عکس نقیض
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] یکی دیگر از اقسام استدلال های مباشر عکس نقیض است. در این نوع استدلال به لحاظ روش استخراج عکس، میان قدما و متاخران اختلاف وجود دارد. لذا تعریف آن نیز پیش از بیان دو روش مثمر ثمر نیست.
در روش قدما که از آن به "عکس نقیض موافق" یاد می شود، عملیات در حملیه بدین صورت انجام می شود: تحویل یک قضیه، به قضیه ای دیگر که موضوع قضیه دوم نقیض محمول قضیه اول است و محمولش نقیض موضوع اول است و صدق و کیف نیز باقی می ماند، بقای صدق یعنی این که اگر قضیه اصل صادق بود، عکس نقیض آن نیز صادق خواهد بود، و بقای کیف نیز بدین معناست که اگر قضیه اصل موجبه بود عکس نیز موجبه است. لذا در تعریف آن می توان گفت:
← تعریف
در روش متاخران که از آن به عکس نقیض موافق یاد می شود، عملیات بدین صورت انجام می شود: تحویل یک قضیه، به قضیه ای دیگر که موضوع قضیه دوم، نقیض محمول اصلی است و محمول آن خود موضوع قضیه اصل است. در روند تبدیل، صدق سر جای خود باقی است، ولی کیف آن تغییر می کند. از باب نمونه اگر قضیه ای بدین شکل داشته باشیم: "هر متدینی ایثارگر است"، پس از تبدیل به عکس نقیض مخالف بدین شکل در می آید: "هیچ غیر ایثارگری متدین نیست". چنان که ملاحظه می شود موضوع قضیه دوم (غیر ایثارگر) نقیض محمول قضیه اول (ایثارگر) است و محمول آن (متدین) خود همان موضوع قضیه اصلی است.موجبه جزئیه عکس ندارد، اما عکس نقیض مخالف سالبه کلیه، موجبه جزئیه است. قضیه "هیچ مومنی خیانتکار نیست"، به قضیه "برخی غیر خیانتکاران مومن اند" تبدیل میشود. عکس نقیض مخالف سالبه جزئیه نیز موجبه جزئیه است. قضیه "بعضی دانشجویان کوشا نیستند"، به قضیه "بعض غیر کوشاها دانشجو هستند" تبدیل میشود.
در روش قدما که از آن به "عکس نقیض موافق" یاد می شود، عملیات در حملیه بدین صورت انجام می شود: تحویل یک قضیه، به قضیه ای دیگر که موضوع قضیه دوم نقیض محمول قضیه اول است و محمولش نقیض موضوع اول است و صدق و کیف نیز باقی می ماند، بقای صدق یعنی این که اگر قضیه اصل صادق بود، عکس نقیض آن نیز صادق خواهد بود، و بقای کیف نیز بدین معناست که اگر قضیه اصل موجبه بود عکس نیز موجبه است. لذا در تعریف آن می توان گفت:
← تعریف
در روش متاخران که از آن به عکس نقیض موافق یاد می شود، عملیات بدین صورت انجام می شود: تحویل یک قضیه، به قضیه ای دیگر که موضوع قضیه دوم، نقیض محمول اصلی است و محمول آن خود موضوع قضیه اصل است. در روند تبدیل، صدق سر جای خود باقی است، ولی کیف آن تغییر می کند. از باب نمونه اگر قضیه ای بدین شکل داشته باشیم: "هر متدینی ایثارگر است"، پس از تبدیل به عکس نقیض مخالف بدین شکل در می آید: "هیچ غیر ایثارگری متدین نیست". چنان که ملاحظه می شود موضوع قضیه دوم (غیر ایثارگر) نقیض محمول قضیه اول (ایثارگر) است و محمول آن (متدین) خود همان موضوع قضیه اصلی است.موجبه جزئیه عکس ندارد، اما عکس نقیض مخالف سالبه کلیه، موجبه جزئیه است. قضیه "هیچ مومنی خیانتکار نیست"، به قضیه "برخی غیر خیانتکاران مومن اند" تبدیل میشود. عکس نقیض مخالف سالبه جزئیه نیز موجبه جزئیه است. قضیه "بعضی دانشجویان کوشا نیستند"، به قضیه "بعض غیر کوشاها دانشجو هستند" تبدیل میشود.
wikifeqh: عکس_نقیض
دانشنامه آزاد فارسی
در منطق از گونه های استنتاج بی واسطه. به دو شیوه ساخته می شود: ۱. به شیوۀ قدما، و آن چنان است که نقیض موضوع را محمول و نقیض محمول را موضوع قرار دهند، چنان که عکس نقیض «هر انسانی حیوان است»، می شود: «هر غیر حیوانی غیر انسان است». عکس نقیضی که بدین شیوه به دست می آید، در صدق و کیف، با اصل اتفاق دارد؛ ۲. به شیوۀ متأخران، و آن چنان است که نقیض محمول را موضوع و عین موضوع را محمول سازند و کیف (است یا نیست) عکس نقیض را تغییر دهند، چنان که عکس نقیض «هر انسانی حیوان است» می شود: «هر غیر حیوانی انسان نیست». نیز ← عکس_مستوی
wikijoo: عکس_نقیض
پیشنهاد کاربران
عکسِ نقیضِ یک گزارهٔ شرطی مانند �اگر p، آنگاه q�، گزارهٔ شرطی �اگر نقیض q، آنگاه نقیض p� می باشد که این دو به لحاظ منطقی هم ارز اند.
پارسی / آلمانی / انگلیسی
پادنهِش ( پادنهشت ) / contraposition / Kontraposition . . . عکس نقیض
هدارش ( =تعریف ) :
اگر B، A را نتیجه دهد، آنگاه نفیِ B، نفیِ A را نتیجه می دهد. ( در منطق دوارزشی )
پادنهِش ( پادنهشت ) / contraposition / Kontraposition . . . عکس نقیض
هدارش ( =تعریف ) :
اگر B، A را نتیجه دهد، آنگاه نفیِ B، نفیِ A را نتیجه می دهد. ( در منطق دوارزشی )