[ویکی شیعه] قُرَیش، از مشهورترین و مهم ترین قبایل عرب در
حجاز که پیامبر اکرم(ص) نیز از آن قبیله بوده است. بیشتر نسب شناسان عقیده دارند که قریش لقب نضر بن کنانه، جد دوازدهم پیامبر(ص) است؛ از این رو هر طایفه ای که نسب اش به «نضر بن کنانه» برسد، قُرَشی خوانده می شود و از
قبیله قریش به شمار می آید.
برخی دیگر از دانشمندان نسب شناس، قریش را لقب فهر بن مالک، جد دهم پیامبر(ص)، دانسته اند و نسل او را قریشی به شمار می آورند. در قرآن،
سوره ای به نام قریش آمده است.
دلایل مختلفی در علت نام گذاری قریش آمده است، که عبارتنداز:
[ویکی اهل البیت] یکی از قبایل مهم حجاز
بیشتر نسب شناسان عقیده دارند که قریش لقب نضر بن کنانه، جد دوازدهم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بوده است؛ از این رو هر طایفه ای که نسب اش به «نضر بن کنانه» برسد، «قریشی» خوانده می شود و از قبیله قریش به شمار می آید. برخی دیگر از دانشمندان نسب شناس، قریش را لقب فهر بن مالک، جد دهم پیامبر اکرم دانسته اند و نسل او را قریشی به شمار می آوردند.
نظر دیگر در مورد دلیل نامگذاری آن ها به قریش با توجه به ریشه این کلمه بیان شده است به این صورت که "قریش" از ریشه قرش و به معنای کسب و نیز جمع شدن است و قرشیان، چنان که در سوره قریش آمده، سفرهای بازرگانی زمستانه و تابستانه داشته اند و آنان که قبلاً در سرزمین مختلف پراکنده بودند، در مکه جمع شد و اسکان یافتند.
برای تفصیل رجوع شود به قبیله قریش پیش از اسلام.
مسعودی، مورخ مشهور اسلامی، طایفه های قبیله ی بزرگ قریش مقارن ظهور اسلام را 25 طایفه به شرح زیر دانسته است:
از طوایف 25 گانه قریش، برخی در سرزمین بطحاء (مناطق هموار مکه) ساکن بودند که به «قریش بطاح یا قریش بطحاء» شهرت داشتند و طایفه هایی نیز در کوه ها و بیرون
شهر مکه ساکن بودند که به «قریش ظواهر» مشهور بودند.
قریشیان به سرپرستی امور
کعبه و مؤسسات آن توجه فراوانی داشتند و اقتصاد و سیاست آنان بر اساس مناصب مربوط به کعبه استوار بود. هر یک از موسسات وابسته به کعبه را یکی از بزرگان طوایف قریش عهده دار بود و غالبا مناصب کعبه در دست ده طایفه مهم قریش بود. این ده طایفه عبارت بودند از: بنی هاشم، بنی عبدالدار، بنی اسد، بنی مخزوم، بنی سهم، بنی تیم،
بنی عدی بنی نوفل و بنی جمح.
مناصب کعبه که قریش عهده دار آن بود عبارت بود از: منصب «سقایت» (آبرسانی به زائران کعبه)، منصب «رفادت» (مهمانداری و پذیرائی زائران کعبه)، منصب «حجابت» (کلیدداری و دربانی)، منصب «قضاوت»، منصب «قیادت» (سرداری و سرپرستی کاروانهای بازرگانی و جنگی)، منصب «عمارت» (نگهبانی و مراقبت از مسجدالحرام)، منصب جمع آوری و نگهداری اموال کعبه، منصب پرداخت دیه و غرامت و...
[ویکی الکتاب] معنی
قُرَیْشٍ: نام عشیره و دودمان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)است ، که همگی از نسل نضر بن کنانهاند که نامش قریش نیز بوده
معنی
رِحْلَةَ: به معنای حالتی است که یک انسان سوار بر راحله و در حال سیر دارد وراحله به معنای شتری است که برای راه پیمایی نیرومند باشد . منظور از رحلت قریش مسافرت آنان از مکه به بیرون برای تجارت است
معنی
غَزْلَهَا: پشمهای تابیده اش - رشته اش ( در عبارت "وَلَا تَکُونُواْ کَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَهَا " منظور زنی بوده احمق از دودمان قریش که با کنیزانش مینشسته و تا نصف روز نخ میرشته ، و آنگاه به ایشان دستور میداده که آن رشتهها را پنبه کنند ، و این کار همیشگی او بود...
معنی
یَصِدُّونَ: صدایشان به مسخره و خنده بلند می شود (کلمه یصِدون به معنای یضجون - ضجه و خنده میکنند میباشد ، وعبارت "وَلَمَّا ضُرِبَ ﭐبْنُ مَرْیَمَ مَثَلاًَ إِذَا قَوْمُکَ مِنْهُ یَصِدُّونَ" به این موضوع اشاره دارد که قریش وقتی شنیدند که قرآن به داستان عیسی (علیها...
معنی
أَنکَاثاً: از هم باز شده ها (کلمه نکث به معنای نقض است ، و نقض که مقابلش واژه ابرام است ، به معنای افساد چیزی است که محکم شده از قبیل طناب یا فتیله و امثال آن و هر چیزی که بعد از تابیده شدن و یا رشته شدن نقض گردد ، آن را انکاث میگویند ، چه طناب باشد و چه رشته ...
معنی
نَقَضَتْ: وا تابید - باز کرد (نقض که مقابل واژه ابرام است ، به معنای افساد چیزی است که محکم شده از قبیل طناب یا فتیله و امثال آن ، پس نقض چیزی که ابرام شده مانند حل و گشودن چیزی است که گره خورده است ، و کلمه نکث نیز به معنای نقض است ،و هر چیزی که بعد از تابیده...
تکرار در قرآن: ۱(بار)
نام قبیله بزرگی از عرب که رسول خدا «صلی اللَّه علیه و آله» از تیره بنی هاشم از همان قبیله است در اقرب الموارد گوید: اگر از «قریش» حی و تیره اراده شود منصرف باشد و اگر قبیله مراد باشد به جهت تانیت و علمیت غیر منصرف است. . و برای الفت دادن و محترم کردن قریش که الفت دادن آنها در مسافرت زمستان و تابستان باشد. این کلمه یکبار بیشتر در قرآن نیامده است.
[ویکی فقه] قریش (ابهام زدایی). قریش ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • سوره قریش، یکصد و ششمین سوره قرآن کریم• قبیله قریش، مشهورترین قبیله جزیرة العرب و قبیله پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)
...
[ویکی شیعه] قریش (ابهام زدایی). «قریش» یه یکی از موارد زیر اشاره دارد: