[ویکی فقه] عُهده به معنای
ظرف مسئولیتها و تعهدات است.
هرچند در کلمات
فقها «عهده» و «ذمّه» بر یکدیگر
اطلاق شده اند، لیکن
ماهیت آن دو متفاوت است و هر یک، ظرف اعتباری به شمار می رود که مظروف آن با دیگری متفاوت است.
تعریف ذمه با عهده
ذمّه ظرف اموال کلی است که
وجود خارجی ندارد، مانند اینکه کسی از دیگری
هزار تومان وام می گیرد. در این فرض، وام گیرنده هزار تومان به وام دهنده
بدهکار می شود؛ یعنی هزار تومان کلّی در
ذمّه او است. در حقیقت این هزار تومان، نماد و نشانگر عین و مال خارجی (هزار تومان جزئی و مشخص در خارج) است. بنابر این، ذمّه ظرف و نشانگر اموال نمادین است نه اموال خارجی؛ اما عهده، ظرف مسئولیتها و تعهداتی است که بر شخص مقرر شده است؛ خواه از جانب خودش، مانند التزامات و ] که یک شخص در قرار دادها و
پیمانها ملتزم و متعهد می شود و یا قوانین عمومی آنها را مقرر کرده باشد، از قبیل
نفقه نزدیکان، همچون
پدر و مادر. بنابر این، عهده، هم ظرف اموال خارجی است و هم ظرف اموال کلّی. اول، مانند غاصب که مالی را
غصب کرده است. این مال تا زمانی که از بین نرفته بر عهده او است و وی در قبال آن مسئول خواهد بود و دوم، مانند بدهکار که
دین ابتدا بر ذمّه او ثابت می شود و در نتیجه ذمّه او به آن مشغول می گردد و پس از آن،
وفای به دین (= ادای دین) بر عهده او می آید؛ یعنی مسئولیت آن با او خواهد بود. بنابر این، دین، دو مرتبه دارد: یکی ذمّه یا مشغول شدن ذمّه؛ بدین معنا که مالک (= طلبکار)چیزی را که بر ذمّه دیگری (بدهکار) آمده، تملک می کند و دیگری عهده؛ یعنی مسئولیت وفای به دینی که بر دوش بدهکار می افتد.
نسبت میان ذمّه و عهده
از آنچه گفته شد، روشن می شود که نسبت میان ذمّه و عهده
عموم و خصوص من وجه است. مادّه اجتماع، مانند مثال بالا. ماده
افتراق عهده از ذمّه، جایی است که عین مال در دست غاصب می باشد و
تلف نشده است. در اینجا عهده غاصب به مال مشغول است نه ذمّه او. و مادّه افتراق ذمّه از عهده، جایی است که بدهکار از پرداخت بدهی خود ناتوان باشد. در این صورت ذمّه اش مشغول است، لیکن چیزی بر عهده او نیست و مسئولیت شرعی ندارد.
[ویکی الکتاب] معنی
عَهْدَهُ: عهد و پیمانش
معنی
یَحْمِلْنَهَا: که آن را به عهده بگیرند
معنی
لَا تَحْمِلُ: قدرت ندارند بر عهده بگیرند
معنی
یَکْفُلُ: تکفل و سرپرستی ... را به عهده بگیرد
معنی
یَکْفُلُونَهُ: تکفل و سرپرستی او را به عهده بگیرند
معنی
یَکْفُلُهُ: تکفل و سرپرستی او را به عهده بگیرد
معنی
زَعِیمٌ: ضامن - عهده دار (زعیم کسی است که قائم به امری و متصدی انجام آن باشد)
معنی
مِیکَالَ: نام یکی از فرشتگان مقرب - میکائیل (معروف است که میکائیل امر باران و گیاهان و روزی را به عهده دارد )
معنی
وَالٍ: والی - کسی که متولی و عهده دار کاریست - اداره کننده - یاور (مخفف والی )
معنی
سَیِّداً: آقا - مالک بزرگی که تدبیر امور شهر و سواد اعظم (سیاهی جمعیت) یعنی جمعیت بسیاری را عهده دار باشد
معنی
کِبْرَهُ: قسمت بزرگش - قسمت اعظمش (منظور از عبارت "وَﭐلَّذِی تَوَلَّیٰ کِبْرَهُ مِنْهُمْ" کسی است که عهده دار بخش اعظم آن (جریان تهمت زدن) است)
معنی
لَّا یَزَّکَّیٰ: نمی خواهد پاک شود (عبارت "وَمَا عَلَیْکَ أَلَّا یَزَّکَّیٰ "یعنی : اگر او نخواهد [از آلودگیهای باطنی و عملی] پاک شود تکلیفی بر عهده تو [نسبت به او] نیست)
ریشه کلمه:
عهد (۴۶ بار)
ه (۳۵۷۶ بار)