فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
دانشنامه آزاد فارسی
فرهنگ نویسی (Lexicography)
فرآیند تدوین و تألیف واژه نامه ها یا فهرست و سیاهه ای از واژه ها (عموماً به صورت الفبایی) همراه با اطلاعاتی در مورد معنی، تلفظ، املا، و احتمالاً شواهد منثور یا منظوم. سابقۀ فرهنگ به روزگاران کهن بازمی گردد. در بین النهرین، چین، و یونان در قرون پیش از میلاد سیاهه هایی از واژگان، به دلیل صیانت از زبان تدوین شد. در غرب نخستین فرهنگ ها در یونان باستان تهیه شد که بیشتر برای تفسیر و تبیین پاره ای از واژگان آثار فلاسفه، ازجمله افلاطون، بود. در قرون وسطا برای توضیح واژه های مشکل نخستین واژه نامه های دوزبانه تألیف شد. نخستین واژه نامۀ دوزبانه چاپی انگلیسی ـ فرانسوی را در ۱۴۸۰ ویلیام کاکستون تألیف کرد که برای استفادۀ مسافران و بازرگانان بود. قرن ۱۷ دوران شکوفایی تدوین و انتشار فرهنگ های دوزبانه و چندزبانه بود. علت آن هم رونق تجارت و اعزام مبلّغان مسیحی به نقاط مختلف دنیا بود. این فرهنگ عموماً حاوی لغات مشکل بود. از مهم ترین فرهنگ های قرن ۱۷، کتاب لغت رابرت کاودری است که در ۱۶۰۴ منتشر شد. در قرن ۱۸ با پیشرفت زبان شناسی تطبیقی دورۀ نگارش واژه نامه های تاریخی آغاز شد و در فرهنگ نگاری سنت گردآوری، واژگان مشکل کنار گذاشته شد و فرهنگ هایی با مدخل های زیادتر و معانی روشن تر تألیف شد، از آن جمله است فرهنگ جان کِرسی (۱۷۰۲) و فرهنگ ناتانلی بیلی، فرهنگ نویس انگلیسی (۱۷۲۱). مشهورترین فرهنگ نویس قرن ۱۸ ساموئل جانسون انگلیسی است که فرهنگ زبان انگلیسی را با حدود ۵هزار مدخل و ۱۱۸هزار شاهد و نقلِ قول منتشر کرد (۱۷۵۵). بزرگ ترین فرهنگ نویس قرن ۱۹ نوام وبستر امریکایی است که نخستین جلد فرهنگ خود را که ویژگی های زبان امریکایی را داشت در ۱۸۲۸ منتشر کرد. در اواخر قرن ۱۹ فرهنگ عظیم تاریخی انگلیسی منتشر شد (۱۸۸۲) با عنوان فرهنگ انگلیسی آکسفورد (به OED شهرت دارد). در زبان عربی سابقۀ فرهنگ نگاری کهن است. ایرانیان در تهیه فرهنگ های عربی نقش مهمی داشتند، چون زبان عربی که زبان قرآن و دین اسلام بود، برای ایرانیان زبانی بیگانه بود و دانستن معانی لغات و اصول دستوری زبان عربی برای آن ها اهمیت فراوان داشت. به احتمال زیاد غریب القرآن که به ابن عباس منسوب است نخستین فرهنگ لغات عربی است. پس از او ابان بن تغلب (متوفی ۱۴۱ق) کتابی با همین عنوان تألیف کرد. اما بنیانگذار فرهنگ نگاری در جهان عرب خلیل بن احمد فراهیدی صاحب کتاب العین است. از دیگر فرهنگ های عربی می توان از غریب الحدیث و کتاب الجحیم ابوعمرو شیبانی، کتاب غریب الحدیث و الغریب المصنف ابوعبید قاسم ابن سلام (متوفی ۲۲۳ق)، الجهمره ابن درید، تهذیب اللغه ازهری (۲۸۲ـ۳۷۰ق) نام برد. در همین قرن صاحب ابن عباد المحیط را تألیف کرد. همچنین در قرن ۴ق ابن فارس مقاییس اللغه را تألیف کرد و جریدی صحاح اللغه را که یکی از معتبرترین فرهنگ های عربی است. در قرن ۶ق زمخشری اساس البلاغه را تألیف کرد و در قرن ۷ق صغانی العباب را که ناتمام ماند تدوین کرد. لسان العرب در قرن ۸ق براساس مهم ترین لغت نامه های موجود تدوین شد. در قرن ۹ق فیروزآبادی کتاب قاموس را تألیف کرد که از نظر ضبط دقیق لغات دارای اهمیت بسیار است. در قرن ۱۱ق سید مرتضی زبیدی کتاب قاموس فیروزآبادی را در کتاب خود با عنوان تاج العروس به طور مبسوط شرح کرد. در دوران معاصر بطرس البستانی محیط المحیط را تألیف و منتشر کرد (۱۸۸۹)، و سعید خوری شرتونی اقرب الموارد را منتشر کرد (۱۸۸۹). در قرن ۲۰ المنجد فی اللغه را لوئیس معطوف تدوین و چاپ کرد (۱۹۰۷)، و عبدالله بستانی کتاب البستانی (۱۹۳۰) را و فرهنگستان زبان عربی مصر کتاب معجم الوسیط (۱۹۶۰) را منتشر کردند. همچنین فرهنگستان زبان عربی مصر کار نگارش فرهنگ تاریخی زبان عربی را توسط فیشر، مستشرق آلمانی (۱۹۷۰) انجام داد. سابقۀ فرهنگ نگاری در ایران به پیش از اسلام می رساند. پس از ورود اسلام و پس از گسترش زبان دری از خراسان به سایر مناطق ایران تألیف فرهنگ های فارسی مرسوم شد. از نخستین فرهنگ های فارسی می توان از رسالۀ ابوحَفْص سُغدی نام برد که اثری از آن باقی نمانده و تفاسیر فی لغة فُرس را قطران شاعر در همین دوره تهیه کرد. مهم ترین فرهنگ که در قرن ۵ق تألیف شد لغت فُرس اسدی طوسی است. این فرهنگ چون برای استفادۀ شاعران تألیف شده براساس حرف آخر کلمات تنظیم شده است و این روش تا مدت ها مرسوم بوده است. در قرن ۹ق به دلیل گسترش زبان و شعر فارسی در سرزمین هند سنت فرهنگ نگاری فارسی در آن جا متداول شد. بیشتر فرهنگ فارسی در هند تألیف شده اند، و اکثر آن ها به صورت الفبایی و به شیوۀ امروزی تنظیم شده اند: از آن جمله اند: صحاح الفرس (قرن ۸ق)، مجمع الفرس (قرن ۱۱ق)، فرهنگ جهانگیری (قرن ۱۱ق)، برهان قاطع (قرن ۱۱ق) که به ترکی عثمانی نیز ترجمه شد، فرهنگ رشیدی (قرن ۱۱ق) که خلاصۀ فرهنگ جهانگیری است و نخستین فرهنگ انتقادی فارسی به حساب می آید، غیاث اللغات (قرن ۱۳ق)، آنندراج (قرن ۱۴ق)، و فرهنگ نظام (قرن ۱۴ق). در اواسط قرن ۱۳ق رضاقلی خان هدایت (۱۲۱۸ـ۱۲۸۸ق) فرهنگ انجمن آرای ناصری را تألیف کرد. در اوایل قرن ۱۴ق علی اکبر نفیسی ناظم الاطباء فرهنگ نفیسی معروف به فرنودسار را تألیف کرد مشتمل بر حدود ۱۵۰هزار لغت فارسی و عربی و آن نخستین فرهنگ فارسی است که از حروف لاتین (فونتیک) برای نشان دادن تلفظ لغات استفاده کرده است. لغت نامۀ دهخدا مفصل ترین و مهم ترین فرهنگ فارسی است که در قرن اخیر تألیف شده است. علاوه بر آن از فرهنگ های دیگری چون فرهنگ عمید، فرهنگ فارسی معین، فرهنگ سخن، فرهنگ معاصر و تعداد زیادی فرهنگ های دوزبانه که در ایران تألیف و منتشر شده اند می توان نام برد.
فرآیند تدوین و تألیف واژه نامه ها یا فهرست و سیاهه ای از واژه ها (عموماً به صورت الفبایی) همراه با اطلاعاتی در مورد معنی، تلفظ، املا، و احتمالاً شواهد منثور یا منظوم. سابقۀ فرهنگ به روزگاران کهن بازمی گردد. در بین النهرین، چین، و یونان در قرون پیش از میلاد سیاهه هایی از واژگان، به دلیل صیانت از زبان تدوین شد. در غرب نخستین فرهنگ ها در یونان باستان تهیه شد که بیشتر برای تفسیر و تبیین پاره ای از واژگان آثار فلاسفه، ازجمله افلاطون، بود. در قرون وسطا برای توضیح واژه های مشکل نخستین واژه نامه های دوزبانه تألیف شد. نخستین واژه نامۀ دوزبانه چاپی انگلیسی ـ فرانسوی را در ۱۴۸۰ ویلیام کاکستون تألیف کرد که برای استفادۀ مسافران و بازرگانان بود. قرن ۱۷ دوران شکوفایی تدوین و انتشار فرهنگ های دوزبانه و چندزبانه بود. علت آن هم رونق تجارت و اعزام مبلّغان مسیحی به نقاط مختلف دنیا بود. این فرهنگ عموماً حاوی لغات مشکل بود. از مهم ترین فرهنگ های قرن ۱۷، کتاب لغت رابرت کاودری است که در ۱۶۰۴ منتشر شد. در قرن ۱۸ با پیشرفت زبان شناسی تطبیقی دورۀ نگارش واژه نامه های تاریخی آغاز شد و در فرهنگ نگاری سنت گردآوری، واژگان مشکل کنار گذاشته شد و فرهنگ هایی با مدخل های زیادتر و معانی روشن تر تألیف شد، از آن جمله است فرهنگ جان کِرسی (۱۷۰۲) و فرهنگ ناتانلی بیلی، فرهنگ نویس انگلیسی (۱۷۲۱). مشهورترین فرهنگ نویس قرن ۱۸ ساموئل جانسون انگلیسی است که فرهنگ زبان انگلیسی را با حدود ۵هزار مدخل و ۱۱۸هزار شاهد و نقلِ قول منتشر کرد (۱۷۵۵). بزرگ ترین فرهنگ نویس قرن ۱۹ نوام وبستر امریکایی است که نخستین جلد فرهنگ خود را که ویژگی های زبان امریکایی را داشت در ۱۸۲۸ منتشر کرد. در اواخر قرن ۱۹ فرهنگ عظیم تاریخی انگلیسی منتشر شد (۱۸۸۲) با عنوان فرهنگ انگلیسی آکسفورد (به OED شهرت دارد). در زبان عربی سابقۀ فرهنگ نگاری کهن است. ایرانیان در تهیه فرهنگ های عربی نقش مهمی داشتند، چون زبان عربی که زبان قرآن و دین اسلام بود، برای ایرانیان زبانی بیگانه بود و دانستن معانی لغات و اصول دستوری زبان عربی برای آن ها اهمیت فراوان داشت. به احتمال زیاد غریب القرآن که به ابن عباس منسوب است نخستین فرهنگ لغات عربی است. پس از او ابان بن تغلب (متوفی ۱۴۱ق) کتابی با همین عنوان تألیف کرد. اما بنیانگذار فرهنگ نگاری در جهان عرب خلیل بن احمد فراهیدی صاحب کتاب العین است. از دیگر فرهنگ های عربی می توان از غریب الحدیث و کتاب الجحیم ابوعمرو شیبانی، کتاب غریب الحدیث و الغریب المصنف ابوعبید قاسم ابن سلام (متوفی ۲۲۳ق)، الجهمره ابن درید، تهذیب اللغه ازهری (۲۸۲ـ۳۷۰ق) نام برد. در همین قرن صاحب ابن عباد المحیط را تألیف کرد. همچنین در قرن ۴ق ابن فارس مقاییس اللغه را تألیف کرد و جریدی صحاح اللغه را که یکی از معتبرترین فرهنگ های عربی است. در قرن ۶ق زمخشری اساس البلاغه را تألیف کرد و در قرن ۷ق صغانی العباب را که ناتمام ماند تدوین کرد. لسان العرب در قرن ۸ق براساس مهم ترین لغت نامه های موجود تدوین شد. در قرن ۹ق فیروزآبادی کتاب قاموس را تألیف کرد که از نظر ضبط دقیق لغات دارای اهمیت بسیار است. در قرن ۱۱ق سید مرتضی زبیدی کتاب قاموس فیروزآبادی را در کتاب خود با عنوان تاج العروس به طور مبسوط شرح کرد. در دوران معاصر بطرس البستانی محیط المحیط را تألیف و منتشر کرد (۱۸۸۹)، و سعید خوری شرتونی اقرب الموارد را منتشر کرد (۱۸۸۹). در قرن ۲۰ المنجد فی اللغه را لوئیس معطوف تدوین و چاپ کرد (۱۹۰۷)، و عبدالله بستانی کتاب البستانی (۱۹۳۰) را و فرهنگستان زبان عربی مصر کتاب معجم الوسیط (۱۹۶۰) را منتشر کردند. همچنین فرهنگستان زبان عربی مصر کار نگارش فرهنگ تاریخی زبان عربی را توسط فیشر، مستشرق آلمانی (۱۹۷۰) انجام داد. سابقۀ فرهنگ نگاری در ایران به پیش از اسلام می رساند. پس از ورود اسلام و پس از گسترش زبان دری از خراسان به سایر مناطق ایران تألیف فرهنگ های فارسی مرسوم شد. از نخستین فرهنگ های فارسی می توان از رسالۀ ابوحَفْص سُغدی نام برد که اثری از آن باقی نمانده و تفاسیر فی لغة فُرس را قطران شاعر در همین دوره تهیه کرد. مهم ترین فرهنگ که در قرن ۵ق تألیف شد لغت فُرس اسدی طوسی است. این فرهنگ چون برای استفادۀ شاعران تألیف شده براساس حرف آخر کلمات تنظیم شده است و این روش تا مدت ها مرسوم بوده است. در قرن ۹ق به دلیل گسترش زبان و شعر فارسی در سرزمین هند سنت فرهنگ نگاری فارسی در آن جا متداول شد. بیشتر فرهنگ فارسی در هند تألیف شده اند، و اکثر آن ها به صورت الفبایی و به شیوۀ امروزی تنظیم شده اند: از آن جمله اند: صحاح الفرس (قرن ۸ق)، مجمع الفرس (قرن ۱۱ق)، فرهنگ جهانگیری (قرن ۱۱ق)، برهان قاطع (قرن ۱۱ق) که به ترکی عثمانی نیز ترجمه شد، فرهنگ رشیدی (قرن ۱۱ق) که خلاصۀ فرهنگ جهانگیری است و نخستین فرهنگ انتقادی فارسی به حساب می آید، غیاث اللغات (قرن ۱۳ق)، آنندراج (قرن ۱۴ق)، و فرهنگ نظام (قرن ۱۴ق). در اواسط قرن ۱۳ق رضاقلی خان هدایت (۱۲۱۸ـ۱۲۸۸ق) فرهنگ انجمن آرای ناصری را تألیف کرد. در اوایل قرن ۱۴ق علی اکبر نفیسی ناظم الاطباء فرهنگ نفیسی معروف به فرنودسار را تألیف کرد مشتمل بر حدود ۱۵۰هزار لغت فارسی و عربی و آن نخستین فرهنگ فارسی است که از حروف لاتین (فونتیک) برای نشان دادن تلفظ لغات استفاده کرده است. لغت نامۀ دهخدا مفصل ترین و مهم ترین فرهنگ فارسی است که در قرن اخیر تألیف شده است. علاوه بر آن از فرهنگ های دیگری چون فرهنگ عمید، فرهنگ فارسی معین، فرهنگ سخن، فرهنگ معاصر و تعداد زیادی فرهنگ های دوزبانه که در ایران تألیف و منتشر شده اند می توان نام برد.
wikijoo: فرهنگ_نویسی
مترادف ها
فرهنگ نویسی، واژه نگاری، لغت نویسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید