فاطن

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

فاطن. [ طِ ] ( ع ص ) زیرک. ( از اقرب الموارد ). زیرک و دانا. ( غیاث ) ( آنندراج ) :
پیش اهل دل ادب بر باطن است
زآنکه دلْشان بر سرائر فاطن است.
مولوی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) زیرک و دانا .

فرهنگ عمید

زیرک، دانا.

پیشنهاد کاربران

به کلمه رو مفهومی به کار رفته نسبت به باطن که این فهمی رو حضرت مولانا خاستن برسونن .
باطن =به مفهوم ظاهر
فاطن= به مفهوم وجود ی درونی در نهاد او شخص هست

بپرس