قلبم متعلق به توست ( به هندی: Dil Hai Tumhaara ) یا قلب من مال تو فیلمی محصول سال ۲۰۰۲ و به کارگردانی کوندان شاه است. در این فیلم بازیگرانی همچون ریکا، پریتی زینتا، ماهیما چودری، آرجون رامپال، جیمی شرگیل، آلوک نات، آنجان سیرواستاو ایفای نقش کرده اند.
شالو ( پریتی زینتا ) یک دختر جوان و دوست داشتنی است که با مادرش ساریتا ( ریکا ) و خواهر بزرگترش نیمی ( ماهیما چودری ) زندگی می کند. شالو و نیمی خواهر ناتنی هستند، اما خودشان بی خبرند. شالو دختر شکار شوهر فقید ساریتا و زنی است که با او رابطه داشته است. شکار که در یک تصادف رانندگی با مادر اصلی و تنی شالو مجروح شد، از ساریتا التماس کرد که شالو را مانند دختر خودش بزرگ کند.
اگرچه ساریتا شالو را به فرزندی پذیرفت، اما نمی تواند عشقی را که نسبت به نیمی دارد به او نیز داشته باشد. از طرف دیگر شالو مدام هوس محبت مادرش را می کند. شالو به دنبال جلب توجه است و با سرکشی تلافی می کند. نیمی، شالو را بسیار دوست دارد و دائماً از او دفاع می کند، اگرچه حاضر نیست در مورد مادرش بد فکر کند یا طرفی کسی بگیرد.
پسر جوانی به نام دو خانا ( آرجون رامپال ) وارد زندگی این دو خواهر می شود. دیو و شالو در ابتدا با هم کنار نمی آیند اما کم کم عاشق هم می شوند. با این حال، شرایط باعث می شود نیمی باور کند که دیو عاشق اوست. ساریتا که فقط از جنبۀ نیمی ماجرا را می داند، از طرف نیمی به پدر دیو ( الوک نات ) پیشنهاد ازدواج می دهد. آقای خانا غافلگیر می شود زیرا او فکر می کند دیو و شالو عاشق هم هستند. وقتی ساریتا می بیند که دیو و شالو عاشق هم هستند، به این نتیجه می رسد که شالو دیو را از نیمی دزدیده است، همانطور که مادر شالو شکار را از او دزدیده بود. او با عصبانیت واقعیت را به نیمی آشکار می گوید.
شالو که از اتفاقی که برای والدین خود افتاده شوکه شده، تصمیم می گیرد دیو را قربانی کند تا مادر و خواهرش را خوشحال کند. دیو غمگین در نهایت موافقت می کند که با نیمی ازدواج کند تا شالو را خوشحال کند. نیمی متوجه می شود که مشکلی در شالو وجود دارد، اما شالو با گفتن اینکه عاشق سمیر ( جیمی شرگیل ) ، دوست دوران کودکی اش که سال ها عاشق او بوده، این حقیقت را پنهان می کند.
در روز نامزدی، رقبای سیاسی ساریتا سعی می کنند از واقعیت نامشروع شالو برای تهدید ازدواج نیمی با دیو که از خانواده ای سرشناس است استفاده کنند. شالو کار را به عهده می گیرد، با عجله به خانۀ دیو می رود و در آنجا علناً اعلام می کند که از ازدواج زنی دیگر با پدرش به دنیا آمده و می گوید که این دلیلی بر مهربانی و سخاوت ساریتا است که شالو را به فرزندی قبول کرده است. آقای خانا تحت تأثیر شجاعت شالو قرار می گیرد و قول می دهد که هیچ چیز جلوی عروسی را نخواهد گرفت.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفشالو ( پریتی زینتا ) یک دختر جوان و دوست داشتنی است که با مادرش ساریتا ( ریکا ) و خواهر بزرگترش نیمی ( ماهیما چودری ) زندگی می کند. شالو و نیمی خواهر ناتنی هستند، اما خودشان بی خبرند. شالو دختر شکار شوهر فقید ساریتا و زنی است که با او رابطه داشته است. شکار که در یک تصادف رانندگی با مادر اصلی و تنی شالو مجروح شد، از ساریتا التماس کرد که شالو را مانند دختر خودش بزرگ کند.
اگرچه ساریتا شالو را به فرزندی پذیرفت، اما نمی تواند عشقی را که نسبت به نیمی دارد به او نیز داشته باشد. از طرف دیگر شالو مدام هوس محبت مادرش را می کند. شالو به دنبال جلب توجه است و با سرکشی تلافی می کند. نیمی، شالو را بسیار دوست دارد و دائماً از او دفاع می کند، اگرچه حاضر نیست در مورد مادرش بد فکر کند یا طرفی کسی بگیرد.
پسر جوانی به نام دو خانا ( آرجون رامپال ) وارد زندگی این دو خواهر می شود. دیو و شالو در ابتدا با هم کنار نمی آیند اما کم کم عاشق هم می شوند. با این حال، شرایط باعث می شود نیمی باور کند که دیو عاشق اوست. ساریتا که فقط از جنبۀ نیمی ماجرا را می داند، از طرف نیمی به پدر دیو ( الوک نات ) پیشنهاد ازدواج می دهد. آقای خانا غافلگیر می شود زیرا او فکر می کند دیو و شالو عاشق هم هستند. وقتی ساریتا می بیند که دیو و شالو عاشق هم هستند، به این نتیجه می رسد که شالو دیو را از نیمی دزدیده است، همانطور که مادر شالو شکار را از او دزدیده بود. او با عصبانیت واقعیت را به نیمی آشکار می گوید.
شالو که از اتفاقی که برای والدین خود افتاده شوکه شده، تصمیم می گیرد دیو را قربانی کند تا مادر و خواهرش را خوشحال کند. دیو غمگین در نهایت موافقت می کند که با نیمی ازدواج کند تا شالو را خوشحال کند. نیمی متوجه می شود که مشکلی در شالو وجود دارد، اما شالو با گفتن اینکه عاشق سمیر ( جیمی شرگیل ) ، دوست دوران کودکی اش که سال ها عاشق او بوده، این حقیقت را پنهان می کند.
در روز نامزدی، رقبای سیاسی ساریتا سعی می کنند از واقعیت نامشروع شالو برای تهدید ازدواج نیمی با دیو که از خانواده ای سرشناس است استفاده کنند. شالو کار را به عهده می گیرد، با عجله به خانۀ دیو می رود و در آنجا علناً اعلام می کند که از ازدواج زنی دیگر با پدرش به دنیا آمده و می گوید که این دلیلی بر مهربانی و سخاوت ساریتا است که شالو را به فرزندی قبول کرده است. آقای خانا تحت تأثیر شجاعت شالو قرار می گیرد و قول می دهد که هیچ چیز جلوی عروسی را نخواهد گرفت.
wiki: قلبم متعلق به توست