[ویکی فقه] عمرو بن عبدود عامری از بنی لؤی از قبیله ی قریش و از سوارکاران و شجاعان مشهور بود؛ به طوری که هیچ یک از جنگ جویان عهد جاهلیت به پای او نمی رسیدند. به او فارس یلیل می گفتند؛ یعنی کسی که با هزار سوار برابری می کند.
پس از سرگردانی سپاه شرک ، سرانجام عمرو بن عبدود با چند تن دیگر از سران جنگ مانند ضرار بن خطاب و هبیره بن ابی وهب و نوفل بن عبدالله و عکرمه و دیگران بر اسبان خود سوار شده و لباس جنگ پوشیدند. اطراف خندق را گردش کرده و بالاخره تنگنایی پیدا کردند که عرضش کم تر از جاهای دیگر بود. بر اسبان خود رکاب زده و به هر ترتیبی بود خود را به این سوی خندق رساندند . اسبان را به جولان در آورده، شروع به تاخت و تاز کردند. برای جنگ مبارز و هماورد طلبیدند.هیچ یک از آنان در شجاعت،شهرت عمرو بن عبدود را نداشت. سالخورده تر و باتجربه تر از وی در جنگ ها نبود، بلکه به گفته اهل تاریخ در آن روزگار هیچ شجاعی در میان عرب شهرت عمرو بن عبدود را نداشت. او را«فارس یلیل»می نامیدند . با هزار سوار او را برابر می دانستند. از این رو مسلمانان نیز از جنگ با او واهمه داشتند و گرنه همراهان او چندان ابهتی برای آن ها نداشت. عمروبن عبدود که توانسته بود خود را به این سوی خندق برساند و آرزوی خود را که جنگ در میدان باز با مسلمانان باشد، برآورده سازد،با نخوت و غروری خاص اسب خود را به جولان در آورده و مبارز طلبید.
جنگیدن حضرت علی(ع) با عمر بن عبدود
دنباله ماجرا را راویان به دو گونه نقل کرده اند، در برخی از روایات است که چون علی(ع)دید اینان خود را به این سوی خندق رسانده اند، با چند تن از مسلمانان به میدان آمده و خود را به تنگنایی که عمرو بن عبدود و همراهانش از آن آمده بودند رساند. راه بازگشت را بر آن ها بست . در نتیجه عمرو ناچار به جنگ گردید و مبارز طلبید . حضرت علی(ع) به جنگ او آمد. او را به قتل رسانید.
← داستاد مبارزه حضرت در سیره حلبی
۱. ↑ سید هاشم رسولی محلاتی، زندگانی حضرت محمد(ص)،دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص ۴۱۵؛ تاریخ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب ابن واضح یعقوبی (م بعد ۲۹۲)، ترجمه محمد ابراهیم آیتی ، تهران ، انتشارات علمی و فرهنگی ، چ ششم ، ۱۳۷۱ش.،ج ۱،ص ۴۰۹۲. ↑ البدایة و النهایة، أبو الفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی (م ۷۷۴)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶ج ۴،ص ۱۰۶
منبع
...
پس از سرگردانی سپاه شرک ، سرانجام عمرو بن عبدود با چند تن دیگر از سران جنگ مانند ضرار بن خطاب و هبیره بن ابی وهب و نوفل بن عبدالله و عکرمه و دیگران بر اسبان خود سوار شده و لباس جنگ پوشیدند. اطراف خندق را گردش کرده و بالاخره تنگنایی پیدا کردند که عرضش کم تر از جاهای دیگر بود. بر اسبان خود رکاب زده و به هر ترتیبی بود خود را به این سوی خندق رساندند . اسبان را به جولان در آورده، شروع به تاخت و تاز کردند. برای جنگ مبارز و هماورد طلبیدند.هیچ یک از آنان در شجاعت،شهرت عمرو بن عبدود را نداشت. سالخورده تر و باتجربه تر از وی در جنگ ها نبود، بلکه به گفته اهل تاریخ در آن روزگار هیچ شجاعی در میان عرب شهرت عمرو بن عبدود را نداشت. او را«فارس یلیل»می نامیدند . با هزار سوار او را برابر می دانستند. از این رو مسلمانان نیز از جنگ با او واهمه داشتند و گرنه همراهان او چندان ابهتی برای آن ها نداشت. عمروبن عبدود که توانسته بود خود را به این سوی خندق برساند و آرزوی خود را که جنگ در میدان باز با مسلمانان باشد، برآورده سازد،با نخوت و غروری خاص اسب خود را به جولان در آورده و مبارز طلبید.
جنگیدن حضرت علی(ع) با عمر بن عبدود
دنباله ماجرا را راویان به دو گونه نقل کرده اند، در برخی از روایات است که چون علی(ع)دید اینان خود را به این سوی خندق رسانده اند، با چند تن از مسلمانان به میدان آمده و خود را به تنگنایی که عمرو بن عبدود و همراهانش از آن آمده بودند رساند. راه بازگشت را بر آن ها بست . در نتیجه عمرو ناچار به جنگ گردید و مبارز طلبید . حضرت علی(ع) به جنگ او آمد. او را به قتل رسانید.
← داستاد مبارزه حضرت در سیره حلبی
۱. ↑ سید هاشم رسولی محلاتی، زندگانی حضرت محمد(ص)،دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص ۴۱۵؛ تاریخ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب ابن واضح یعقوبی (م بعد ۲۹۲)، ترجمه محمد ابراهیم آیتی ، تهران ، انتشارات علمی و فرهنگی ، چ ششم ، ۱۳۷۱ش.،ج ۱،ص ۴۰۹۲. ↑ البدایة و النهایة، أبو الفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی (م ۷۷۴)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶ج ۴،ص ۱۰۶
منبع
...
wikifeqh: عمرو_بن_عبدود
[ویکی شیعه] عَمرو بن عَبدِوُدّ یا عَمرو بن عَبدِوَدّ (؟ - ۵ق) از برترین جنگجویان قریش که در جنگ احزاب (یا همان خندق) به دست امام علی(ع) کشته شد. بنابر برخی روایات، پیامبر(ص) ضربه علی بن ابی طالب(ع) بر عمرو بن عبدود را در این جنگ، برتر از عبادت همه جِنیان و انسان ها دانسته است. ابن تیمیه، عالم اهل سنت و پایه گذار سلفیه، وجود عمرو بن عبدود را رد کرده است. برخی محققان، انگیزه ابن تیمیه را انکار فضایل امام علی(ع) دانسته اند.
چنانکه در شعری از مثنوی مولوی آمده، امام علی(ع) در خلال مبارزه، پس از آنکه عمرو بن عبدود، آب دهان بر چهره اش انداخت، چند لحظه از جنگیدن دست کشید تا خشم خود را فرونشاند، و سپس عمرو را کشت. برخی این روایت را ساختگی دانسته اند؛ با این حال، ابن شهر آشوب (۴۸۸-۵۸۸ق)، در کتاب خود، مناقب آل ابی طالب، روایت مذکور را نقل کرده است.
درباره تولد و زندگی عمرو بن عبدود، اطلاعاتی در منابع تاریخی و روایی وجود ندارد، جز اینکه او از تیره بنی عامر بن لؤی از قریش بوده است. وی چنانکه در منابع شیعه و سنی آمده، در جنگ احزاب (خندق) در سال پنجم هجری قمری، همراه با عکرمة بن ابی جهل، هبیرة بن ابی وهب، نوفل بن عبدالله بن مغیرة و ضرار بن خطاب، به سختی از خندقی که مسلمانان کنده بودند گذشت. عمر بن عبدود که سومین جنگجوی قریش، و مساوی با هزار جنگجو دانسته می شد، مبارز می طلبید و مسلمانان را تحقیر کرد و گفت: «و لقد بححت من النداء بجمعهم هل من مبارز»؛ یعنی صدایم گرفت از بس فریاد مبارزطلبی در میان آنان سر دادم. بنابر نقل منابع، علی بن ابیطالب، پس از هر بار مبارزطلبیِ عمرو بن عبدود، برای جنگیدن با وی بلند می شد،؛ اما به خواست پیامبر، می نشست؛ تا آنکه پیامبر به امام علی(ع) اجازه مبارزه داد و عمامه خود را بر سر او بست و شمشیرش را به وی داد تا با عَمرو بجنگد.
چنانکه در شعری از مثنوی مولوی آمده، امام علی(ع) در خلال مبارزه، پس از آنکه عمرو بن عبدود، آب دهان بر چهره اش انداخت، چند لحظه از جنگیدن دست کشید تا خشم خود را فرونشاند، و سپس عمرو را کشت. برخی این روایت را ساختگی دانسته اند؛ با این حال، ابن شهر آشوب (۴۸۸-۵۸۸ق)، در کتاب خود، مناقب آل ابی طالب، روایت مذکور را نقل کرده است.
درباره تولد و زندگی عمرو بن عبدود، اطلاعاتی در منابع تاریخی و روایی وجود ندارد، جز اینکه او از تیره بنی عامر بن لؤی از قریش بوده است. وی چنانکه در منابع شیعه و سنی آمده، در جنگ احزاب (خندق) در سال پنجم هجری قمری، همراه با عکرمة بن ابی جهل، هبیرة بن ابی وهب، نوفل بن عبدالله بن مغیرة و ضرار بن خطاب، به سختی از خندقی که مسلمانان کنده بودند گذشت. عمر بن عبدود که سومین جنگجوی قریش، و مساوی با هزار جنگجو دانسته می شد، مبارز می طلبید و مسلمانان را تحقیر کرد و گفت: «و لقد بححت من النداء بجمعهم هل من مبارز»؛ یعنی صدایم گرفت از بس فریاد مبارزطلبی در میان آنان سر دادم. بنابر نقل منابع، علی بن ابیطالب، پس از هر بار مبارزطلبیِ عمرو بن عبدود، برای جنگیدن با وی بلند می شد،؛ اما به خواست پیامبر، می نشست؛ تا آنکه پیامبر به امام علی(ع) اجازه مبارزه داد و عمامه خود را بر سر او بست و شمشیرش را به وی داد تا با عَمرو بجنگد.
wikishia: عمرو_بن_عبدود