فهیم
/fahim/
مترادف فهیم: ادراکمند، باادراک، بافهم، دانا، فهمیده، هوشیار
برابر پارسی: دانا، با هوش، تیزهوش
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: باهوش، دانا، فرزانه، دانشمند، تیزفهم، ( عربی ) ( = فهمیده )، فهمیده
برچسب ها: اسم، اسم با ف، اسم پسر، اسم عربی، اسم مذهبی و قرآنی
لغت نامه دهخدا
به زمانی نکت و علم و ادب یاد کنی
وین ندیده ست در این عصر کس از هیچ فهیم.
فرخی.
ستمگران را چون جایگه چنین باشدستمگری نکند مردم لبیب و فهیم.
سوزنی.
فرهنگ فارسی
با فهم دانا جمع : فهما (ئ )
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
فرهمند، هوشمند
با ادراک و کسی که به چیزی رسیده و آن را درک کرده
مثلا فهمیده باید با ادب بود و آن را درک کرده در نتیجه در گفتار او نمایان است
مثلا فهمیده باید با ادب بود و آن را درک کرده در نتیجه در گفتار او نمایان است
چیزفهم