[ویکی فقه] فلسفه اخلاق شاخه ای از فلسفه است که به تأمّل فلسفی درباره مسائل اخلاقی می پردازد.
تحلیل معنای جمله های اخلاقی، تشخیص معیار فعل اخلاقی و چگونگی کسب معرفت اخلاقی از جمله موضوعات فلسفه اخلاق است.
بسیاری از آنچه امروزه در فلسفه اخلاق بحث می شود مبادی تصوری یا تصدیقی علم اخلاق است؛ در ذیل مهمترین مباحث و موضوعات فلسفه اخلاق ذکر می شود.
← نفس انسان و جاودانگی آن
۱. ↑ فلسفه اخلاق، ویلیام، ص ۱۷.۲. ↑ فلسفه اخلاق، پل ادواردز، ص ۱۵ ـ ۶۳.۳. ↑ اخلاق ناصری، باب اول، ص۴۸ ـ ۸۰.۴. ↑ جامع السعادات، ج ۱، ص ۳۷ ـ ۷۹.۵. ↑ ص/سوره۳۸، آیه۷۲.
دانشنامه موضوعی قرآن
...
تحلیل معنای جمله های اخلاقی، تشخیص معیار فعل اخلاقی و چگونگی کسب معرفت اخلاقی از جمله موضوعات فلسفه اخلاق است.
بسیاری از آنچه امروزه در فلسفه اخلاق بحث می شود مبادی تصوری یا تصدیقی علم اخلاق است؛ در ذیل مهمترین مباحث و موضوعات فلسفه اخلاق ذکر می شود.
← نفس انسان و جاودانگی آن
۱. ↑ فلسفه اخلاق، ویلیام، ص ۱۷.۲. ↑ فلسفه اخلاق، پل ادواردز، ص ۱۵ ـ ۶۳.۳. ↑ اخلاق ناصری، باب اول، ص۴۸ ـ ۸۰.۴. ↑ جامع السعادات، ج ۱، ص ۳۷ ـ ۷۹.۵. ↑ ص/سوره۳۸، آیه۷۲.
دانشنامه موضوعی قرآن
...
wikifeqh: فلسفه_اخلاق
[ویکی اهل البیت] علم اخلاق مجموعه اصولی معیاری و سنجشی است که شایسته است رفتار انسان ها مطابق آنها صورت گیرد و به عبارت دیگر: اصول اخلاقی راه رفتار پسندیده و هدف ها و انگیزهها را توضیح و ترسیم می نماید.
از این رو علم اخلاق و به دو بخش اصلی و بنیانی تقسیم می گردد و هر کدام از آن دو آثار و ویژگیهائی دارد که آن دیگری فاقد آن است.
این که انسان ها از نظر اخلاقی چه تکالیفی دارند و چه وظایفی خواه مادی یا معنوی، اجتماعی یا فردی و خانوادگی و غیر آن در رابطه با سایر انسان ها عهده دار است و باید انجام دهند و چه چیزهائی را نباید انجام دهند؟
این که این تکالیف و وظائف را برای چه مقصودی باید انجام دهد یا ندهد؟ و هدف و غایت این وظائف و تکالیف چیست؟ بخش اول در اصطلاح علماء علم اخلاق، اخلاق عملی و بخش دوم را اخلاق نظری و یا فلسفه اخلاق می نامند.
پس فلسفه اخلاق عین علم اخلاق نیست گر چه با آن در رابطه نزدیکی قرار دارد زیرا علم اخلاق عام بوده، شامل هر دو بخش می گردد پس نسبت بین آن دو نسبت میان عام و خاص است و فلسفه اخلاق یک بخشی از آن محسوب می گردد.
و به عبارت دقیق تر می توان گفت نسبت فلسفه اخلاق (یعنی اخلاق نظری) و اخلاق عملی نسبت میان مبادی و غایت محسوب می گردد از این رو لازم است قبل از هر چیز از اخلاق نظری بحث نمود زیرا باید ابتدا غایت را شناخت سپس راه های وصول به آن را مورد بررسی قرار داد.
از این رو علم اخلاق و به دو بخش اصلی و بنیانی تقسیم می گردد و هر کدام از آن دو آثار و ویژگیهائی دارد که آن دیگری فاقد آن است.
این که انسان ها از نظر اخلاقی چه تکالیفی دارند و چه وظایفی خواه مادی یا معنوی، اجتماعی یا فردی و خانوادگی و غیر آن در رابطه با سایر انسان ها عهده دار است و باید انجام دهند و چه چیزهائی را نباید انجام دهند؟
این که این تکالیف و وظائف را برای چه مقصودی باید انجام دهد یا ندهد؟ و هدف و غایت این وظائف و تکالیف چیست؟ بخش اول در اصطلاح علماء علم اخلاق، اخلاق عملی و بخش دوم را اخلاق نظری و یا فلسفه اخلاق می نامند.
پس فلسفه اخلاق عین علم اخلاق نیست گر چه با آن در رابطه نزدیکی قرار دارد زیرا علم اخلاق عام بوده، شامل هر دو بخش می گردد پس نسبت بین آن دو نسبت میان عام و خاص است و فلسفه اخلاق یک بخشی از آن محسوب می گردد.
و به عبارت دقیق تر می توان گفت نسبت فلسفه اخلاق (یعنی اخلاق نظری) و اخلاق عملی نسبت میان مبادی و غایت محسوب می گردد از این رو لازم است قبل از هر چیز از اخلاق نظری بحث نمود زیرا باید ابتدا غایت را شناخت سپس راه های وصول به آن را مورد بررسی قرار داد.
wikiahlb: فلسفه_اخلاق