فارسی دری
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] فارسی دری (far.si ye.da.ri) یا نوین، زبانی است که امروزه زبان رسمی کشور ایران، و نیز کشورهای افغانستان و تاجیکستان است.
فارسی دری (far.si ye.da.ri) یا نوین، زبانی است که امروزه زبان رسمی کشور ایران، و نیز کشورهای افغانستان و تاجیکستان است. این زبان که از اوایل دوره ی اسلامی به وجود آمده است، از زبان های ایرانی نو و دنباله ی زبان "فارسی میانه" می باشد و از آن زمان تاکنون به عنوان زبان رسمی و اداری همه ی ایرانیان است. در دوره ی اسلامی و در دستگاه ساسانیان اگرچه زبان اداری "فارسی میانه" بود، اما در گفت وگوی روزانه ی افراد زبان دری به کار می رفت.
وجه تسمیه
ــ «وجه تسمیه ی این زبان به دری تعلق آن به دربار شاهان است؛ زیرا این قاعده از قدیم معمول بوده است که زبان مورد تکلم در دربار و دستگاه دولتی و مراکز پادشاهی را "دری" می گفتند؛ یعنی منصوب به در مثلا ابن الندیم از قول ابن المقطع گفته است که در دوره ی ساسانیان لغت معمول در شهرهای مداین را دری می گفتند.
← سخنی از مقدسی
زبان دری کم کم با عناصری که از لهجه های دیگر جذب کرده بود به ویژه با واژگان بی شماری که از زبان عربی گرفته بود، غنی شد و کم کم به عنوان زبان فرهنگی فراگیر گشت. پادشاهان سامانی تاثیر زیادی در گسترش زبان فارسی و ارتقای آن به یک زبان نوشتاری ادبی داشتند و در روزگار غزنویان فارسی دری، زبان ادبی کشور شد و در زمان شاهان سلجوقی این زبان در کارهای اداری و دیوانی جای زبان عربی را گرفت و تا جایی گسترش یافت که در زمانی، بعد از زبان عربی دومین زبان بزرگ دنیای اسلام شد که محدوده ی آن از هند تا آسیای صغیر بود و نه تنها در ایران و آسیای میانه، بلکه در میان بسیاری از اقوام شرق نزدیک و میانه در مناطقی مثل هند، آسیای صغیر، افغانستان و آذربایجان زبان رسمی و ادبی شد.
علت وجود وقفه در پدید آمدن آثار علمی و ادبی به زبان فارسی
...
فارسی دری (far.si ye.da.ri) یا نوین، زبانی است که امروزه زبان رسمی کشور ایران، و نیز کشورهای افغانستان و تاجیکستان است. این زبان که از اوایل دوره ی اسلامی به وجود آمده است، از زبان های ایرانی نو و دنباله ی زبان "فارسی میانه" می باشد و از آن زمان تاکنون به عنوان زبان رسمی و اداری همه ی ایرانیان است. در دوره ی اسلامی و در دستگاه ساسانیان اگرچه زبان اداری "فارسی میانه" بود، اما در گفت وگوی روزانه ی افراد زبان دری به کار می رفت.
وجه تسمیه
ــ «وجه تسمیه ی این زبان به دری تعلق آن به دربار شاهان است؛ زیرا این قاعده از قدیم معمول بوده است که زبان مورد تکلم در دربار و دستگاه دولتی و مراکز پادشاهی را "دری" می گفتند؛ یعنی منصوب به در مثلا ابن الندیم از قول ابن المقطع گفته است که در دوره ی ساسانیان لغت معمول در شهرهای مداین را دری می گفتند.
← سخنی از مقدسی
زبان دری کم کم با عناصری که از لهجه های دیگر جذب کرده بود به ویژه با واژگان بی شماری که از زبان عربی گرفته بود، غنی شد و کم کم به عنوان زبان فرهنگی فراگیر گشت. پادشاهان سامانی تاثیر زیادی در گسترش زبان فارسی و ارتقای آن به یک زبان نوشتاری ادبی داشتند و در روزگار غزنویان فارسی دری، زبان ادبی کشور شد و در زمان شاهان سلجوقی این زبان در کارهای اداری و دیوانی جای زبان عربی را گرفت و تا جایی گسترش یافت که در زمانی، بعد از زبان عربی دومین زبان بزرگ دنیای اسلام شد که محدوده ی آن از هند تا آسیای صغیر بود و نه تنها در ایران و آسیای میانه، بلکه در میان بسیاری از اقوام شرق نزدیک و میانه در مناطقی مثل هند، آسیای صغیر، افغانستان و آذربایجان زبان رسمی و ادبی شد.
علت وجود وقفه در پدید آمدن آثار علمی و ادبی به زبان فارسی
...
wikifeqh: فارسی_دری
دانشنامه آزاد فارسی
رجوع شود به:فارسی، زبان
wikijoo: فارسی_دری
پیشنهاد کاربران
دوباره به یاشار
۱. قدیمی ترین نوشته ترکی کتیبه دره اورخون مغولستان و قدیمی ترین نوشته فارسی کتیبه آریارمنه در فارس است.
۲. عجب بی انصافی هستید! خانواده زبان های ترکی با ۳۵زبان که اغلب فهم معناداری باهم ندارند را با تک زبان فارسی هم میسنجید؟ اگر جگرش را دارید خانواده هندواروپایی را با ترکی مقایسه کنید! ( ۱۷۰میلیون گویشور ۳۵زبان ترکی در برابر نزدیک به ۴میلیارد هندواروپایی زبان ( از بنگلادش تا آمریکا ) یا ۲میلیارد آریایی زبان ( از بنگال تا کردستان سوریه و ترکیه ) ، و نزدیک به ۲۵۰میلیون ایرانی زبان ( از پشتونخوای پاکستان تا کردستان ) ) تا قشنگ ببینیم چند چندیم!
... [مشاهده متن کامل]
۳. خط رونی خط وایکینگ هاست هوشیار، خط اورخون هم با الگو گیری از آن ساخته شده است.
خط اویغوری هم فرزند خط سغدی است! این را همه منابع آکادمیک تایید میکنند!
ما که ادعا نداریم، همه خط های بشر بجز چین و کره و ژاپن ریشه در آرامی یا یونانی دارند که این دو خود ریشه در خط فنیقیان سامی زبان دارد که آن هم خلاصه شده ای از هیروگلیف مصری است. ما نمی گوییم صفر تا صد خط هایمان را خودمان ساختیم ( بجز مصریان باستان هیچکس نمی تواند چنین ادعایی کند چون آنها سازنده نیا هستند ) ولی دو خط پهلوی و اوستایی خطوطی هستند که توسط ایرانیان توسعه داده شده اند. پهلوی همچون آرامی و عربی خطی ناقص بود و هر حرف می توانست چندین صدا داشته باشد، در حالی که خط اوستایی که بهبود یافته پهلوی برای نسک ارجمند اوستا بود یک الفبای کامل با بیش از ۵۰حرف بود و احتمالا یکی از پر و پیمان ترین الفباهای جهان باستان بوده.
۴. یونسکو بیکار نیست زبان هارا بر حسب توانایی فهرست کند و بگوید فلان زبان کامل تر است و فلان زبان ناقص تر.
واقعا پرسش برانگیز است که شما چه معیاری برای تعیین کامل ترین زبان دارید.
۱. قدیمی ترین نوشته ترکی کتیبه دره اورخون مغولستان و قدیمی ترین نوشته فارسی کتیبه آریارمنه در فارس است.
۲. عجب بی انصافی هستید! خانواده زبان های ترکی با ۳۵زبان که اغلب فهم معناداری باهم ندارند را با تک زبان فارسی هم میسنجید؟ اگر جگرش را دارید خانواده هندواروپایی را با ترکی مقایسه کنید! ( ۱۷۰میلیون گویشور ۳۵زبان ترکی در برابر نزدیک به ۴میلیارد هندواروپایی زبان ( از بنگلادش تا آمریکا ) یا ۲میلیارد آریایی زبان ( از بنگال تا کردستان سوریه و ترکیه ) ، و نزدیک به ۲۵۰میلیون ایرانی زبان ( از پشتونخوای پاکستان تا کردستان ) ) تا قشنگ ببینیم چند چندیم!
... [مشاهده متن کامل]
۳. خط رونی خط وایکینگ هاست هوشیار، خط اورخون هم با الگو گیری از آن ساخته شده است.
خط اویغوری هم فرزند خط سغدی است! این را همه منابع آکادمیک تایید میکنند!
ما که ادعا نداریم، همه خط های بشر بجز چین و کره و ژاپن ریشه در آرامی یا یونانی دارند که این دو خود ریشه در خط فنیقیان سامی زبان دارد که آن هم خلاصه شده ای از هیروگلیف مصری است. ما نمی گوییم صفر تا صد خط هایمان را خودمان ساختیم ( بجز مصریان باستان هیچکس نمی تواند چنین ادعایی کند چون آنها سازنده نیا هستند ) ولی دو خط پهلوی و اوستایی خطوطی هستند که توسط ایرانیان توسعه داده شده اند. پهلوی همچون آرامی و عربی خطی ناقص بود و هر حرف می توانست چندین صدا داشته باشد، در حالی که خط اوستایی که بهبود یافته پهلوی برای نسک ارجمند اوستا بود یک الفبای کامل با بیش از ۵۰حرف بود و احتمالا یکی از پر و پیمان ترین الفباهای جهان باستان بوده.
۴. یونسکو بیکار نیست زبان هارا بر حسب توانایی فهرست کند و بگوید فلان زبان کامل تر است و فلان زبان ناقص تر.
واقعا پرسش برانگیز است که شما چه معیاری برای تعیین کامل ترین زبان دارید.
پاسخ به یاشار
۱. جمعیت ایران ۹۳میلیون تن است نه ۸۵میلیون تن.
۲. از این ۹۳میلیون تن به آسانی حداقل زبان نخست ۳۵میلیون تن فارسی است و با یک تعریف خیلی جامع میتوان گفت "فارسی" هستند، البته شمار بیشتری از مردم هستند که زبان اصلی شان فارسی نیست ولی زبان نخست فرزندشان را فارسی قرار می دهند که نیکو نیست و امیدواریم در آینده زبان مادری همگان بدان ها آموزانده شود.
... [مشاهده متن کامل]
این ها کسانی هستند که به فارسی نو سخن میگویند، اگر گویشوران لری و گویش های پراکنده بازمانده فارسی میانه هم جمع شود این شمار به ۴۰میلیون تن یا کمی بیشتر هم می رسد.
۳. آمارتان را از کجا تهیه میکنید؟ جمعیت هم میهنان عرب ایرانی در بیشترین حالت ۲ تا ۲. ۵میلیون تن است که یک سوم خوزستان را تشکیل می دهند و در استان های مجاور آن به صورت اقلیت میزیوند.
جمعیت بلوچان ایران حدود ۲میلیون تن است که ۷۵درصد استان سیستان و بلوچستان ( با ۲. ۵میلیون تن جمعیت ) و بخش کوچکی از شرق کرمان و هرمزگان و گلستان هستند.
۴. جمعیت کشور تاجیکستان ۱۰میلیون تن است که نزدیک ۹میلیون تن آنها یا تاجیک فارسی زبان هستند یا پامیریان و سغدیانی که به زبان های ایرانی شرقی سخن میگویند، و نزدیک به ۱۰درصد جمعیت تاجیکستان هم از ازبکان هستند.
۵. جمعیت ازبکستان ۳۸میلیون و جمعیت افغانستان در حال حاضر ۴۵میلیون تن بر آورد میشود. در کشور ازبکستان تاجیکان فارسی زبان در سه ولایت سمرقند، بخارای شریف و سرخان دریا بیشینه هستند و حداقل ۷۰درصد جمعیت این ولایات در بر می گیرند. در افغانستان پشتون ها اکثریت نسبی هستند نه مطلق ( ۴۵درصد جمعیت کشور ) که برخی از آنها نمی توانند به پشتو سخن بگویند! تاجیکان و هزاره ها و ایماق ها فارسی زبان هستند و تقریبا همین میزان از جمعیت افغانستان را در بر می گیرند. و مابقی پشانی پامیری ازبک و ترکمن و نورستانی عرب و. . . ( تخمین زده میشود ۴۰قوم در این کشور زندگی میکنند ) هستند.
پشتو گرچه اسما گویشوران بیشتری دارد هرگز نتوانسته جایگاه یک زبان رسمی واقعی را در افغانستان داشته باشد. به خاطر سختی های دستوری و نبود پیشینه نوشتاری نیرومند و نفوذدار در میان اقوام.
۶. چیزی به نام زبان دری وجود ندارد. فارسی هست با گویش درباری. عجیب است که بیسوادی چون شما خود را از مولوی و و فردوسی و سعدی و حافظ که توسعه دهندگان این زبان بوده اند داناتر می داند!
به هرروی
. . . نرنجم ز خصمان اگر برتپند
کزین آتش پارسی در تبند. . .
( سعدی )
۱. جمعیت ایران ۹۳میلیون تن است نه ۸۵میلیون تن.
۲. از این ۹۳میلیون تن به آسانی حداقل زبان نخست ۳۵میلیون تن فارسی است و با یک تعریف خیلی جامع میتوان گفت "فارسی" هستند، البته شمار بیشتری از مردم هستند که زبان اصلی شان فارسی نیست ولی زبان نخست فرزندشان را فارسی قرار می دهند که نیکو نیست و امیدواریم در آینده زبان مادری همگان بدان ها آموزانده شود.
... [مشاهده متن کامل]
این ها کسانی هستند که به فارسی نو سخن میگویند، اگر گویشوران لری و گویش های پراکنده بازمانده فارسی میانه هم جمع شود این شمار به ۴۰میلیون تن یا کمی بیشتر هم می رسد.
۳. آمارتان را از کجا تهیه میکنید؟ جمعیت هم میهنان عرب ایرانی در بیشترین حالت ۲ تا ۲. ۵میلیون تن است که یک سوم خوزستان را تشکیل می دهند و در استان های مجاور آن به صورت اقلیت میزیوند.
جمعیت بلوچان ایران حدود ۲میلیون تن است که ۷۵درصد استان سیستان و بلوچستان ( با ۲. ۵میلیون تن جمعیت ) و بخش کوچکی از شرق کرمان و هرمزگان و گلستان هستند.
۴. جمعیت کشور تاجیکستان ۱۰میلیون تن است که نزدیک ۹میلیون تن آنها یا تاجیک فارسی زبان هستند یا پامیریان و سغدیانی که به زبان های ایرانی شرقی سخن میگویند، و نزدیک به ۱۰درصد جمعیت تاجیکستان هم از ازبکان هستند.
۵. جمعیت ازبکستان ۳۸میلیون و جمعیت افغانستان در حال حاضر ۴۵میلیون تن بر آورد میشود. در کشور ازبکستان تاجیکان فارسی زبان در سه ولایت سمرقند، بخارای شریف و سرخان دریا بیشینه هستند و حداقل ۷۰درصد جمعیت این ولایات در بر می گیرند. در افغانستان پشتون ها اکثریت نسبی هستند نه مطلق ( ۴۵درصد جمعیت کشور ) که برخی از آنها نمی توانند به پشتو سخن بگویند! تاجیکان و هزاره ها و ایماق ها فارسی زبان هستند و تقریبا همین میزان از جمعیت افغانستان را در بر می گیرند. و مابقی پشانی پامیری ازبک و ترکمن و نورستانی عرب و. . . ( تخمین زده میشود ۴۰قوم در این کشور زندگی میکنند ) هستند.
پشتو گرچه اسما گویشوران بیشتری دارد هرگز نتوانسته جایگاه یک زبان رسمی واقعی را در افغانستان داشته باشد. به خاطر سختی های دستوری و نبود پیشینه نوشتاری نیرومند و نفوذدار در میان اقوام.
۶. چیزی به نام زبان دری وجود ندارد. فارسی هست با گویش درباری. عجیب است که بیسوادی چون شما خود را از مولوی و و فردوسی و سعدی و حافظ که توسعه دهندگان این زبان بوده اند داناتر می داند!
به هرروی
. . . نرنجم ز خصمان اگر برتپند
کزین آتش پارسی در تبند. . .
( سعدی )
پاسخ به یاشار
۱. زبان سغدی ایرانی شرقی است و به زبان پشتو نزدیک است درحالی که فارسی ایرانی غربی است و اول از همه به لری و سپس به مازنی گیلکی بلوچی و کردی و تاتی و چند زبان ریز و درشت دیگر نزدیک است.
... [مشاهده متن کامل]
زبان سغدی گرچه خویشاوند دور فارسی است ولی کوچک ترین فهم دوسویه ای با آن ندارد، بیشتر تاثیر سغدی در فارسی در آواهای آن و کمتر از ۱۰۰وام واژه است ( جغد، ملخ، آسیمه، آغشتن، آغاز، زیور، نقره و طلا ( احتمالا ) و چند وام واژه دیگر )
۲. چه به خرج شما فارسی ستیزان برود چه نرود سر تا ته وام واژگان ترکی در فارسی کمتر از ۳۰۰تاست، برای عربی حدود ۶هزار و برای هندی باز بسیار کمتر از همه اینها. اگر قرار است به خاطر خویشاوندی فارسی با هندی فارسی گویشی از هندی باشد پس نزدیک به ۴میلیارد هندو در جهان داریم چون نزدیک به ۴میلیارد تن در جهان به زبانی از گروه هندواروپایی سخن می گویند و کلاسیک ترین و باستانی ترین زبان این گروه سنسکریت هندی است.
۳. به جای مزخرف نویسی بی منبع اول چارتا نوشته به پهلوی ساسانی بخوانید بعد بگویید فارسی نو بی پیوند به فارسی میانه است. اگر کارنامه اردشیر بابکان را برای یک نوجوان فارسی زبان بخوانند به آسانی ۵۰ ۶۰درصد آن را می فهمد.
۴. شناخته شده ترین افغان جهان مولانای بلخی است ( بلخ شهری فارسی زبان در افغانستان امروزی و یکی از ۴ربع خراسان در کنار نیشابور، مرو و هرات است ) که هرگز زبان خودش را دری نخواند بلکه پارسی خواند
مسلمانان مسلمانان زبان پارسی گویم
که نبود شرط در جمعی شکر خوردن به تنهایی
پارسی گو گرچه تازی خوش تر است
عشق را خود صد زبان دیگر است
دری گونه استاندارد فارسی است نه نام فارسی.
فارسی هزار و یک لهجه دارد مانند کرمانی یزدی تهرانی خراسانی اراکی سیستانی شیرازی اصفهانی و. . . ولی گویشی که برای ادبیات کاربردی است گویش موسوم به دری است.
دری خواندن فارسی در افغانستان توسط دولت همیشه پشتون آنها فقط برای مرز فکنی میان فارسیان این سو و آن سوی مرز است. جالب اینجاست که خود پشتون ها به تاجیکان افغانستان پارسیوان می گویند که این خود ساختگی بودن اصطلاح "زبان دری" به جای "زبان فارسی، گویش دری" را برای همگان آشکار میکند.
این نکته که هر زبانی گویشی به نام "گویش معیار" دارد را هر کودکی می فهمد اما بی گمان به خرج امثال احمدیه و هوادارانش که جز چت جی پی تی منبع دیگری نمی شناسند نمیرود .
۱. زبان سغدی ایرانی شرقی است و به زبان پشتو نزدیک است درحالی که فارسی ایرانی غربی است و اول از همه به لری و سپس به مازنی گیلکی بلوچی و کردی و تاتی و چند زبان ریز و درشت دیگر نزدیک است.
... [مشاهده متن کامل]
زبان سغدی گرچه خویشاوند دور فارسی است ولی کوچک ترین فهم دوسویه ای با آن ندارد، بیشتر تاثیر سغدی در فارسی در آواهای آن و کمتر از ۱۰۰وام واژه است ( جغد، ملخ، آسیمه، آغشتن، آغاز، زیور، نقره و طلا ( احتمالا ) و چند وام واژه دیگر )
۲. چه به خرج شما فارسی ستیزان برود چه نرود سر تا ته وام واژگان ترکی در فارسی کمتر از ۳۰۰تاست، برای عربی حدود ۶هزار و برای هندی باز بسیار کمتر از همه اینها. اگر قرار است به خاطر خویشاوندی فارسی با هندی فارسی گویشی از هندی باشد پس نزدیک به ۴میلیارد هندو در جهان داریم چون نزدیک به ۴میلیارد تن در جهان به زبانی از گروه هندواروپایی سخن می گویند و کلاسیک ترین و باستانی ترین زبان این گروه سنسکریت هندی است.
۳. به جای مزخرف نویسی بی منبع اول چارتا نوشته به پهلوی ساسانی بخوانید بعد بگویید فارسی نو بی پیوند به فارسی میانه است. اگر کارنامه اردشیر بابکان را برای یک نوجوان فارسی زبان بخوانند به آسانی ۵۰ ۶۰درصد آن را می فهمد.
۴. شناخته شده ترین افغان جهان مولانای بلخی است ( بلخ شهری فارسی زبان در افغانستان امروزی و یکی از ۴ربع خراسان در کنار نیشابور، مرو و هرات است ) که هرگز زبان خودش را دری نخواند بلکه پارسی خواند
مسلمانان مسلمانان زبان پارسی گویم
که نبود شرط در جمعی شکر خوردن به تنهایی
پارسی گو گرچه تازی خوش تر است
عشق را خود صد زبان دیگر است
دری گونه استاندارد فارسی است نه نام فارسی.
فارسی هزار و یک لهجه دارد مانند کرمانی یزدی تهرانی خراسانی اراکی سیستانی شیرازی اصفهانی و. . . ولی گویشی که برای ادبیات کاربردی است گویش موسوم به دری است.
دری خواندن فارسی در افغانستان توسط دولت همیشه پشتون آنها فقط برای مرز فکنی میان فارسیان این سو و آن سوی مرز است. جالب اینجاست که خود پشتون ها به تاجیکان افغانستان پارسیوان می گویند که این خود ساختگی بودن اصطلاح "زبان دری" به جای "زبان فارسی، گویش دری" را برای همگان آشکار میکند.
این نکته که هر زبانی گویشی به نام "گویش معیار" دارد را هر کودکی می فهمد اما بی گمان به خرج امثال احمدیه و هوادارانش که جز چت جی پی تی منبع دیگری نمی شناسند نمیرود .
زبان دربار، زبان دربار ساسانیان و زبان کهن ایرانی است
دری از دره ، دربار ، ، درگاه و کبک دری گرفته شده
که به معنی روشن درخشان تابان و درخشنده می باشد
در زمان گذشته شعرا در دربار پادشاهان خود را از مناطق دری زبان ها خواندند .
فارسی نو به عنوان یک زبان مستقل برای نخستین بار در بلخ خراسان ( افغانستان امروز ) از طریق اقتباس از گونه گفتاری پارسی میانه دربار ساسانی به نام پارسی دری پدیدار شد از شناخته شده ترین آثار ادبیات دری فارسی می توان شاهنامه فردوسی، آثار مولانا جلال الدین بلخی رومی ، واصل کابلی ،
... [مشاهده متن کامل]
عایشه دُرانی، محمدرضا برنابادی، الله ویردی حیرت انوری، ناصر میا فقیرالله جلال آبادی شکارپوری ، خسرو قبادیانی، عنصری از شهر بلخ، سنایی غزنوی از شهر غزنی، و خواجه عبدالله انصاری از هرات ، صوفی عشقری ، رباعیات خیام، پنج گنج نظامی، دیوان حافظ، منطق الطیر عطار نیشابوری و گلستان و بوستان سعدی را نام برد.
بر پایهٔ برآوردها، ۷۰ میلیون تن در ایران، ۲۵ میلیون تن در افغانستان، ۹ میلیون تن در تاجیکستان و میان ۱۰ تا ۱۲ میلیون تن در ازبکستان به زبان فارسی دری گفتگو می کنند. فارسی همچنین در بحرین، عراق، پاکستان، کویت، امارات متحده عربی، قطر، روسیه، جمهوری آذربایجان، قرقیزستان، قزاقستان، ترکمنستان، چین و هند نیز دارای گویشور بومی است. با توجه به رسمی بودن فارسی در ایران، افغانستان و تاجیکستان و تسلط گویشوران دیگر زبان ها بِدان در کنار زبان بومی خود، روی هم رفته می توان شمار فارسی گویان جهان را بیش از ۱۲۰ میلیون تن برآورد کرد.
که به معنی روشن درخشان تابان و درخشنده می باشد
در زمان گذشته شعرا در دربار پادشاهان خود را از مناطق دری زبان ها خواندند .
فارسی نو به عنوان یک زبان مستقل برای نخستین بار در بلخ خراسان ( افغانستان امروز ) از طریق اقتباس از گونه گفتاری پارسی میانه دربار ساسانی به نام پارسی دری پدیدار شد از شناخته شده ترین آثار ادبیات دری فارسی می توان شاهنامه فردوسی، آثار مولانا جلال الدین بلخی رومی ، واصل کابلی ،
... [مشاهده متن کامل]
عایشه دُرانی، محمدرضا برنابادی، الله ویردی حیرت انوری، ناصر میا فقیرالله جلال آبادی شکارپوری ، خسرو قبادیانی، عنصری از شهر بلخ، سنایی غزنوی از شهر غزنی، و خواجه عبدالله انصاری از هرات ، صوفی عشقری ، رباعیات خیام، پنج گنج نظامی، دیوان حافظ، منطق الطیر عطار نیشابوری و گلستان و بوستان سعدی را نام برد.
بر پایهٔ برآوردها، ۷۰ میلیون تن در ایران، ۲۵ میلیون تن در افغانستان، ۹ میلیون تن در تاجیکستان و میان ۱۰ تا ۱۲ میلیون تن در ازبکستان به زبان فارسی دری گفتگو می کنند. فارسی همچنین در بحرین، عراق، پاکستان، کویت، امارات متحده عربی، قطر، روسیه، جمهوری آذربایجان، قرقیزستان، قزاقستان، ترکمنستان، چین و هند نیز دارای گویشور بومی است. با توجه به رسمی بودن فارسی در ایران، افغانستان و تاجیکستان و تسلط گویشوران دیگر زبان ها بِدان در کنار زبان بومی خود، روی هم رفته می توان شمار فارسی گویان جهان را بیش از ۱۲۰ میلیون تن برآورد کرد.
التزام
فقد معنا لغات
لولا درب و پنجره
پایه بسیار سوی بام بلند
تو به یک پایه چون شوی خرسند؟
تو به یک پایه چون شوی خرسند؟
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
صوفی نشود صافی تا در نکشد جام
صوفی نشود صافی تا در نکشد جام
اینفلوینسر
اجتماع
فارسی دری:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " فارسی دری" می نویسد : ( ( دری در پهلوی دریگ darīg باز خوانده به ” در” است به معنی دربار. ؛"دری "، بر این پایه، زبانی بوده است که در دربار ساسانی بدان سخن گفته می شده است. اما پُرْسْمان این است: چگونه زبان پارسی دری که زبان مردم خراسان بوده است، به نامی نامیده می شود که نام زبان درباری در روزگار ساسانی است؟ در خاستگاه زبان دری و پیشینه ی آن، دیدگاهی چند در پیش نهاد شده است: بر پایه ی نخستین دیدگاه که پیشترین و سست ترین نیز هست زبان پارسی دری که در ایران پس از اسلام زبان دیوانی و فرهنگی و فراگیر شده است، زبانی بوده است که همدوش و هتراز با "پارسیک"، یا پهلوی ساسانی، به کار می رفته است.
... [مشاهده متن کامل]
پهلوی زبان دیوانی بوده است و دری زبان درباری بر پایه ی دیدگاه دوم، زبان پارسی دری از زبان پهلوی ساسانی بر آمده است؛ زیرا در میانه ی این دو، پیوند ها و نزدیکی هایی بسیار هست. اما نکته ی باریک، در این میان، آن است که در هیچ یک از این دو دیدگاه، بدین پرسش بنیادین و ناگزیر پاسخی سنجیده و خردپسند داده نشده است: چگونه زبان پهلوی ساسانی یا زبان درباری آن، از پارس نیمروزین ( =جنوبی ) به خراسان در خاور ایران زمین راه برده است؟ در پاسخی، گفته شده است که یزدگرد ِشهریار واپسین پادشاه ساسانی و همراهان وی آنگاه که از برابر دشمن می گریخته اند و به خراسان راه و پناه می برده اند، این زبان را در خراسان درگسترده اند. اما راستی را چگونه خرد می تواند پذیرفت که گروهی اندک، بی سامان و آواره و گریزان از برابر دشمن، می توانسته است آنچنان بر فرهنگ بومی خراسان اثر بگذارد که زبان این سامان را به یکبارگی دیگرگون سازد و زبان نیمروزین را بر جای زبان بومی خراسانیان که از زبانهای خاوری ایران بوده است، بنشاند؟! بر پایه ی دیدگاه سوم که سنجیده ترین و استوارترین است، زبان پارسی دری زبان بومی و نژاده ی خراسانیان بوده است و پیوندها و همانندی های آن با زبان پهلوی نیز همانندیهایی سرشتین و ساختاری و بگوهر است که در میانه ی تمامی زبانها و گویشهای ایرانی یافت می تواند شد. هر چه این گویش ها و زبان ها در رده ی تحوّلی به هم نزدیکتر باشند، همانندی و پیوندشان با یکدیگر افزون تر خواهد بود.
اما در پاسخ به پرسش نخستین، آنچه من می توانم گفت این است:دری، چونان نام زبان فرهنگی و فراگیر در ایران پس از اسلام، در معنای هنری و کنایی به کار برده شده است و خواست از آن، زبان درباری در روزگار ساسانی نیست. دری، همانند واژه ی پهلوی ، در این کاربرد به معنای کنایی شاهوار و والا و گرانمایه است. نیز، حتی، واژه ی "پارسی "در معنی سخن رامشْ خیز و شورانگیز و چکامه به کار رفته است. نمونه را، خواجه، غزل نغز و ناب و پرتاب و آب خویش را که رامشگران زیبا رویش به آواز می خوانده اند پارسی نامیده است:
"ترکان پارسی گوی بخشندگان عمرند
ساقی بده بشارت پیران پارسا را
گر مطرب حریفان این پارسی بخواند،
در رقص و حالت آرد پیران با صفا را " . ) )
( ( کجا بیور از پهلوانی شمار
بود بر زبان دری ده هزار. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 277. )
دکتر کزازی در مورد واژه ی " فارسی دری" می نویسد : ( ( دری در پهلوی دریگ darīg باز خوانده به ” در” است به معنی دربار. ؛"دری "، بر این پایه، زبانی بوده است که در دربار ساسانی بدان سخن گفته می شده است. اما پُرْسْمان این است: چگونه زبان پارسی دری که زبان مردم خراسان بوده است، به نامی نامیده می شود که نام زبان درباری در روزگار ساسانی است؟ در خاستگاه زبان دری و پیشینه ی آن، دیدگاهی چند در پیش نهاد شده است: بر پایه ی نخستین دیدگاه که پیشترین و سست ترین نیز هست زبان پارسی دری که در ایران پس از اسلام زبان دیوانی و فرهنگی و فراگیر شده است، زبانی بوده است که همدوش و هتراز با "پارسیک"، یا پهلوی ساسانی، به کار می رفته است.
... [مشاهده متن کامل]
پهلوی زبان دیوانی بوده است و دری زبان درباری بر پایه ی دیدگاه دوم، زبان پارسی دری از زبان پهلوی ساسانی بر آمده است؛ زیرا در میانه ی این دو، پیوند ها و نزدیکی هایی بسیار هست. اما نکته ی باریک، در این میان، آن است که در هیچ یک از این دو دیدگاه، بدین پرسش بنیادین و ناگزیر پاسخی سنجیده و خردپسند داده نشده است: چگونه زبان پهلوی ساسانی یا زبان درباری آن، از پارس نیمروزین ( =جنوبی ) به خراسان در خاور ایران زمین راه برده است؟ در پاسخی، گفته شده است که یزدگرد ِشهریار واپسین پادشاه ساسانی و همراهان وی آنگاه که از برابر دشمن می گریخته اند و به خراسان راه و پناه می برده اند، این زبان را در خراسان درگسترده اند. اما راستی را چگونه خرد می تواند پذیرفت که گروهی اندک، بی سامان و آواره و گریزان از برابر دشمن، می توانسته است آنچنان بر فرهنگ بومی خراسان اثر بگذارد که زبان این سامان را به یکبارگی دیگرگون سازد و زبان نیمروزین را بر جای زبان بومی خراسانیان که از زبانهای خاوری ایران بوده است، بنشاند؟! بر پایه ی دیدگاه سوم که سنجیده ترین و استوارترین است، زبان پارسی دری زبان بومی و نژاده ی خراسانیان بوده است و پیوندها و همانندی های آن با زبان پهلوی نیز همانندیهایی سرشتین و ساختاری و بگوهر است که در میانه ی تمامی زبانها و گویشهای ایرانی یافت می تواند شد. هر چه این گویش ها و زبان ها در رده ی تحوّلی به هم نزدیکتر باشند، همانندی و پیوندشان با یکدیگر افزون تر خواهد بود.
اما در پاسخ به پرسش نخستین، آنچه من می توانم گفت این است:دری، چونان نام زبان فرهنگی و فراگیر در ایران پس از اسلام، در معنای هنری و کنایی به کار برده شده است و خواست از آن، زبان درباری در روزگار ساسانی نیست. دری، همانند واژه ی پهلوی ، در این کاربرد به معنای کنایی شاهوار و والا و گرانمایه است. نیز، حتی، واژه ی "پارسی "در معنی سخن رامشْ خیز و شورانگیز و چکامه به کار رفته است. نمونه را، خواجه، غزل نغز و ناب و پرتاب و آب خویش را که رامشگران زیبا رویش به آواز می خوانده اند پارسی نامیده است:
"ترکان پارسی گوی بخشندگان عمرند
ساقی بده بشارت پیران پارسا را
گر مطرب حریفان این پارسی بخواند،
در رقص و حالت آرد پیران با صفا را " . ) )
( ( کجا بیور از پهلوانی شمار
بود بر زبان دری ده هزار. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 277. )
عجله نکن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)