هر نفس نو می شود این دنیا/
و مابی خبر در نو شدن اندر بقا/
با احترام کامل به بینش و کشف شهودی مولانا عارف بزرگ مسلمان و پارسی زبان، بر اساس بینش و باور فردی من، این دنیا هر نفس نو نمی شود بلکه به تدریج از حالت قوه به فعلیت میرسد. اما این عالم یا دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست، در طول این سفر دایره وار دنیوی، مقطعی ، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( یعنی مبدء و معاد از دیدگاه علمی و نه دینی ) همیشه بعد از وقوع مهبانگ های هشتم در یک درجه تکاملی برتر از قبل از نو آفریده میشود تا رسیدن به معاد یعنی تا بازگشتن به مبدء ( همان آفرینش اولیه در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین ) روی یک مسیر دایره ای شکل از طریق گردش وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن. برخلاف حکم قطعی صادر شده توسط ملاصدرا حکیم مسلمان و بنیانگذار حکمت متعالیه و بانی اصالت وجود و حرکت های جوهری و اشتدادی مبنی بر امتناع تبدیل مجدد فعل به قوه و بر خلاف اصل علمی مبنی بر بازگشت ناپذیری روند تکاملی، بر اساس بینش و باور فردی من، نطفه تثلیثی ( مادی روحی روانی ) در بستر امن و ساکن و پیوسته و فراگیر زندگی بخش جان از لحظه بسته شدن تا لحظه مرگ فقط در یک درجه تکاملی به فعلیت میرسد و در طول آن دیگر مشمول حال تکامل نمی باشد بلکه رشد و نمّو و رسیدن به بلوغ نسبی و سپس رو به ضعف نهادن و پیری و کهولت و پژمردگی و مردن. محتوای کیهان یا جهان هم همیشه بین وقوع هفت مهبانگ متوالی در یک درجه تکاملی به ظهور و پیدایش و کثرت میرسد. در لحظه مرگ جزئیات و مرگ کلی محتوای کیهان یا جهان فقط همین درجه تکاملی پشت سر رها و محو میگردد و کلیه مدارات، مراتب یا درجات تکاملی بر تر بصورت امکانات بالقوه ( یا به شکل طرح و برنامه ) در بطن خمیر مایه ساختاری واقعیت و طبیعت ثابت و ساکن و پایدار و دست نخورده باقی میمانند و هرکدام به ترتیب و نوبه خاص و ویژه به فعلیت خواهند رسید.
... [مشاهده متن کامل]
آیه قرآنی به شکل 《کما بدائکم تعودون 》 به معنای بازگشت به همان آفرینش اولیه بوده و میباشد و نه اینکه بسوی او باز می آیید. هدف حرکت دایره وار طبیعت و انسان به عنوان بخش مهمی از آن، بازگشت به حالت بهشت برین می باشد و نه حضور انسان در دادگاه عدل الهی بر اساس حکمت های موسائی - تورائی؛ ایسائی - ایوان گلیئی؛ محمّدی - قرآنی؛ زرتشتی - اوستائی؛ بودائی - ودائی و اُپانی شادی.
عشق و زندگی روئیای - برزخی در طول این سفر دایره وار دنیوی ، مقطعی ، نزولی و صعودی از یکطرف و عشق و زندگی واقعی - معادی از طرف دیگر بطور مطلق مستقل از کلیه پندار ها و گفتار ها و رفتار های نیک و بد دنیوی و بدون کوچکترین تبعیض و استثنائی بین افراد انسانی صورت می پذیرند. در این زمینه اندیشه و فکر و خیال من و فرگشتیان راحت و آسوده باشد.
همیشه حماقت به خیانت تبدیل وفرگشت میشه وبه تکامل میرسد!
پس بنابر نظریه داروین ما خودمان هم انسانهای نخستین هستیم که هر انسانی را محیط زنگی اش با خودش همسان سازی میکند و بنابر همین قانون اصلا چیزی بنام بالاتر و برتر بودن بین گونه ها وجود ندارد یعنی هیچ برتری
... [مشاهده متن کامل] بین مهره دار و بی مهره وجود ندارد در فرگشت زمان و طول و عرض تا ریخ وجود ندارد همه در یک آن واحد رخ میدهد و همه در عرض هم قرار میگیرند
بنظر بنده فرگشت مناسبترین واژه است چراکه اگربگوییم تکامل یعنی اینکه کامل شده و دیگر تغییر پذیر نیست ولی فرگشت یعنی باز هم امکان دارد طی میلیون ها سال بعد موجودات و حتی انسان به لحاظ ظاهری ویا مغزی تغییر کنند به این دلیل که نسبت به گذشته تغییر کرده اند
فرگشت به معنی حرکت دورانی است . کنش ما وارد چرخش ( کنش فرهنگی ویامیکربی ویاشمیایی ویافیزیکی ویا غیره میشود ) وما بابازگشت نتیجه آن ویافرگشت آن ( اگرکنش فرهنگی باشد ) ماباکنش فرهنگی در همان زمینه، روبرو میشویم. این یک فرگشت فرهنگی ودورانی غیر قابل اجتناب است.
فرگشت fargasht
در گذشته به جای اوولوشن ، معادل فارسی تکامل که البته ریشه عربی دارد بکار میرفت ولی امروزه کلمه فرگشت بکار می رود مفهوم فرگشت بیان کننده سیر تحول موجودات زنده است ، که شامل تمامی گروهای موجودات زنده می شود ، ومبحث اشتقاق گونه ها و داشتن نیای مشترک را مطرح می کند ، انقراض وپیدایش گونه ها را هم شامل می شود ، بدیهی است انسان هم به عنوان یک گونه ی جانوری مشمول این جریان دگرگونشی ودگر زایشی است ، چه بسا شواهدی که دانشمندان زیست شناس برای تکامل یافته اند که از شواهد ریخت شناسی وجنین شناسی وژنتیکی و فیزیولوژیکی فسیل شناسی و . . . . است که هر کدام شامل چندین بخش می شود . مثلا از شواهد جنینی می توان به تشابهات جنین تمامی پنج گروه مهره دارن شامل ماهی ها ، دوریستان ، خزندگان ، پرندگان وپستاندارن ( که انسان هم جزوش هست ) اشاره کرد ، برای مثال چند نمونه از این شواهد جنینی فرگشت عبارتند از 1اشتراک همگی جنین ها در نوتو کرد ( طناب پشتی که غضروفی بوده وبعدا در انسان به دیسک بین مهره ای تبدیل می شود ) ، 2 شکاف های حلقی ( شکاف آبششی که در انسان بسته می شود ولی در ماهی ها به آبشش تبدیل می شود ) 3جوانه های دست وپا ( که در انسان به دست وپا تبدیل می شود ولی در مار نمی شود ) و 4دم پشت مخرجی ( که در حیوانات به دم تبدیل می شود ولی در انسان به شکل دنبالچه باقی می ماند )
... [مشاهده متن کامل]
فرگشت مانند هر مبحثی از علوم تجربی، شامل فیزیک وشیمی وریست، اعتقادی نیست ودر حیطه ی اعتقادات قرار نمی گیرد ، وکسی نمی تواند بگوید من بدان معتقد هستم یا بگوید من معتقد نیستم ، این مطالب از دیگاه علوم انسانی ومذهبی قابل بحث وتفسیر نیست وعدم پذیرش آن، نشانه عدم آگاهی نسبت به ان محسوب می شود ، همانطور که مثلا مطالب فیزیکی نظیر ، عدم پذیرش کروی بودن زمین یا گردش زمین به دور خورشید را نمی توان به بحث وجدل گذاشت وبه چالش کشید ، مباحث زیست هم اینطوری است
در ضمن مغایرتی بین فرگشت ودین و مذهب جود ندارد وچنین تصوری ناشی از عدم اطلاع وشناخت درست از مباحث زیستی وبویژه مسائل مدهبی است
بسیار برابر بجایی برای evolution برساخته شده که خوشبختانه بخوبی جا افتاده است ، میتوان آنرا به ریخت فرگشتن در برابر فعلevolve هم به کار برد
تعریفی که مبینا از فرگشت یا تکامل کرده اند از نظر علمی درس است. تکامل ضرورتأ�اعتلا یافتن نیست بلکه هرگونه دگرگونی که منجر به همسازی Adaptation با شد را شامل میشود. تا نخستین دهه های قرن بیستم در فرهنگ
... [مشاهده متن کامل] متأثر از مارکسیسم فرگشت یا تکامل Evolution صرفأ�اعتلا یافتن را منظور�می داشت ولی یا پیشرفت علوم در همه زمینه ها مفهوم Evolution� یا فرگشت تغیر�یافت بدون آنکه واژه آن تغیر�کند. امروزه فرگشت یا Evolution به آن دگرگونی گفته میشود که ناشی از همسازی یا محیط� Adaptation باشد. از اینرو فرگشت با دگرگونی� یا تطور متفاوت است. فرگشت بهترین واژه ایست که برای Evolution در نظر گرفته شده است. �
فر ( پیشوند ) به معنی پیش رفتن و ادامۀ روند گشت ( گشتن و تغییر یافتن ) . دگرگونی دائم و تغییرات موجودات
تکامل یافتن
فرگشت. فرسودن ( اِمص ) از: فر ( پیشوند ) + گشت به معنی گشتن و تغییر یافتن. ( فرهنگستان ) تغییر و تحول تدریحی و متمادی. تغییرات انباشتی تدریجی در خزانۀ ژنی ( همچون [http://www. loghatnaameh. com/dehkhodaworddetail - 91acae7fd85a465380265262e4bad44c - fa. html فرسودن]: فر + سا: سایش تدریجی و متمادی ) . تکامل زیستی. اولوسیون ( فرنگی ) تطّوُر ع. برآیش. برابر لغت انگلیسی: Evolution
... [مشاهده متن کامل]
ترکیب ها:
- فرگشت داروینی. فرگشت فرهنگی. فرگشتگرای. فرگشتدان. زیست شناسی فرگشتی.
فرگشت را به جای تکامل پیشنهاد کرده اند با این استدلالت که کامل واژه ای غلط انداز است؛ زیرا در زبان فارسی تکامل به معنی کامل شدن و تکمیل است. درحالیکه Evolution ( اولوشن ) اصلا به این مفهوم نیست. ریشۀ لغت تکامل از عربی است، ولی خود عرب زبانان از این لغت به عنوان برابر اولوشن استفاده نمی کنند. در زبان عربی برابر اولوشن «تطوّر» است - به مفهوم تغییر و تحول - که برابر کاملاً درستی است. شاید یکی از دلایل بدفهمی رایج فارسی زبان نسبت به این پدیده همین واژۀ اشتباه تکامل باشد. فرگشت از برابر نهاده های فرهنگستان است و بهتر است به جای تکامل به کار رود. البته برابرهای دیگری برای اولوشن ( اولوسیون ) پیشنهاد شده از جمله: برآمدن ( برآیش ) ؛ فرارویش؛ دگرگونش؛ تطوّر؛ تحول؛ و فرگشت. لغت فرگشت در این میان بیشترین تناسب معنایی را با برابر اصلی دارد. فر ( پیشوند ) + گشت ( گشتن و تغییر یافتن ) . «فر» در اینجا اسم نیست و از این جهت به معنی فرّه و جلال و شکوه نیست، بلکه یک پیشوند است به مفهوم پیش رفتن و ادامۀ روند [به همین طریق داریم؛ فرسایش = فر + سایش. ساییدن متمادی و ادامه دار].
... [مشاهده متن کامل]
برابرنهاده های درست پیشنهادی
evolution = فرگشت - - - - - - - - - - - - - - - - - - - evolutionary = فرگشتی - - - - - - - - - - - - - evolutionist = فرگشت شناس - - - - - - - - evolutionary biology =زیست شناسی فرگشتی - - - - - - - - biological evolution فرگشت زیستی - - - - - - convergent evolution = فرگشت همگرا - - - - - - - - - - co - evolution = هم - فرگشت.
Evolutionary biology
تصویر گرافیکی نصف انسان نصف شامپانزه. برای اینکه متوجه شباهت انسان با دیگر ایپ ها Ape ( کَپی ) مانند شامپانزه؛ گوریل و اورانگوتان شویم لازم نیست زیست شناس باشیم. به جز برخی تفاوت ها در اندازه و موی اضافه، اندام های ما به وضوح به هم شباهت دارند. البته این شباهت تنها ظاهری نیست. برای نمونه شمپانزه ها از ابزار استفاده می کنند و استفاده از آنرا به کودکان خود می آموزند. آنها سلسله مراتب اجتماعی خاص خود را دارند. و اگرچه نمی توانند سخن بگویند ولی قادر به یادگیری زبان اشاره هستند. نیاکان مشترک ما و آنها چیزی در حدود ۶ میلیون سال پیش زندگی می کرده اند و کم کم از هم منشعب شده اند. مواد ژنتیکی انسان و شامپانزه تنها چند درصد با هم اختلاف دارد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)