فرهنگ اسم ها
معنی: دارای برتری، مسلط، عالی، برگزیده، چیره، ( اَعلام ) فائق، داستان نویس ترک، مؤلف مجموعه داستانهای سماور، شرکت، آدم بی مصرف و در کوه عالم ماری هست
برچسب ها: اسم، اسم با ف، اسم پسر، اسم عربی
لغت نامه دهخدا
فائق. [ ءِ ] ( اِخ ) ( امیر... ) یکی از سرداران امیر نوح بن منصور سامانی است که در جنگ قابوس وشمگیر و فخرالدوله با مؤیدالدوله و عضدالدوله ٔدیلمی از جانب نوح بن منصور به کمک فخرالدوله و قابوس آمده است. رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ص 420 شود.
فرهنگ فارسی
امیر فائق یکی از سرداران امیرنوح بن منصور سامانی است که در جنگ قابوس وشمگیر و فخرالدوله با مویدالدوله و عضدالدوله دیلمی از جانب نوح بن منصور به کمک فخرالدوله و قابوس آمده است .
مترادف ها
بالاتر، مافوق، برتر، عالی، ارشد، فائق، بالایی
بسیار خوب، عالی، ممتاز، غرا، عمده، فاخر، فائق، شگرف
مافوق، برتر، چیره، برجسته، عمده، غالب، مسلط، حکمفرما، نافذ، نمایان، فائق، مشرف
برتر، رایج، متداول، مرسوم، شایع، فائق
برجسته، عمده، غالب، مسلط، حکمفرما، نافذ، فائق، مشرف
فائق
پیشنهاد کاربران
فائق : فائق از اسم های خداوند است . فائق : برگزیده ، چیره شونده .
فائق: موفق شدن، چیره شدن، پیروزشدن برترشدن
پیروزی
موفقیت
موفقیت
فائق= چیره
فائق آمدن= چیره شدن
فائق آمدن= چیره شدن
مهار، سرکوب