[ویکی فقه] مکاتبی مانند مشبهه، حلولیه، مجسمه، غالیه، اتحادیه، وحدتیه، تناسخیه، صفاتیه، صوفیه و... را می توان از جمله مذاهب منحرف از عقائد خاص و مسلم اسلامی دانست. همانطورکه عناوین عام این مذاهب آشکار می کند این مذاهب با هم تضاد ندارند و نیز فرق مختلفی می توانند تحت عنوان هریک از این مذاهب داخل شوند. در این نوشتار به بررسی مکتب حلول (حلولیه) می پردازیم.
واژه ای است که در مکاتب دیگری چون فلاسفه صائبی و برخی برهمایان هندی و مزدکیه از مجوس و نیز نصاری بوده است. "حلول" اندیشه ای کاملا مادی و جسمانی است: زیرا از حلول کننده و حلول شونده و محل حلول چیزی جز ورود، جایگزین شدن، وصول، دستیابی و... درک نمی شود که تماما حکایت از عناصر مادی دارد و بکاربردن آن درباره خدا، روح خدا، نور خدا و... ناشی از جهل به معارف توحیدی است که معمولا مکاتب بشری به آن مبتلا هستند و به همین جهت در آیات و روایات بر مساله توحید، تاکید فراوان شده بلکه غیر از مکتب معصومین (علیهم السّلام) هیچ مکتب علمی و اعتقادی نتوانسته به تبیین صحیح توحید بپردازد. مشکل چنین مکاتبی استناد انحصاری به درک عقل است درحالی که حکم قطعی عقل در بسیاری از موارد از درک وشناخت عاجز است و به همین دلیل، توهم جایگزین تعقل می شود و با چنین توهماتی است که حلول به عنوان یک توجیه مقدس در بسیاری از مکاتب انحرافی مورد توجه است درحالی که حقیقتی جز مخالفت با توحید ندارد.
فرق حلولی
مهمترین دلیل ارائه حلول چیزی جز توجیه ادعای ریاست و امامت ونبوت و الوهیت نبود. هریک ازاین گروه ها ادعای حلول روح خدا در برخی افراد مانند معصومین (علیهم السّلام) و یا پیشوایان خود می کنند تا علاوه بر اینکه صبغه ملکوتی به فرقه ضاله خود دهند به استحکام قدرت و ریاست بپردازند. فرق غلات قائل به چنین اندیشه ای بودند چنانکه به جناحیه و حربیه و... نسبت حلول داده شده است. یکی از مبانی مهم فرق کلامی مانند قدماء از جهمیه و همچنین بسیاری از فرق صوفیه حلول شناخته شده است. تصوف در شکل افراطی خود به حلول و اتحاد و وحدت وجود و انکار خالق و مخلوق کشیده شد.
ماهیت اندیشه حلول
این اندیشه مانند دیگر اندیشه های غلو آمیز و باطل مانند تشبیه و تجسیم و صورت در مورد خداست (تعالی عن ذلک) و کاملا مخالف مبانی ادیان الهی است. به همین دلیل نفوذ این آراء در مسیحیت و اسلام به منزله ورود شبهه برای تخریب مبانی دینی بوده و همچنین می توان به دلیل جهل و نادانی از معارف دینی به این اباطیل قائل شد. وجود زمینه به چنین گرایشاتی مثل آیات متشابه و برخی معجزاتی که بدست انبیاء و ائمه (علیهم السّلام) که برای عموم مردم تحملش سنگین بود دلیل صحیحی برای ورود به مقوله حلول و امثال آن نمی باشد بلکه قرآن و روایات بیان کننده مخالفت و مبارزه با چنین عقائدی هستند و واکنش شدیدی نسبت به این اندیشه نشان دادند بطوریکه قائلین به این عقائد از محدوده شریعت و دین خارج شدند.
حلول در ادیان و مذاهب
...
واژه ای است که در مکاتب دیگری چون فلاسفه صائبی و برخی برهمایان هندی و مزدکیه از مجوس و نیز نصاری بوده است. "حلول" اندیشه ای کاملا مادی و جسمانی است: زیرا از حلول کننده و حلول شونده و محل حلول چیزی جز ورود، جایگزین شدن، وصول، دستیابی و... درک نمی شود که تماما حکایت از عناصر مادی دارد و بکاربردن آن درباره خدا، روح خدا، نور خدا و... ناشی از جهل به معارف توحیدی است که معمولا مکاتب بشری به آن مبتلا هستند و به همین جهت در آیات و روایات بر مساله توحید، تاکید فراوان شده بلکه غیر از مکتب معصومین (علیهم السّلام) هیچ مکتب علمی و اعتقادی نتوانسته به تبیین صحیح توحید بپردازد. مشکل چنین مکاتبی استناد انحصاری به درک عقل است درحالی که حکم قطعی عقل در بسیاری از موارد از درک وشناخت عاجز است و به همین دلیل، توهم جایگزین تعقل می شود و با چنین توهماتی است که حلول به عنوان یک توجیه مقدس در بسیاری از مکاتب انحرافی مورد توجه است درحالی که حقیقتی جز مخالفت با توحید ندارد.
فرق حلولی
مهمترین دلیل ارائه حلول چیزی جز توجیه ادعای ریاست و امامت ونبوت و الوهیت نبود. هریک ازاین گروه ها ادعای حلول روح خدا در برخی افراد مانند معصومین (علیهم السّلام) و یا پیشوایان خود می کنند تا علاوه بر اینکه صبغه ملکوتی به فرقه ضاله خود دهند به استحکام قدرت و ریاست بپردازند. فرق غلات قائل به چنین اندیشه ای بودند چنانکه به جناحیه و حربیه و... نسبت حلول داده شده است. یکی از مبانی مهم فرق کلامی مانند قدماء از جهمیه و همچنین بسیاری از فرق صوفیه حلول شناخته شده است. تصوف در شکل افراطی خود به حلول و اتحاد و وحدت وجود و انکار خالق و مخلوق کشیده شد.
ماهیت اندیشه حلول
این اندیشه مانند دیگر اندیشه های غلو آمیز و باطل مانند تشبیه و تجسیم و صورت در مورد خداست (تعالی عن ذلک) و کاملا مخالف مبانی ادیان الهی است. به همین دلیل نفوذ این آراء در مسیحیت و اسلام به منزله ورود شبهه برای تخریب مبانی دینی بوده و همچنین می توان به دلیل جهل و نادانی از معارف دینی به این اباطیل قائل شد. وجود زمینه به چنین گرایشاتی مثل آیات متشابه و برخی معجزاتی که بدست انبیاء و ائمه (علیهم السّلام) که برای عموم مردم تحملش سنگین بود دلیل صحیحی برای ورود به مقوله حلول و امثال آن نمی باشد بلکه قرآن و روایات بیان کننده مخالفت و مبارزه با چنین عقائدی هستند و واکنش شدیدی نسبت به این اندیشه نشان دادند بطوریکه قائلین به این عقائد از محدوده شریعت و دین خارج شدند.
حلول در ادیان و مذاهب
...
wikifeqh: فرقه_حلولیه