فرسب

لغت نامه دهخدا

فرسب. [ف َ رَ ] ( اِ ) فرسپ. در پهلوی فرسپ ، در اوستا فرسپات . ( از حاشیه برهان چ معین ). شاه تیر و آن چوبی بزرگ باشد که بام خانه را بدان پوشند. ( برهان ). درخت ستبر بود که بدو بام را بپوشانند. ( اسدی ). بالار. شاخ که همان تیر بزرگ باشد. عارضه. حمال. دار ستبر که بدوبام را بپوشند. ( یادداشت به خط مؤلف ) :
بامها را فرسب خرد کنی
از گرانیت گر شوی بر بام.
رودکی.
سروهاش چون آبنوسی فرسب
چو خشم آورد بگذراند ز اسب.
فردوسی ( شاهنامه ج 3ص 1288 ).
متوز از کمینگه برانگیخت اسب
عمودی به دستش چو زآهن فرسب.
اسدی.
|| جامه های الوان را نیز گویند که در ایام عید نوروز و جشن ها به جهت زینت و آرایش بر در و دیوار دکانها و سقف خانه ها کشند. ( برهان ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) چوب بزرگی که بام خانه را بدان پوشند شاه تیر .

دانشنامه عمومی

فَرَسب عضو افقی نمایان در معماری باستانی است که روی سرستون ها و زیر افریز ( حاشیه افقی کتیبه ) قرار دارد.
در معماری ایران باستان سر ستون های چندگانه ای ( دالی ( عقابی ) ، گاودیس، و کله شیری ) می ساختند و روی این سر ستون ها را با پالارها و سپس فرسب می پوشاندند.
به فرسب هایی که بار سقف را بر پایه ها توزیع می کند معمولاً نعل درگاه گفته می شود.
عکس فرسبعکس فرسبعکس فرسب
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:شاه تیر

پیشنهاد کاربران

بپرس