[ویکی فقه] خشم حالتی نفسانی است که با به هیجان آمدن عواطف و احساسات و هجوم خون به قلب همراه است. چنین حالت هیجانی به طور طبیعی تعادل رفتاری را در آدمی به هم می ریزد و کنش و واکنش های تندی را سبب می شود. اما هنگامی که غضب و خشم را به خدا نسبت می دهیم هرگز این معنا را قصد نمی کنیم؛ زیرا خدا از انفعال و متاثر شدن پاک و منزه است، در حالی که خشم و غضب بیانگر تاثر و انفعال شدید آدمی است. بر این اساس هرگاه غضب و خشم به خداوند نسبت داده می شود مراد از آن، عقاب الهی یا در نهایت انتقام وی می باشد.
غضب که در فارسی از آن به خشم یاد می شود، دو کاربرد متفاوت در فرهنگ قرآنی دارد. گاه خشم و غضب درباره حالت نفسانی انسانی به کار رفته و گاه دیگر این واژه به خداوند نسبت داده می شود. به نظر می رسد که تفاوت معنایی میان دو کاربرد وجود دارد، هر چند که متشابهات معنایی میان دو کاربرد زیاد باشد. راغب اصفهانی زبان شناس و قرآن شناس به نام ایرانی، در کتاب مفردات الفاظ قرآن کریم، در تبیین معنا غضب می نویسد: غضب عبارت از به هیجان آمدن خون قلب برای گرفتن انتقام است. مراد از غضب الهی، تنها انتقام می باشد.
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات راغب، ص۶۰۸، ذیل واژه غضب.
عواملی که خشم انسانی را برمی انگیزد می تواند امور بسیاری باشد که از جمله آن ها می توان به مخالفت دیگری با خواسته ها، نیازها، توقعات و انتظارات و مانند آن باشد. تجاوز و ظلم به حقوق دیگری و یا نادیده گرفتن حقوق دیگری و مانند آن نیز می تواند از عوامل خشم انسانی باشد. اما آن چه در این جا نخست مورد توجه و تاکید است، عواملی است که خشم و غضب الهی را برمی انگیزد، زیرا با شناخت این علل و عوامل می توان به عوامل واقعی خشم و غضب در انسان نیز توجه یافت. به این معنا که اگر انسان مومنی بخواهد نسبت به امری خشم معتدل داشته و از افراط و تفریط به دور باشد، می بایست به اموری توجه یابد که به عنوان علل و عوامل خشم و غضب الهی شده است. به سخن دیگر، علل و عوامل بسیاری می تواند خشم آدمی را برانگیزد و او را به سوی هیجانات ویژه خشم سوق دهد، ولی انسان معتدل و مومن کسی است که خشم اعتدالی داشته باشد و در جایی که سزاوار است خشم گیرد و در جایی که سزاوار نیست خود را مهار و کنترل کند هرچند که به طور طبیعی واکنشی هیجانی از خود بروز می دهد. برای دست یابی به چنین حالتی از اعتدال لازم است که انسان خشم خویش را مرتبط با علل و عواملی قرار دهد که موجبات خشم الهی را فراهم می آورد تا این گونه، انسانی خدایی و متاله شود. بنابراین، مقتضای متاله و خدایی شدن و قرار گرفتن در شرایط انسان سالم و کامل آن است که به علل و عواملی واکنش نشان دهد که خداوند را به خشم و غضب می آورد. این گونه است که امام کامل امیرمومنان (علیه السّلام) خشم خود را الهی می گرداند و تنها برای او خشم و غضب می کند. این گونه است که وقتی پهلوان عرب بر او خدو و تفو می اندازد وی از سینه اش بر می خیزد و پس از فرو بردن خشم خویش تنها به خشم و انتقام و عقاب الهی است که جان دشمن را می ستاند تا اخلاص را در عمل خویش هم چنان برای وجه الله حفظ کرده باشد. مولوی در این باره می سراید: گفت بر من تیغ تیز افراشتی•••• از چه افکندی مرا بگذاشتی. آن چه دیدی که چنین خشمت نشست•••• تا چنان برقی نمود و باز جست.
← علل و عوامل بینشی و عقیدتی
خشم و غضب الهی که به شکل عقاب و انتقام خودنمایی می کند، می تواند در دنیا و آخرت باشد. به این معنا که خشم الهی موجب انتقام گیری و عقاب الهی در قیامت به آتش دوزخ شود.
طه/سوره۲۰، آیه۸۱.
...
غضب که در فارسی از آن به خشم یاد می شود، دو کاربرد متفاوت در فرهنگ قرآنی دارد. گاه خشم و غضب درباره حالت نفسانی انسانی به کار رفته و گاه دیگر این واژه به خداوند نسبت داده می شود. به نظر می رسد که تفاوت معنایی میان دو کاربرد وجود دارد، هر چند که متشابهات معنایی میان دو کاربرد زیاد باشد. راغب اصفهانی زبان شناس و قرآن شناس به نام ایرانی، در کتاب مفردات الفاظ قرآن کریم، در تبیین معنا غضب می نویسد: غضب عبارت از به هیجان آمدن خون قلب برای گرفتن انتقام است. مراد از غضب الهی، تنها انتقام می باشد.
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات راغب، ص۶۰۸، ذیل واژه غضب.
عواملی که خشم انسانی را برمی انگیزد می تواند امور بسیاری باشد که از جمله آن ها می توان به مخالفت دیگری با خواسته ها، نیازها، توقعات و انتظارات و مانند آن باشد. تجاوز و ظلم به حقوق دیگری و یا نادیده گرفتن حقوق دیگری و مانند آن نیز می تواند از عوامل خشم انسانی باشد. اما آن چه در این جا نخست مورد توجه و تاکید است، عواملی است که خشم و غضب الهی را برمی انگیزد، زیرا با شناخت این علل و عوامل می توان به عوامل واقعی خشم و غضب در انسان نیز توجه یافت. به این معنا که اگر انسان مومنی بخواهد نسبت به امری خشم معتدل داشته و از افراط و تفریط به دور باشد، می بایست به اموری توجه یابد که به عنوان علل و عوامل خشم و غضب الهی شده است. به سخن دیگر، علل و عوامل بسیاری می تواند خشم آدمی را برانگیزد و او را به سوی هیجانات ویژه خشم سوق دهد، ولی انسان معتدل و مومن کسی است که خشم اعتدالی داشته باشد و در جایی که سزاوار است خشم گیرد و در جایی که سزاوار نیست خود را مهار و کنترل کند هرچند که به طور طبیعی واکنشی هیجانی از خود بروز می دهد. برای دست یابی به چنین حالتی از اعتدال لازم است که انسان خشم خویش را مرتبط با علل و عواملی قرار دهد که موجبات خشم الهی را فراهم می آورد تا این گونه، انسانی خدایی و متاله شود. بنابراین، مقتضای متاله و خدایی شدن و قرار گرفتن در شرایط انسان سالم و کامل آن است که به علل و عواملی واکنش نشان دهد که خداوند را به خشم و غضب می آورد. این گونه است که امام کامل امیرمومنان (علیه السّلام) خشم خود را الهی می گرداند و تنها برای او خشم و غضب می کند. این گونه است که وقتی پهلوان عرب بر او خدو و تفو می اندازد وی از سینه اش بر می خیزد و پس از فرو بردن خشم خویش تنها به خشم و انتقام و عقاب الهی است که جان دشمن را می ستاند تا اخلاص را در عمل خویش هم چنان برای وجه الله حفظ کرده باشد. مولوی در این باره می سراید: گفت بر من تیغ تیز افراشتی•••• از چه افکندی مرا بگذاشتی. آن چه دیدی که چنین خشمت نشست•••• تا چنان برقی نمود و باز جست.
← علل و عوامل بینشی و عقیدتی
خشم و غضب الهی که به شکل عقاب و انتقام خودنمایی می کند، می تواند در دنیا و آخرت باشد. به این معنا که خشم الهی موجب انتقام گیری و عقاب الهی در قیامت به آتش دوزخ شود.
طه/سوره۲۰، آیه۸۱.
...
wikifeqh: خشم_الهی