.
wikifeqh: قلعه_های_اسماعیلیه