عوامل نجات از تحیر

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عوامل نجات از تحیر (قرآن). در این نوشتار عوامل نجات از تحیر از دیدگاه قرآن کریم بیان شده است.
ایمان و اعتقاد به پروردگار، مایه رهایی انسان از وادی حیرت و سرگردانی است.الم تر انهم فی کل واد یهیمون(آیا نمی بینی آنها در هر وادی سرگردانند؟) الا الذین ءامنوا و عملوا الصـلحـت و ذکروا الله کثیرا وانتصروا من بعد ما ظـلموا وسیعلم الذین ظـلموا ای منقلب ینقلبون.(مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام می دهند و خدا را بسیار یاد می کنند، و به هنگامی که مورد ستم واقع می شوند به دفاع از خویشتن (و مؤمنان) برمی خیزند (و از شعر در این راه کمک می گیرند)؛ آنها که ستم کردند به زودی می دانند که بازگشتشان به کجاست! ) این استثناء، استثنای عده ای از شعرا است که فرمود: پایه کارشان غوایت و گمراهی است و آن عده عبارتند از شعرایی که ایمان دارند، چون ایمان و عمل صالح آدمی را طبعا از ترک حق و پیروی باطل، جلوگیری می کند و اینکه فرموده: خدا را بسیار ذکر می کنند، برای اینست که ذکر کثیر خدا، آدمی را همواره به یاد خدا می اندازد و او را به سوی حق، آن حقی که مایه رضایت اوست می برد و از باطل که او دوست نمی دارد بندگان به آن مشغول باشند بر می گرداند، در نتیجه چنین کسان دچار آن گمراهی ها نمی شوند، که آن دسته دیگر دچارش می باشند.
عامل توحید
توحید، زمینه ساز رهایی از تحیر و سرگردانی است.قل اندعوا من دون الله ما لاینفعنا ولایضرنا ونرد علی اعقابنا بعد اذ هدنا الله کالذی استهوته الشیـطین فی الارض حیران له اصحـب یدعونه الی الهدی ائتنا قل ان هدی الله هو الهدی وامرنا لنسلم لرب العــلمین. (چون حالت مشرکان به دیوانگان متحیر تشبیه شده، طبیعتا نقطه مقابل شرک یعنی توحید، آثار متضاد با آن خواهد داشت.) این آیه احتجاج بر مشرکین است به لحن استفهام انکاری، و اگر از اوصاف بت ها و شرکایشان مساله نفع و ضرر نداشتن را ذکر کرد، وجهش- همانطوری که قبلا هم گفته ایم- این است که انسان به طور کلی به خاطر یکی از دو جهت برای خود معبود می گیرد- حال چه آن معبود حق باشد و چه باطل - و آن دو جهت یکی امید به خیر است و دیگری ترس از شر. بنا بر این، وقتی در معبود آدمی نه امید خیری است و نه از شری جلوگیری می کند، چرا انسان در مقابلش خاضع شده و آن را پرستیده و به درگاهش تقرب بجوید؟
دفاع از دین
دفاع از دین، مایه رهایی انسان از گرفتاری به وادی حیرت و سرگردانی می گردد.الم تر انهم فی کل واد یهیمون الا الذین ءامنوا وعملوا الصـلحـت وذکروا الله کثیرا وانتصروا من بعد ما ظـلموا وسیعلم الذین ظـلموا ای منقلب ینقلبون. کلمه" یهیمون" از" هام- یهیم- هیمانا" است و این واژه به معنای آنست که کسی پیش روی خود را بگیرد و برود، و مراد از هیمان کفار در هر وادی، افسار گسیختگی آنان در سخن گفتن است، می خواهد بفرماید: اینها بند و باری در حرف زدن ندارند، حد و مرزی در آن نمی شناسند، چه بسا که باطل و مذموم را مدح کنند، عینا همانطوری که حق و محمود را باید ستایش کرد و بر عکس چه بسا زیبا و جمیل را آن چنان مذمت می کنند که یک امر قبیح و زشت باید مذمت شود و چه بسا مردم را به سوی باطل دعوت نموده و از حق بر می گردانند و این روش خود انحراف از راه فطرت انسانی است، که اساسش بر رشد است و رشد هم داعی به سوی حق است و نیز اینکه چیزهایی می گویند که خود عمل نمی کنند، عدول از راه فطرت است.
عامل عمل صالح
...

پیشنهاد کاربران

بپرس